خاطرهای از دیدار مجتهد شبستری با امام خمینی
حجت الاسلام والمسلمین دکتر «محمد مجتهد شبستری» استاد دانشگاه تهران در یادداشتی با عنوان «هویت شیعه بودن» در سایت شخصی خود به خاطرهای از دیدارش با امام خمینی اشاره کرده که در پی میآید:
۱- آیت الله ناصر مکارم شیرازی تأکید میکند شیعیان باید هویت شیعه بودن خود را که یکی از ارکان آن نصب حاکم از سوی خدا است، با تمام وجود و استفاده از همه امکانات به صورت رسمی و بین المللی همیشه حفظ کنند و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به همین جهت مذهب رسمی این جمهوری را تشیع اثنی عشری اعلام کرده است.
این اصرار ایشان، صاحب این قلم را به یاد یکی از دیدارها و گفتگوهایی انداخت که وی تا چند سال پس از پیروزی انقلاب هر چند وقت یکبار با آیت الله خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران داشته است. در یکی از این دیدارها ایشان در باب «هویت شیعه بودن» سخنانی به من گفتند که به کلی نقطه مقابل آن نظرها است که امروز آقای مکارم شیرازی و همفکران ایشان آنها را تبلیغ میکنند.
۲- چند ماه پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ اعلام شد که کنفرانس سالانه وزرای خارجه کشورهای اسلامی در کشور مراکش برگزار خواهد شد. در آن ماهها چون روابط ایران و مراکش به سبب میزبانی چند هفتهای سلطان مراکش از شاه فراری ایران تا حدودی تیره بود، دکتر ابراهیم یزدی که وزیر خارجه دولت موقت بود و نمیخواست شخصا در آن کنفرانس شرکت کند به من پیشنهاد کرد همراه چند نفر از وزارت خارجه و به اتفاق آقای دکتر کمال خرازی به صورت یک هیأت ایرانی در آن کنفرانس شرکت کنیم و ما هم رفتیم. در آن کنفرانس ضمن سخنرانیها و گفتگوهایی که داشتیم چند تن از وزرای خارجه کشورهای اسلامی یک پیشنهاد به من ارائه کردند و خواستند آن را پس از بازگشت از مراکش با رهبران انقلاب در ایران در میان بگذارم.
پس از بازگشت، من جهت ارائه گزارش سفر خدمت آیت الله خمینی رفتم و آن پیشنهاد را به ایشان ارائه کردم. پیشنهاد این بود:
«انقلاب ایران متعلق به همه جهان اسلام است و نه فقط شما شیعیان ایران. به همین جهت بسیار مناسب است که شما ایرانیان در قانون اساسی خودتان روی تشیع تأکید نکنید و مثلا در آن ننویسید مذهب رسمی جمهوری اسلامی ایران مذهب شیعه است. بگذارید انقلاب شما و کشور شما و حکومت شما رنگ و بوی یک مذهب خاص را به خود نگیرد».
وقتی این پیشنهاد را به آیت الله خمینی گفتم، ایشان در پاسخ من گفتند: اگر آنها خودشان را اهل سنت، شافعی، مالکی، حنبلی، حنفی و… ننامند و فقط بگویند ما مسلمان هستیم ما هم خود را شیعه نمینامیم و فقط میگوئیم مسلمان هستیم و در قانون اساسی هم مذهب شیعه را مذهب رسمی کشور اعلام نمیکنیم، اما تا آنها این نامها را بر خود میگذارند ما هم ناچاریم بگوییم ما شیعه هستیم.
کجا بودیم و از کجا سر در آوردهایم!
انتهای پیام
تعجب نداره حضرت استاد ، بعد از رحلت امام (ره) مبانى فكرى خيلى از آقايون دستخوش تحول شده، اظهاراتشان در مجلس خبرگان قانون اساسى را هنوز فراموش نكرده ايم. آن چه كه جاى تأمل دارد خلط مباحث امامت / حكومت از ناحيه برخى از گويندگان است.
هرچی رو که نمی تونید پاسخ بدید می گید خلط مبحث و مغالطه و…
خب پاسخ بدید کجاش خلط مبحث بوده
تفاوت امامت و حکومت مسئله کاملا مشخصیه که یه انسان عادی هم متوجه می شه.
امیرالمومنین سی سال امام بود و پنج سال حکومت کرد
کجای این مسئله و تفاوت امامت و حکومت خلط مبحثه؟
الآن سپهر باید چی رو جواب بده سلام جان
شما که خودت جواب خودت رو در تایید سپهر و تفاوت امامت و حکومت دادی
خب دوستان یا بزرگانی که مدعیشون شدی به همین توجه نکردند و طرف مقابل رو به انتخابی دانستن امامت متهم کردند در حالی که از انتخابی بودن حکومت طبق نص قانون اساسی و نص فتوای امام خمینی دفاع کرده بود. ضمنا ولایت به غیر معنی امامت هم بکار می ره که در همین معنا طبق همون فتوای مذکور (سال 1366) انتخابیه.
ببخشید ولی سپهر تفاوت امامت و حکومت رو خلط مبحث دونسته بود
من جواب خودم رو در تایید سپهر نگفتم بلکه جواب سپهر رو برای رد اینکه تفاوت ولایت و حکومت خلط مبحثه گفتم.
درمورد اینکه ولایت به غیر معنی امامت هم بکار می ره هم فعلا بحثی نداریم(چون فعلا مطرح نشده و مثلا درباره غدیر خم و مسائل دیگه مطرحه که بحث مربوط به خود رو برای گذشته و حال دارد)
در حال حاضر بحث تفاوت حکومت و ولایت است.
با توضیحاتی که داده شده و ادله نقلی و عقلی شیعه مشخص می شه که ولایت با رای مردم به کسی داده نمی شه
آقای مکارم هم این مسئله رو به آقای روحانی تذکر دادند که شما می گوئید: «مبنای ولایت و حکومت از دیدگاه علی (ع) نیز انتخاب و نظر مردم بود»
اما تفاوت است بین ولایت و حکومت
البته خود آقای روحانی روز سه شنبه 96/3/30 در دیدار علما و روحانیون حرف خودش رو اصلاح کرده
برای مثال توی یه بخشی گفته : (( ولی فقیهی که با رأی خبرگان حکومت را در دست می گیرد، پیش از این نیز بر مردم ولایت داشته، اما اگر بخواهد حکومت تشکیل بدهد و بر مردم فرمانروایی کند باید بسط ید داشته باشد، چرا که بدون بسط ید نمی توان در یک مملکتی با ۸۰ میلیون جمعیت حکومت را تشکیل داد و بسط ید با دعوت و خواست مردم است و باید مردم را به صحنه آورد.))
کجا بودیم و از کجا سردرآوردیم یعنی چی؟
امام گفتند تا وقتی اونا برای خودشون اسم میذارن ، ما هم خودمون رو شیعه معرفی می کنیم
صحبت آقای مکارم چه ربطی به این موضوع داره؟
مگه امام گفته شیعه بودن فقط بخاطر اینه که سایر مسلمین برای خودشون اسم مشخص می کنن؟
اگه سایر مسلمان ها برای خودشون مکتب و اسم جدایی نداشته باشن ولی افکار و عقایدشون همونی باشه که الان دارن ، اونوقت ما هم برای خودمون اسم نمی ذاریم و فقط می گیم مسلمان. اما آبا باید افکارمون تغییر کنه؟ یعنی بحث امامت و عقاید شیعه فقط بخاطر اسم شیعه بودن ماست؟
یعنی امام گفته اسم شیعه رو نمی ذاریم و عقایدمون رو هم تغییر می دیم؟
خلط مبحث یعنی همین افاضاتی که شما می فرمایید.
اگر نظرات بعضی از این اقایان را در فصلنامه مکتب تشیع با این نظرات شاذ فعلی مقایسه کنیم استحاله ودگرگونی بین راس حاکمیت نبودن را تا…….برای العین مشاهده میکنیم.
من میگم حالا که دوستان خیلی اصولگرا قانون اساسی رو ظاهرا قبول ندارند یه قانون دیگه بنویسن! البته چون رای مردم رو هم قبول ندارند، خودشون اون رو جایگزین قانون اساسی فعلی کنن (لابد دیگه در اون خواهند نوشت که رای مردم بجز ما اهمیت و ارزشی ندارد)
چه ربطی به اصولگرا و اصلاح طلب داره؟
متن رو مجدد مطالعه کنید