خرید تور تابستان

غوغای غالیان

«رضا بابایی» پژوهشگر فرهنگی در یادداشتی تلگرامی با عنوان «غوغای غالیان» نوشت:

دیروز، شبکۀ سوم سیما در برنامۀ «مخاطب خاص»، کارشناسی را دعوت کرده بود که دربارۀ امام علی(ع) سخن بگوید. از آن کارشناس محترم، سخنانی شنیدم که گاهی در سلامت چشم و گوشم تردید می‌کردم. می‌گفت: قیامت، یک جلوه از ولایت امام علی(ع) است؛ ولایت اهل بیت(ع) هم مبدأ است و هم مسیر و هم غایت؛ غیر از ولایت، هیچ خبر مهمی در جهان نیست؛ عبادت خدا و خدمت به مردم سودی ندارد مگر با ولایت؛ خدا به کسی روزی مادی و معنوی نمی‌رساند مگر از طریق اهل بیت(ع) و …

من فرض را بر این می‌گذارم که این حرف‌ها عین حقیقت است، و اگر من نمی‌فهمم، عیب از من است. دربارۀ مبدأ و منشأ این غلوها هم سؤال نمی‌کنم؛ اما می‌پرسم که اگر کسی بخواهد دربارۀ مقامات اهل بیت(ع)، به باورهایی برسد که در ذهن و ضمیر شما است، چه راهی در پیش روی او است؟ غیر از روایات و تاریخ صدر اسلام چه میراثی از آنان در دست ما است که در آن بنگریم؟ اگر راهیابی به محضر خدا جز از طریق اهل بیت(ع) ممکن نیست، دست‌یابی به اهل بیت(ع) از چه طریقی ممکن است، جز محتوای روایات؟ اگر بفرمایید که مقامات آنان بیش از چیزی است که ما در این روایات می‌بینیم، می‌پرسم که آن افزونی و بیشی برای من در کجا ظاهر می‌شود؟ آیا اکنون اهل بیت(ع) برای ما چیزی غیر از بحارالانوار و اصول کافی است؟ اگر چنین است که شما می‌فرمایید، چرا تفاوت ما شیعیان با سایر ادیان و فرق اسلامی در فقه و کلام و اخلاق و فلسفه و تفسیر قرآن و سرنوشت، چندان نیست که ما را به‌کلی از آنها متمایز و ممتاز کند؟ آیا با دیدن برخی روایات در برخی کتب روایی، می‌توان به عقیده‌ای رسید که عقل را حیران می‌کند؟ چه سودی است در این همه غلو، جز کمرنگ کردن مفهوم خدا در اذهان بندگان او؟ اینکه می‌گویید خدا از غیر طریق ایشان، به کسی لطف نمی‌کند و هیچ بابی از ابواب معرفت را نمی‌گشاید، همان حرف کسانی نیست که دست خدا را بسته می‌دانستند؟ وَقَالَتِ الْیهُودُ یدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ ۚ غُلَّتْ أَیدِیهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا ۘ بَلْ یدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ ینْفِقُ کیفَ یشَاءُ. من ذره‌ای تردید ندارم که مقامات علمی و مکارم اخلاقی و جایگاه معرفتی اهل بیت(ع) چنان است که نتوان کسی را یا گروهی را در تاریخ اسلام با آنها مقایسه کرد؛ اما مگر خود ایشان نفرموده‌اند که کمر ما را غالیان شکستند؟ از این گونه سخنان چه سودی برده‌اید که دست برنمی‌دارید؟ بازگویی معارف و آموزه‌های اخلاقی ایشان چه عیبی دارد که آن را رها کرده‌اید و دائم از مقامات و کرامات می‌گویید؟ آنان آمده بودند که ما را از تعجب انگشت به دهان کنند یا راهی نشان بدهند و چراغی بیفروزند و چشم‌ها را به سوی خدا بگردانند؟ آن کارشناس محترم در حدود یک ساعت گفت‌وگو، یک آموزۀ اخلاقی یا تربیتی یا دینی یا عقلی یا شرعی یا فقهی از اهل بیت(ع) نگفت. همۀ وقت او صرف این شد که اهل بیت(ع) مقاماتی دارند که به عقل ما درنمی‌آید و…

خاستگاه غلو، ذهن‌های خیال‌پرداز است. اگر کسی بگوید که بیشترین آسیب را بر ادیان، همین ذهن‌های نابه‌‌هنجار وارد کرده‌‌اند، گزاف نگفته است. قرآن دو بار به پیروان ادیان هشدار می‌دهد که «لاتغلوا فی دینکم؛ در دینتان غلو نکنید.». امام صادق(ع) دربارۀ ابوالخطاب غالی می‌گوید: «هیچ کس به اندازۀ او مرا آزار نداد.»

افزون بر ذهنیت‌های ناموزون، برخی روایات نیز آب به جوی غالیان می‌ریزند. دربارۀ سند و دلالت این دست از روایات جداگانه باید سخن گفت؛ اما غالیان را اگر انصاف و خرد بود، احادیث معتبر را به آن روایات مشکوک نمی‌فروختند. جناب شیخ مفید در کتاب الأمالی(ص۲۳) نقل می‌کند که یحیی بن عبدالله نزد امام کاظم(ع) رفت و گفت: برخی از دوستداران شما ادعا می‌کنند که شما غیب می‌دانید. امام(ع) گفت: «سبحان الله! به خدا سوگند، این سخنان مو بر تن من راست می‌کند». از ابوبصیر نقل شده است که در مجلس امام صادق(ع) گفت: گروهی می‌گویند شما تعداد دانه‌های باران و عدد ستارگان و برگ‌های درختان و ریگ‌های بیابان را می‌دانید. امام سه بار گفت: سبحان الله! سپس فرمود: به خدا سوگند که جز خدا کسی را چنین علمی نیست. (شیخ حر عاملی، إثبات الهداة، ج۳، ص۷۷۲). غالیان، این دست از روایات ضد غلو را از باب «تقیه» می‌دانند؛ اما روایات مطلوبشان را در هر کتابی ببینند، چشم‌بسته می‌پذیرند و در قبول سند و دلالت آنها درنگ نمی‌كنند.

از صداوسیما تعجب نمی‌کنم که کسانی مانند این کارشناس را دعوت می‌کند. تعجب از روحانیان فاضل و دلسوخته است که چرا در مقابل این گونه مبالغات که ارکان دینداری و عقلانیت را به لرزه درمی‌آورد، سکوت می‌کنند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا