خرید تور نوروزی

افشاگری کودکان کار روی صحنه تئاتر

موسس جمعیت امام علی (ع) که تاکنون سه نمایش با حضور کودکان کار و براساس زندگی شخصی آن‌ها روی صحنه برده است، می‌گوید بارها و بارها پیش آمده که یک تمرین ساده با این بچه‌ها منجر به ساعت‌ها گریه کردن و فریاد زدن‌شان شده است.

نرگس کیانی در خبر آنلاین نوشت: جمعیت امداد دانشجویی-مردمی امام علی (ع) در سال 1378 با هدف کاهش معضلات و آسیب‌های اجتماعی توسط شارمین میمندی‌نژاد تاسیس شد. این انجمن مردم نهادِ‌ 188 ساله امروز نه فقط در محلات آسیب‌خیز تهران که در بسیاری از شهرستان‌ها هم نمایندگی دارد و دامنه فعالیتش آن قدر گسترده است که از آموزش به کودکان بازمانده از تحصیل، تا گرفتن شناسنامه برای کودکان فاقد اوراق هویت و ایجاد اشتغال برای دخترانی که هنوز قدم در نوجوانی نگذاشته، مادر شده‌اند را دربرمی‌گیرد.

یکی از این فعالیت‌های این جمعیت آموزش تئاتر به کودکان است، آموزش تئاتر نه به قصد بازیگر کردن کودکان کار که به قصد پیدا کردن راهی برای کمک به آن‌ها، راهی که بتوانند که از طریق آن خشمی را که آسیب‌های اجتماعی در وجودشان به یادگار می‌گذارد تخلیه کنند.

میمندی‌نژاد خود دانش‌آموخته تئاتر است و تاکنون با همین کودکان و نوجوانان سه نمایش روی صحنه برده است؛ «اژدها بر دوش»، «هفتمین برخون خوان رستم» و «تصمیم جمعه سیاه کبری». هر سه برگرفته از معضلات زندگی کودکان کار، با بازی خود آن‌ها و اجرا شده در خانه هنرِ جمعیت دانشجویی امام علی (ع).

12 ژوئن برابر با 22 خرداد روز جهانی مقابله با کار کودک، بهانه‌ای شد تا به سراغ این فعال حقوق کودکان برویم و از تاثیر تئاتر بر کودکان کار و تجربیات شخصی‌اش در این خصوص بپرسیم.

حاصل تئاتردرمانی بر کودکان کار، با هیچ روش دیگری قابل مقایسه نیست

میمندی‌نژاد در ابتدا در مورد این که چه شد که در جمعیت دانشجویی امام علی (ع) به تئاتر به عنوان راهی برای کمک به کودکان کار اندیشیده شد گفت: «این بچه‌ها آن قدر آسیب‌های جدی و شدیدی دیده‌اند که ما در بسیاری از مواقع می‌ماندیم که چطور می‌توانیم به آن‌ها که در فضایی عجین شده با اعتیاد و آسیب‌هایی از قبیل کودک‌آزاری زندگی می‌کنند، از نظر روحی کمک کنیم. ما در جمعیت امام علی (ع) آن قدر بابت آسیب‌هایی که به این کودکان رسیده دل آزرده‌ایم که تلاش می‌کنیم هر کاری از دست‌مان برمی‌آید از قبیل ایجاد فضایی آموزشی برای کودکان بازمانده از تحصیل، گرفتن اوراق هویت برای کودکان بی‌شناسنامه‌، فراهم کردن خدمات درمانی و… برایشان انجام دهیم اما احساس‌مان این بود که آسیب‌هایی که این کودکان دیده‌اند به قدری تاثیرات عمیقی بر آن‌ها گذاشته است که به ابزار دیگری برای رسیدنشان به آرامشی هر چند اندک نیازمندیم.»

موسس جمعیت دانشجویی امام علی (ع) افزود: «این جا بود که هنر به داد ما رسید. ما پیش از این با این کودکان موسیقی کار کرده بودیم اما تئاتر تاثیری بسیار قابل ملاحظه‌تر بر آن‌ها گذاشت، خصوصا تئاتری که براساس زندگی خود این کودکان و تجربیات دشواری که از سر گذرانده بودند شکل گرفت. این که کودک هر شب روی صحنه تجربه زیسته‌اش را بازسازی کند و آن را با کسانی که به تماشایش نشسته‌اند به اشتراک بگذارد چنان به خالی شدن ذهن او از این مصائب کمک می‌کند که حاصلش با هیچ روش درمانی دیگری قابل مقایسه نیست.»

بچه‌های کار برای شروع بازیگری چندین گام از آدم‌های عادی جلوترند

نویسنده و کارگردان «همه فرزندان خورشید» در مورد این که آیا کلاس‌های تئاتر کودکان کار شباهتی با کلاس‌های تئاتر مرسوم دارد و از الفبای بازیگری شروع می‌شود یا نه توضیح داد: «نکته‌ای که بر آن تاکید دارم این است که تمام بچه‌های کار، بدون استثنا بازیگرانی عالی‌ هستند. چون ناچارند در زندگی‌شان برای حفظ بقا چندین نقش بازی کنند و از خودشان پشت این نقش‌ها محافظت کنند و می‌دانند که اگر این نقش‌ها را بازی نکنند آسیب‌هایی که می‌بینند چندین برابر خواهد شد. به همین دلیل این بچه‌ها برای شروع کردن بازیگری چندین گام از آدم‌های عادی جلوترند؛ چه از لحاظ بدن، چه از لحاظ بیان و چه از لحاظ توانایی انتقال احساسات و تحت تاثیر قرار دادن شنونده و غیره. پس نیازی به تمرینات مرسوم کلاس‌های آموزش بازیگری ندارند.»

او در مورد شیوه‌ای که در تمرینات تئاتری‌اش با این بچه‌ها دارد هم توضیح داد: «مسئله دوم این که روش ما، تئاتردرمانی است. گونه‌ای افشاگری درونی از طریق تئاتر و بازگشت به روان آسیب‌دیده و نگاه کردن به آن از طریق بازسازی‌اش. یعنی تئاتر فضایی برای این کودکان فراهم می‌کند تا آن چیزهایی را که در ضمیر ناخودآگاه‌شان روی هم تلنبار شده بیرون بکشند و بررسی‌اش کنند. درست شبیه به کاری که روانکاوان برای مراجعینشان انجام می‌دهند.»

میمندی‌نژاد در مورد چگونگی نوشتن یا انتخاب متن تصریح کرد: «در مورد متن هم این گونه نیست که ما از زندگی یک کودک به نمایشنامه برسیم و معمولا مجموعه معضلاتی که بچه‌هایمان دارند در یک متن نشان داده می‌شود. روش دیگر این است که یک متن از پیش آماده مثل «سیمرغ» عطار انتخاب و با بچه‌ها کار شود که شما حاصلش را در نمایشی به همین نام با بازی کودکان کار خانه علم خاک سفید دیدید، متنی موزیکال، خوش رنگ و لعاب و نه چندان طولانی.»

مدرس سابق دانشکده هنر و معماری و دانشکده هنرهای زیبا در مورد این که کدام شیوه را ترجیح می‌دهد؛ نگارش متن براساس معضلات زندگی کودکان کار یا انتخاب متنی از پیش آماده، گفت: «در مورد اول، شما وارد زندگی و دردهایی که این کودکان کشیده‌اند می‌شوید و در مورد دوم نه اما تجربه ثابت کرده است که حتی وقتی خودتان متن نمی‌نویسید و متنی از پیش نوشته شده انتخاب می‌کنید به نتایج خوبی می‌رسید. این که به سراغ کدام یک از این دو نوع متن بروید به رفتار خود کودک برمی‌گردد. زمانی هست که بچه خودش مشکلش را می‌پوشاند یعنی مورد خشونت قرار گرفته اما وضعیتش بحران‌زا نیست و به مرز ضد اجتماعی شدن نزدیک نشده است به بیان ساده‌‌تر از کسی طلبی ندارد و نمی‌خواهد طلبش را از جامعه بگیرد این جاست که می‌توان متنی غیر از متن زندگی‌اش را با او کار کرد و با فرستادنش روی صحنه تئاتر به دیده شدنش، کمک به او برای ساختن هویتی جدید برای خود، تشویق شدنش، بازگشت اعتماد به نفسش و حل کردن مشکلاتش کمک کرد. شیوه افشاگری اما در مورد کودکانی جواب می‌دهد که در معرض ضد اجتماعی شدنند.»

تاثیرات عملی تئاتر بر کودکان آسیب‌دیده  

نویسنده و کارگردان نمایش «مهر گیاه» در مورد تجربیات عملی‌اش در روی صحنه بردن کودکان کار در متنی برگرفته از زندگی خود آن‌ها گفت: «دختر بچه کم سن‌و‌سالی داشتیم که سه فرزند داشت و هر سه را فروخته بود. این دختر چون اعتیاد داشت و در کمپ بود، بعضی شب‌ها می‌توانست به ما بپیوندد و خودش نقش خودش را در نمایش «تصمیم جمعه سیاه کبری» بازی کند و در باقی شب‌ها به جای او بازیگر داشتیم. در یکی از شب‌هایی که خودش روی صحنه بود، یک دفعه چنان به گریه افتاد و با وجدانش رودررو شد که شروع به حرف زدن از زندگی‌اش کرد و گفت من با بچه‌هایم گدایی می‌کردم و با پولش به جای آن که برای آن‌ها غذا بخرم برای خودم مواد می‌خریدم و در دهان آن‌ها خاک می‌ریختم و این سرنوشت بچه‌هایم بود تا قبل از آن که بفروشمشان… همان موقع هم که در این نمایش بازی می‌کرد جدا از این که اعتیاد داشت باردار هم بود.»

                                                        صحنه‌ای از «تصمیم جمعه سیاه کبری» 

میمندی‌نژاد با اشاره به همین نمایش افزود: «در همین اثر ساقی‌ای داشتیم که بچه‌ها برای گرفتن مواد پیشش می‌رفتند و ما سه نفر از بچه‌های غربت را که این شرایط را تجربه کرده بودند برای نقش این بچه‌ها آوردیم. در همان زمانی که ما در حال تمرین بودیم یکی از این بچه‌ها مورد تجاوز قرار گرفت طوری که لگنش شکسته بود.»

 

                                                            صحنه‎ای از «هفت برخون خوان رستم»

اجرا فقط در خانه هنرِ جمعیت امام علی یا سالنی عمومی‌؟

او در مورد این که ترجیح می‌دهد هم چنان با این کودکان در خانه هنر جمعیت دانشجویی امام علی (ع) روی صحنه برود یا به مکانی عمومی‌ برای اجرا فکر می‌کند گفت: «من ترجیح می‌دهم اجراهای ما در همان خانه هنر بماند. چون نگاه‌هایی که بیرون هست یک دست نیست. بعضی غیرانسانی است و این بچه‌ها را آلوده می‌دادند و بعضی از شدت دلسوزی از آن طرف بام می‌افتند اما در خانه هنر هر چند ورود برای عموم آزاد است اما می‌دانیم کسانی که به تماشای کار این بچه‌ها می‌نشینند معمولا از اعضای جمعیت امام علی هستند و کم و بیش با شرایط این بچه‌ها آشنا. البته هنرمندانی هم بوده‌اند که خود به خانه هنر آمده‌اند و کار بچه‌های ما را دیده‌اند از جمله حسن فتحی، لیلی رشیدی و غیره.»

انرژی‌ای که واگویه‌های درد از کارگردان اثر می‌گیرد

میمندی‌نژاد با اشاره به این که جز تئاتر چه راه دیگری برای خالی شدن این کودکان از چنین مشکلاتی سراغ دارید گفت: «شما جز تئاتر چه راه دیگری برای کمک روحی به کودکی با این سطح از آسیب سراغ دارید؟!‌ قصد ما هم از ابتدا واقعا تئاتر کار کردن و عشق روی صحنه بردن این بچه‌ها نبود، چون واگویه تمام این دردها از زبان بچه‌ها از شما که در مقام کارگردان و نویسنده هستید انرژی وحشتناکی می‌گیرد. معمولا عوامل یک نمایش، از روی صحنه رفتن احساس خوبی دارند اما تمرین‌های تئاترهای ما تماما با عذاب و فشار حاصل از تکرار دردهای این بچه‌ها همراه است.»

نمی‌دانم تا کِی می‌توانیم ادامه بدهیم

او در پایان در مورد انرژی فراوانی که برای رساندن این کودکان به نقطه‌ای که بتوانند روی صحنه بروند می‌گذارد هم توضیح داد: «نتایج حاصل از روی صحنه رفتن این بچه‌ها به شدت عجیب و غریب است و بچه‌هایی که توانستند روی صحنه بروند تقریبا بعد از 30 شب اجرا دیگر هیچ مشکلی نداشتند اما انرژی‌ای که مثلا «تصمیم جمعه سیاه کبری» از من گرفت به قدری زیاد بود که الان که می‌خواهم کار دیگری را با آن‌ها روی صحنه ببرم توانش را ندارم. بارها و بارها پیش آمده که یک تمرین ساده با این بچه‌ها منجر به ساعت‌ها گریه کردن و فریاد زدن‌شان شده است و فکر نمی‌کنم به طور مدام در طاقت و تحمل کسی بگنجد. قصد دارم کاری را با بچه‌های زباله‌گرد اجرا کنم که فعلا وسطش مانده‌ایم چون پیش نمی‌رود و ما ساعت‌ها و ساعت‌ها فقط شاهد اشک ریختن این بچه‌ها هستیم. نمی‌دانم ما تا کِی می‌توانیم ادامه بدهیم؟ زجری که این بچه‌ها می‌کشند یک سو و زجری که ما از کسانی که خود مسئول رسیدگی به وضعیت این کودکان هستند و مسئولیتشان را فراموش کرده‌اند می‌کشیم سوی دیگر. کسانی که شده‌اند مصداق؛ تو که نوشم نه‌ای نیشم چرایی.»

 

57242

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا