خرید تور نوروزی

برسد به دست مشاور محترم فرمانده کل سپاه

محمد مهاجری، فعال سیاسی اصول‌گرا در یادداشتی خطاب به مشاور فرمانده سپاه پیرامون مباحث مطرح شده در خصوص حمله موشکی ایران به داعش نوشته است: «تلخ است اما بگذارید بگویم در عملیات اخیر 170 داعشی در رده های مختلف به هلاکت رسیدند اما در نفس بعضی از ماها 170داعشی سر برکشید. آن هم در این روز و شبهای ماه مبارک رمضان که دست وپای ابلیس بسته است. خدا می داند اگر دست وپایش باز بود،چه ها که نمی کرد!»

متن کامل این یادداشت به نقل از خبرآنلاین در پی می آید:

حضور برادر فرهیخته و نازنینم،آقای حمیدرضا مقدم فر، مشاور فرماندهی محترم سپاه پاسداران

با عرض سلام.

در میان همه عزیزانی که این روزها در باره حمله مقتدرانه و افتخارآمیز موشکی به داعش،سخن گفته اند با شما رودبایستی ندارم، و به همین دلیل  این نوشته را  خطاب به شما می آورم.

بهانه این نامه سرگشاده به شما ،اظهاراتتان در یزد و در مراسم سالگرد شهادت دکتر مصطفی چمران است. در آن مراسم با ادبیاتی کم و بیش شبیه بقیه از اینکه عده ای عملیات علیه داعش را به گفته شما “بنام خود زده اند”  ابراز ناراحتی کرده اید.

1- گفته اند هارون الرشید مسجدی ساخت و نام خود را بر آن گذاشت. بهلول از خلوتی شب استفاده کرد و نام هارون را از سر در مسجد برداشت و اسم خود را حک کرد. وقتی خلیفه از او دلیل کارش را پرسید،پاسخ داد اگر مسجد خانه خداست چه جای اسم گذاشتن بر آن؟ و اگر خانه غیرخداست،چه تفاوت بین اینکه نام تو بر آن باشد یا نام من؟

2-داستان قضاوت مولا را در مورد ادعای 2زن بر سر “مادر بودن” بر یک نوزاد می دانیم. حضرت برای صحت ادعای آن 2زن،شمشیر خواست و دستور داد حال که این 2زن دست از ادعای شان برنمی دارند،کودک را با شمشیر، به دو نیم کنید و سهم هریک را بدهید. یکی از آن دو زن آهی از نهاد برکشید که:”من از حقم گذشتم”. و همین آه او مبنای قضاوت مولا شد و حکم کرد:نوزاد از آن توست.

حالا اگر قرار باشد همان حادثه را در مورد عملیات اخیر بازسازی کنیم،کدام طرف دعوا می گوید از حقم گذشتم؟

3- دیده اید وقتی یک تیم ملی ورزشی کشورمان، مثلا فوتبال برنده یک بازی می شود،آنهایی که  در اوج خوشحالی هاشان ابراز احساسات می کنند چه می گویند؟ همانهایی که سروشکل ظاهری شان باب طبع من و شما نیست هرکدام شان آن پیروزی را مال شخص خودشان می دانند و در میان آن همه جمعیت، حتی یکی را نمی یابید که ناراحت باشد از اینکه چرا نفر بغل دستی اش پیروزی را متعلق به خودش می داند.

4- دم همه کسانی که با موشک، دخل داعش را آوردند،گرم. رزمنده های هوافضای سپاه بودند؟نیروی قدس یاورشان بود؟ بچه های وزارت اطلاعات کمک شان کردند؟ چه فرقی می کند برادر؟

یادتان می آید پیام حضرت روح الله در فتح خرمشهر را؟ شاید افتخارآمیزترین کار دوران دفاع مقدس همین عملیات فتح خرمشهر باشد. اما امام با 2جمله ، سند این افتخار را به نام خدا زد:”خرمشهر را خدا آزاد کرد” و” ما رمیت اذ رمیت ولکن الله رمی”

5- تاریخ جنگ احد را همه ماها  خوانده ایم. نه بهتراست به قول بچه دبیرستانی ها بگویم این بخش را “خورده ایم”. اما خداوکیلی حالا که قرارشده همین فصل از تاریخ را امتحان بدهیم مردود نشده ایم؟ چه شده که این عملیات به عنوان یک غنیمت ، ما را به جان هم انداخته و خیالمان را از دشمن راحت کرده؟ نگران نیستیم که از جای دیگری حمله کند؟

تلخ است اما بگذارید بگویم در عملیات اخیر 170 داعشی در رده های مختلف به هلاکت رسیدند اما در نفس بعضی از ماها 170داعشی سر برکشید. آن هم در این روز و شبهای ماه مبارک رمضان که دست وپای ابلیس بسته است. خدا می داند اگر دست وپایش باز بود،چه ها که نمی کرد!

6- شما خاستگاه و میزان ارادت نویسنده این سطور به نهادهای برخاسته از انقلاب را می دانید. امثال من و شما با این انقلاب زنده شده ایم و انشاءالله با همین انقلاب و نظام و اسلام، می میریم. اما کاش ارزشهای این انقلاب را سر بازار مکاره سیاست چوب حراج نزنیم. گیرم که فلان چهره سیاسی ، ادعا کرد فلان بخش از حمله موشکی سهم من است. دیر یا زود معلوم می شد که ادعایش تا چه حد درست است، اما آنچه که هرگز معلوم نمی شود، هزینه ای است که برای رد ادعاهای این و آن دادیم.

7- سند این انقلاب و نظام بنام  شهیدان و امام و رهبرعزیز انقلاب است.یعنی همانهایی که هرگز ذره ای از این سند را برای خودشان نمی دانند.

کمی چشمانتان را ببندید و فکر کنید اگر شهید طهرانی مقدم که  افتخارموشکهای اخیر،محصول دوران اوست،زنده بود از بحثهای این روزها چه حالی می شد؟

8-اگر بخواهم با ادبیات دلخواه شما حرف بزنم باید عرض کنم در این اتفاق دنبال “نفوذی ها” باشید. بعید می دانم اگر بگردید، پیدا نکنید کسانی را که حلاوت هلاکت عناصر داعشی را با ایده “به نام زدن سند” به کام همه تلخ کردند.

آقای مقدم فر عزیز! پایان این مسوده را به حافظ می سپارم. آنجا که گفت:

من این حروف نوشتم ،چنانکه غیر ندانست/ تو هم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا