ریشهها و احتمالات معارضه عربستان – قطر
علیرضا اکبری در یادداشتی با عنوان نگاهی به ریشههای معارضه ریاض-دوحه در خبرآنلاین نوشت: ١- دو كشور عربستان و قطر و حاكمان ايندو، از ده ها، بلكه سده اي قبل از تبديل شدن به وضع كنوني حاكميت، داراي اختلافات ديرينه عقيدتي، خوني و سرزميني بوده اند،. در يك قرن و بخصوص چند دهه اخير، اختلافات ، تعارضات و حتي جنگ بين انها هر يك دلايل و انگيزه هاي متعددي داشته است.
٢- در يكي دو دهه اخير نيز، بويژه پس از خلع يد شيخ خليفه ، جِدّ تميم ، توسط شيخ حمد، پدر تميم، و بخصوص بعد از منازعه مرزي ١٩٩٢ و مداخله سعودي جهت كودتا در قطر در ١٩٩٦، روابط طرفين فوق العاده متزلزل و تنش الود بوده است.
علل و عوامل اَنگيزشي سرزميني، ايدئولوژيك، ژئواستراتژيك و ژئواكونوميك و نيز رقابتهاي سياسي و حيثيتي زيادي در تداوم تنش بين دو طرف موجود است.
٣- همه اين اختلافات و منازعات در طول تاريخ گذشته، از مقطع حاكميت سلمان و پسرش بر سعودي، بشدت تحت تاثير رقابت شخصي محمد و تميم قرار گرفته و فوق العاده تشديد شده است. بويژه انكه، سعودي در عرصه بحران هاي جاري منطقه بشدت احساس جبن و غبن داشته و حيات خود را در گرو تسلط بلا منازع ، اول بر شبه جزيرة العرب، سپس بر كشورهاي عرب و مسلمان منطقه و نهايتاً برتري بر ايران و تركيه، ميداند.
٤- قطر امّاٰ ، كشوري است كه در طول بيست سال اخير، تحت تاثير ايده هاي برتري طلبانه حمد بن خليفه، جهشي قابل ملاحظه يافت و مدعي نقش افريني بين المللي در جهان عرب و خاورميانه شد!. كانال تلويزيوني ألجزيره، تصوير واقعي تمايلات سياسي و بين المللي قطر را نشان داده است.
صبر فهد و پختگي عبدالله و تحمل حسني مبارك و زيركي بزرگان سعودي و مصر (نظير سعود الفيصل و عمرو موسي يا احمد أبوالغيط) سالهاي طولاني، از بحراني شدن روابط مذكور، ممانعت كرد، امّاٰ در طول يكي دوسال اخير كه سلمان و پسرش ، و پديده عجيبي مانند عادل جبير، بر امور عربستان مسلط شده اند، ديگر از ان حلم و تدبير خبري نيست.
٥- غايت انكه، با توجه به ريشه تاريخي و افزايش حجم اختلافات فيمابين در بحران تروريسم و داعش، رقابت عملياتي و امنيتي در سوريه و يمن، رقابت سياسي در روابط با ايالات متحده و رژيم اسرائيل، رقابت در امر سهم بازار و تسلط بر ترانزيت خطوط انرژي، رقابت در ايجاد بالانس يا نوع مناسبات با قدرتهاي منطقه (نظير ايران و تركيه) و قدرتهاي بين المللي (نظير روسيه و چين)، و اوج گيري تعرضات در بالانس نيروهاي وابسته (بخوانيد گروه هاي تروريستي) در صحنه و نقشه امنيتي منطقه (رقابت يا معارضه نيروهاي اخواني و طالباني و وهابي و سلفي با يكديگر)، و مسائل مستحدثه نظير ناتوي عربي،…. وقوع اختلافاتي در جريان سفر ترامپ به منطقه و طبعاً رقابت طرفين در كسب موقعيت برتر در معادلات اتي ، كدورت و كينه را تا ان اندازه افزايش داد كه ، طرف سعودي حتي تا مرز خطر “كويتيزه كردن قطر” نيز پيش راند.
بويژه انكه، قطر در تنظيم مناسبات منطقه اي خود، خصوصا در روابط با ايران ، عراق ، پاكستان و تركيه ، و نيز مغازله همزمان با ايالات متحده و روسيه، يا روابط همزمان و علني با رژيم اسرائيل و حماس و دولت خودگردان كرانه باختري، بي پروا و پيشتاز، موجب حرص و حسد رياض شد.
حدس و گمان سعودي داير بر تاثير پذيري دوحه از خط مشي و جهتگيري تهران، در روند مهار بحران تروريسم در منطقه، و احتمال نوعي تبادل يا موازنه در عرصه هاي امنيتي – سياسي، رياض را بشدت هراسان كرد.
٦- از سوي ديگر، ميل سعودي به يكدست كردن شبه جزيره العرب و انضمام واحدهايي مثل قطر و بحرين و حتي كويت به خود، غير قابل كتمان است ، لذا، شرايط موجود بار ديگر اين تمايل را بشدت تحريك كرده است. انعقاد قرارداد كلان سعودي با امريكا، اشتغال ايران به حل بحران هاي سوريه و عراق و يمن و حفظ سكوي اقدام خود در سوريه و لبنان، ارزيابي استراتژيك رياض از غلبه امنيتي – سياسي ايران بر محيط منازعات ، بويژه در تعامل و موازنه بين مسكو و واشنگتن، و نيز تلاش سعودي جهت افزايش احتمال بروز برخورد امنيتي ميان ايالات متحده و ايران، ( كه از تمايلات سلمان و پسرش نيز هست)، همه، در ذهنيت امنيتي تيم سلمان أمكان شكستن هيمنه قطر را ، در ميان دو سطح ” حد آقٓلّ تا حد اكثر” تداعي كرده است.
٧- محمد پسر سلمان تصور ميكند ، حد آقٓلّ دستاورد برخورد با قطر، شكستن شاخ تميم و به انقياد اوردن او، يا امكان جابجايي هيئت حاكمه و جايگزين نمودن اپوزيسيون فرزندان خليفه بن حمد، كه عموزاده هاي ايشان ، از نسل احمد بن علي ال ثاني هستند، و يا در عاليترين وجه محتمل، تصرف بخشهايي از صفحات جنوبي قطر و افزايش فشار و تنگناي راهبردي براي دوحه، و النهايه تسلط مقتدرانه بر حاكميت تضعيف شده قطر، خواهد بود.
البته، شواهد صحنه و مواضع قدرتهاي بزرگ منطقه و جهان امكان تعبير خواب محمد بن سلمان را بسيار بعيد نشان ميدهد.
٨- هرگونه اقدام نظامي يا امنيتي سعودي در قطر، به منزله كليد اغاز يك دومينوي طولاني و پر شدت از منازعات امنيتي و حتي نظامي خواهد بود.
چنين خطاي استراتژيكي ميتواند مسير روندهاي أمينتي و نظامي منطقه را بيش از پيش بر عليه رياض تغيير دهد.
ايجاد جبهه سوم، در كنار مساله داعش و يمن، بزرگترين اشتباه استراتژيك سعودي خواهد بود.
بسيار بعيد است كه ائتلاف نيم بند و ظاهري دول عربي، با اقدام احتمالي سعودي عليه قطر، از هم گسسته نشود.
٩- هرچند كه تا كنون كشورهايي در حد مصر و امارات به تبعيت از سعودي با قطر قطع ارتباط كرده اند امّاٰ، بنظر ميرسد اقدامي فراتر از قهر سياسي، مورد استقبال و قبول ديگر كشورهاي منطقه و نيز قدرتهاي مطرح، واقع نشود.
أنتظار ميرود ميانجي گري طرفهاي ثالث، نهايتاً به تنازل قطر و امتيازاتي براي سعودي منجر شود.
در عين حال، حساسيت فوق العاده و افزايش شديد احتمال بروز منازعه اي جديد در سطح منطقه، حتي به فرض فروكش كردن بحران قطر- سعودي، امري درخور توجه ميباشد.
١٠- جمهوري اسلامي ايران، ميتواند با حفظ تعادل راهبردي خود از طريق ؛
– تداوم موازنه مثبت با قدرت شرقي، و موازنه منفي با قدرت غربي،
– تشريك منافع و مساعي قابل مذاكره با سه قدرت منطقه اي شامل تركيه، پاكستان و مصر (در حد امكان)
– تداوم تاثير تعيين كننده بر تحولات روي زمين، در عرصه هاي عملياتي ضد تروريستي،
– تشديد روند “ديپلماسي صلح و امنيت” در سه لايه پيراموني، يورو-اسيا، و يورو-اتلانتيك، با بهره گيري از مسيرهاي ديپلماتيك متنوع رسمي و پنهان، و عمومي،
– و مهمتر از همه، اتخاذ موضع و رويه واحد و متحد در سياست داخلي و سياست خارجي، در همه سطوح نظام،
ضمن ايفاي نقش مثبت و سازنده در فرايند كنترل و مديريت اين بحران حساس، هم از احتمال “تصاعد بحران” جلوگيري كٌند، و هم توسعه طلبي سعودي را در مسير مطلوب خود، مهار و خنثي سازد.
شرايط امنيتي منطقه، انقدر حساس، خطرناك و شكننده هست كه هراحتمالي را نبايد ناديده گرفت.
عليرضا اكبري، دانشآموخته صلحسازي و حفظ صلح، و بنيانگذار موسسه پژوهشهاي راهبردي تصميم. ٨ ژوئن 2017
انتهای پیام