حیدر نخواب!
صادق صدقگو در مشکات آنلاین نوشت:
«حیدر… حیدر حرف بزن… نه… حیدر نخواب!… نه… حیدر… حیدر… بیدار شو… جان راضیه چشماتو باز کن… جان راضیه نخواب… چشماتو باز کن… حیدر… نخواب!»
این جملهها قسمتی از دیالوگ همسرِ حیدر ذبیحی (یک نیروی امنیتی) با او قبل از شهادتش، در سکانس پایانی فیلم بادیگارد است. بادیگارد ابراهیم حاتمی کیا را شاید بسیاری از ما دیده باشیم اما هزاران صحنه واقعی شبیه آن را ندیدهایم؛ یعنی نشده که ببنیم.
راستش را بخواهید، برخی بر این باورند جنگ که تمام شد، انقلابی گری از جامعه ایران رخت بر بست و کم کم در فضای مدرنیته، از خود گذشتگی، ایثار و فداکاری برای مردمان این سرزمین جای خود را به رویکردی داده است که تنها به فکر جزیره ای به نام خانواده خودشان هستند و نه تنها مشکلات فامیل و همسایه، که معضلات موجود در جامعه و کشور هم آنها را قلقلک نمی دهد تا از لاک اندیشیدن به منافع شخصی و یا به تعبیری خودخواهی خارج شوند.
رویکردی که زندگی در دنیای امروز را مسابقهای میداند که باید تنها یک برنده به نام «من» داشته باشد. تنها وظیفه «من» در این معرکه، کنار زدن همقطارانی است که شاید نزدیکترین بستگانم باشند. باید «من» در این مسابقه دیگران را حتی سپر بلای خود و خانواده ام کنم یا از آنها پله ای برای ترقی خودم بسازم. اینجاست که کم کم دغدغه ها و اندیشه هایی که محور اصلی و خمیرمایه ی انقلاب اسلامی ما بود کم رنگ شده و از جامعه ما رخت بر می بندد. ایثار، جانفشانی و فداکاری غبار فراموشی می گیرد. احساس مسئولیت اجتماعی و حضور متعهدانه در وقایع و همچنین محبت به هم نوع و دست گیری از آنان رنگ می بازد.
رویکردی که با کمال تاسف، می رود تا کم کم گفتمان غالب در جامعه اسلامی ما شود .این گفتمان که هویت اصیل اسلامی و ایرانی ما را هدف قرار داده، با سرعت قابل توجهی در اقدامات، فعالیتها و حتی خدمات پیشینیان ما تشکیک می کند. به خدمات عاشقانه، متعهدانه و مخلصانه برخی افراد در گذشته و امروز، با عینک بد بینی و تردید نگاه می کند. رویکردی نگران کننده که نه می توان آن را وارداتی دانست و نه تقلیدی، بلکه بهره گیری کاریکاتوری از فضای ماشینیسم حاکم غالب بر جامعه است.
در این میان، برخی هنوز حس و حال وجودی شان، روحیه، تعهد و انگیزه هایشان همانی است که حلقه مفقوده جامعه ماست. برخی که سلامت خود، آسایش خانواده و حتی فرزندان شان را فدای آرامش ما می کنند ولی در عین حال هیچ جا دیده نمی شوند. اگر هم دیده شوند، با نگاه هایی ویژه و توام با بی انصافی.
شغلهایی که بنا به شرایط کاری، نه تنها فرزندان و همسرشان نمی تواند در جامعه از آن بگویند که شاید حتی اقوام و نزدیکان نیز به واسطه همین شغل مجبور باشند برخوردهایی بسته و کنترل شده با آنها داشته باشند.
شغلهایی که اگر نبودند امنیّت ملّی ما دستخوش حوادث و اتفاقاتی می شد و آرامش عمومی و آسایش اجتماعی از جامعه ما رخت بر می بست و جای خود را به دلهره و نگرانی و ترس می داد.
شغلهایی که گر چه به زعم برخی شاید اصلاً دیده نمی شوند ولی حضور نامحسوس و یا رد پای کمرنگی از حضور آنها در کنترل و مدیریت همه وقایع و ماجراهای این کشور دیده می شود. حضور و رد پایی که دیده نمی شود ولی قطعاً به خوبی برای همه ی ما حس می شود.
نیروهای وزارت اطلاعات در کشورمان، نامداران گمنام و بی ادعایی هستند که آرامش اجتماعی و آسایش عمومی کشور مرهون بیداری آنهاست. بیداری که شاید مشمول بی مهری برخی نابخردان و کج اندیشان واقع شود ولی اتفاق ناگوار اخیر و حادثه تروریستی در مجلس شورای اسلامی و حرم مطهر حضرت امام(ره)، نشان داد این بیداری و حضور متعهدانه و مسئولانه ستودنی است.
فارغ از برخی گلایه ها از بعضی عناصر در آن مجموعه عظیم و خدمتگذار که ممکن است گاهی خودسرانه بر خلاف مصلحت عمومی کشور گام برداشته یا بردارند، اشراف کامل اطلاعاتی و امنیتی در کشوری که در دریایِ طوفانیِ ماجراجویی هایِ معاندین و مخالفین خارجی قرار گرفته است، مجاهدتی ایثارگرانه با همان روحیه، تفکرات و دغدغه های آغازین انقلاب اسلامی است. مجاهدتی شبانه روزی که به گفته ی حجت الاسلام و المسلمین سید محمود علوی وزیر محترم اطلاعات «بر اساس شرع، اخلاق و قانون، حلال و حرام خدا و حفظ کرامت و شخصیت مردم است. ۱ »
جا دارد علی رغم برخی انتقادات، اگر تا کنون پاسدار این حضور پررنگ و در عین حال نا محسوس شان نبوده ایم و یا اگر متاثر از عینک های بی انصافی و یا بد بینی؛ حق طلب، حقیقت گو و واقع گرا نبوده ایم، به خود بیایم. کمی تامل کنیم و شکر گذار حضور کسانی باشیم که نعمت بزرگ امنیت و آرامش ارمغان حضور آنهاست.
افرادی از جنس حاج حیدر ذبیحی در فیلم بادیگارد حاتمی کیا که بارها و بارها عاشقانه تا مرز شهادت پیش رفتند، بی مهری ها دیدند ولی همچنان با چشمانی باز و تیزبین، تحرکات را رصد کردند و تلاش و کوشش صادقانه و خالصانه شان در حراست و حفاظت از احساسِ آرامشِ خاطرِ مردم ، بر برگ برگِ صحیفه ی زرینِ افتخاراتِ این مرز و بوم ثبت و ضبط است. ای کاش حیدرهای کشور ما، از بی مهری ها نرنجند، همیشه بیدار باشند و نخوابند!
فراموش نکنیم، این از خود گذشتگی ها و جانفشانی ها، ایثار و فداکاری ها، ادامه راه همانهایی است که برای حفظ کیان و تمامیت ارضی این کشور و همچنین عزت و شرافت این ملت، اکنون لاله گون در گلستانهای شهدا آرمیده اند. آنها مصداق «رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ ۲ » بودند و اینها نیز مصداق «وَ مِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ ۲ »
پی نوشت:
- سخنرانی وزیر محترم اطلاعات پیش از خطبههای نماز جمعه تهران (۱۵ اردیبهشت۹۵)
- مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَ مِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا. (سوره احزاب ؛ آیه ۲۳) ترجمه : از میان مؤمنان مردانى اند که به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا کردند برخى از آنان به شهادت رسیدند و برخى از آنها در [همین] انتظارند و [هرگز عقیده خود را] تبدیل نکردند.
انتهای پیام