درباره برداشت غلط از سخنان اخیر روحانی
روزنامه جمهوری اسلامی در خصوص صحبت های اخیر روحانی مبنی بر نقش مردم در حکومت نوشت: «رقبای سیاسی رئیسجمهور و همچنین بزرگانی که با هدف روشنگری به انتقاد از سخن اخیر او اقدام کردند، اگر به این نکته توجه کنند که آقای روحانی یکی از صاحبنظران دینی است که نهتنها با مبانی فقه سیاسی شیعه آشنایی دارد بلکه برای تحکیم این مبانی تلاشهای زیادی کرده، به این نتیجه خواهند رسید که ایشان درصدد انکار نصب امام معصوم از ناحیه خدا به امامت نبوده و نخواسته مشروعیت امام را زیر سؤال ببرد.»
هفته گذشته رئیسجمهور روحانی در یکی از ضیافتهای افطاری، درباره مبنای حکومت در اسلام سخن گفت و نتیجه گرفت که «انتخاباتی که ما امروز دنبالش هستیم و آراء مردم، این پیروی از تفکر غرب نیست. رای مردم و نظر مردم، پیروی از تفکر غرب نیست، رای مردم و نظر مردم هدیه دنیای غرب بعد از رنسانس برای ما نیست. ما دارای مذهب و مرام و دینی هستیم که امیرالمومنین مبنای حکومت و فرمانروایی را رای مردم و خواست مردم و آراء مردم میداند و ما بحمدالله در این انتخابات شکوهمند بهار 96 عظمت ملی خودمان را به جهانیان نشان دادیم.»
این سخن، از دو ناحیه مورد انتقاد قرار گرفت. یکی جماعت رقبای آقای روحانی که به بهانه فراز اول سخن ایشان، تلاش کردند رئیسجمهور را بیاعتقاد به مبانی اعتقادی شیعه در امامت جلوه دهند و دیگری بزرگانی که به رئیسجمهور تذکر دادند که در استناد به سخنان امیرالمومنین علیهالسلام قسمتهای دیگر نهجالبلاغه را نیز ملاحظه کند و به یک جمله اکتفا نکند.
تکلیف رقبای سیاسی روشن است و نمیتوان از آنها توقعی داشت. با این حال، آوردن فراز اول سخن رئیسجمهور و قرار دادن آن در کنار قسمت دوم کاملاً نشان میدهد ایشان درصدد بیان چه چیزی بوده و میتواند پرده از ابهامی که رقبا تلاش کردند پدید آورند و نتیجه مورد نظر خود را بگیرند برمیدارد. رئیسجمهور روحانی در این فراز گفت: «امیرالمومنین، مبنای ولایت را مبنای حکومت را نظر مردم و انتخاب مردم میداند «لمن ولیتموا امرکم». گفت هر کس که شما بروید او را برگزینید به عنوان ولی خودتان و به عنوان رهبر جامعه منهم اطاعت میکنم، من هم میشنوم و اجرا میکنم.»
این فراز از سخن رئیسجمهور را اگر منهای فراز دیگر که امتیاز اسلام در اهمیت دادن به رای مردم را به رخ غرب میکشد در نظر بگیریم همان ابهامی را که رقبای سیاسی رئیسجمهور روحانی درصدد مطرح کردن آن هستند در خود دارد. ولی کنار هم قرار گرفتن این دو فراز کاملاً نشان میدهد نظر گوینده این سخن این است که زمامداری و اعمال حاکمیت در جامعه بدون پذیرش مردم امکان ندارد و مورد نظر اسلام نیست.
رقبای سیاسی رئیسجمهور روحانی و همچنین بزرگانی که با هدف روشنگری به انتقاد از سخن رئیسجمهور اقدام کردند، اگر به این نکته توجه کنند که آقای روحانی یکی از صاحبنظران دینی است که نهتنها با مبانی فقه سیاسی شیعه آشنایی دارد بلکه برای تحکیم این مبانی تلاشهای زیادی کرده و بر همین مبنا مسئولیت ریاست قوه مجریه را پذیرفته و خود را ملزم به اجرای قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی، که بر مبنای فقه سیاسی شیعه استوار است، میداند، قطعاً به این نتیجه خواهند رسید که ایشان درصدد انکار نصب امام معصوم از ناحیه خدا به امامت نبوده و نخواسته مشروعیت امام را زیر سؤال ببرد بلکه تبیین مرحله مقبولیت مردمی زمامداری در اسلام را مدنظر داشت که نیاز مبرم اِعمال حاکمیت است. این، همان چیزی است که قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی سازوکار آن را برای تعیین رهبری پیشبینی کرده و در کلام امام خمینی مطالب زیادی در مورد نقش مردم در انتخاب ردههای مختلف کارگزاران نظام تا عالیترین سطح آن یعنی رهبری وجود دارد.
بدین ترتیب، سخن رئیسجمهور روحانی نباید به معنای انکار مبنای شیعه در امامت جامعه تفسیر شود. رئیسجمهور محترم نیز بهتر است هنگام طرح این قبیل مباحث تخصصی به دغدغههای احتمالی توجه داشته باشند و آنچنان روشن سخن بگویند که قابل تفسیر به رای و تأویل و حمل بر معانی نادرستی که مورد نظر ایشان نیست نباشد. در همین سخن که اکنون مورد مناقشه قرار گرفته کافی بود آقای رئیسجمهور ابتدا شأن مشروعیتی امام معصوم را تذکر میدادند و سپس این مطلب را به زبان میآوردند تا رقبا نتوانند با سخن ایشان برخورد سیاسی کنند و بزرگان نیز با ملاحظه این سخن، دغدغهای نداشته باشند.
البته از بزرگان نیز این انتظار وجود دارد که هنگام مواجهه با اینگونه ابهامات قبل از آنکه دغدغه خود را مطرح کنند، از شخص رئیسجمهور در یک تماس تلفنی توضیح بخواهند و با عمل به این شیوه، راه را بر سوءاستفادهگران نیز ببندند.
انتهای پیام