خرید تور نوروزی

تحریف «آتش به اختیار» با غفلت از قید

«سیاوش خوشدل» عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز درباره‌ی برداشت‌ها از موضوع «آتش به اختیار» نوشت:

یکی از مصادیق تحریف کلام و تبدیل آن به کلامی خارج از منظور و مقصود گوینده، حذف قیدها و صفت‌ها و شرط‌ها از کلام گوینده است به گونه‌ای که به مخاطب کلامی دیگرگونه القا می‌شود. با دو مثال عینی شروع می‌کنم.

پس از حادثه‌ی قطّار مشهد، خبرنگاری از وزیر راه و شهرسازی درباره‌ی وضعیت جبران خسارت حادثه‌دیدگان پرسید. وزیر راه در پاسخ گفت: «همه‌ی مسافران بیمه هستند و «از این جهت» مشکلی نیست».

این جمله، با حذف قید «از این جهت» به گونه‌ای نقل شد که گویی وزیر برای جان انسان‌ها ارزشی قائل نیست و مرگ آنها را بی‌اهمّیت می‌داند. این نوع نقل‌قول‌ها اگر در اثر غفلت و کم‌توجّهی باشد، می‌توان امید داشت با تذکّر و توضیح، تکرار نشود. امّا گاهی ناشی از جهل و بی‌سوادی است و تذکّر و توضیح نیز کارگر نمی‌افتد. بدبینانه این است که فکر کنیم عدّه‌ی قلیلی نیز آگاهانه و غرض‌ورزانه دست به تحریف می‌زنند.

یکی دیگر از نمونه‌های این نوع نقل‌نقول انتساب ادّعای ایجاد چهار میلیون شغل به حسن روحانی بود که به جدال لفظی آقایان روحانی و قالیباف در نخستین مناظره منجر شد. (لینک به یادداشت: روحانی؛ باشرط و بی‌قید. قالیباف؛ بی‌شرط و باقید)

امّا در بحث آتش به اختیار؛ یک بار عین کلام رهبری را مرور کنیم: «من به همه‌ی آن هسته‌های فکری و عملیِ جهادی، فکری، فرهنگی در سرتاسر کشور مرتّباً میگویم: هرکدام کار کنید؛ مستقل و به‌قول میدان جنگ، آتش‌به‌اختیار».

نخستین تحریف‌گونه‌ای که نسبت به این عبارات صورت گرفت، سانسور واژه‌ی «مستقل» بود. فعّالیت مستقل فرهنگی، اقتصادی، رسانه‌ای، علمی و … از سوی همه پذیرفته است، تا جایی که این واژه را با بار معنایی مثبت به کار می‌برند؛ «من یک فیلمساز مستقل هستم». مستقل بودن، یعنی از بالا دستور نگرفتن. یعنی منتظر فرمان و بخشنامه و سفارش و مانند اینها از سوی مقامات و نهادها نماندن. برداشت رهبری این است که طیفی از دانشجویان، متوقّع از فعّالیت نهادها هستند و فعّالیت خودشان را تابع فعّالیت این نهادها قرار داده‌اند. به خصوص پس از عدم موفّقیت این طیف از روی کار آوردن دولت مطلوبشان، ضرورت این تذکّر را بهتر می‌توان درک‌کرد.

اینکه می‌گویم نسبت به این واژه و نتایج مفهومی حاصل از آن تحریف‌گونه صورت گرفته، به این معناست که در تیترها و نقل‌قول‌های شبکه‌های اجتماعی، این واژه کنار زده‌شده و مخاطبان عام تیترها و شبکه‌ها در نگاه نخست، این واژه را که نقشی محوری و اساسی در زنجیره‌ی کلام داشته، نمی‌بینند. و اگر در نگاه دوم و سوم به بعد هم نبینند، قضاوتی مبتنی بر این عدم توجّه در ذهن شکل می‌گیرد.

دومین چیزی که در تیترها و نقل‌قول‌ها، به سرنوشت همان واژه‌ی قبلی دچار می‌شود، قید «به قول میدان جنگ» است. این قید بیانگر تمثیل است. ما باز هم تعبیرهای تمثیلی از این دست شنیده‌ایم و آنها را حمل بر واقعیت نکرده‌ایم؛ مثلاً «شبیخون فرهنگی» و «افسران جنگ نرم». حذف قید «به قول میدان جنگ» یک گام دیگر ذهن‌ها را از دلالت کلام دور می‌کند.

پس از حذف واژه‌ی اصلی و قید مبیّن تمثیل، آنچه مورد تمثیل قرار گرفته‌است، محوریت می‌یابد. بار معنایی تمثیلی کاملاً زدوده‌می‌شود و به جای یافتن مصادیق برای واژه‌ی اصلی (مستقل)، خیل کثیری از مخاطبان مشغول تحلیل و مصداق‌یابی برای واژه‌ی فرعی می‌شوند. برخی از سر اعتراض و مخالفت و برخی از سر دلسوزی و هشدار.

آن‌ها که نگران سوءاستفاده از این تعبیر بودند و هستند، علی‌القاعده باید مواظب می‌بودند و باشند که الفاظی که با نگاه مطلوب آنها همسو و یا دست‌کم نامغایرست، در هیاهوی رسانه‌ای گم نشود.

روحانی «باشرط و بی‌قید»، قالیباف «بی‌شرط و باقید»

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. لطفا منظور اصلی رو منحرف نکنید چون هتاکان و ارزشی های عزیز درست منظور رو گرفتند!

    9
    2

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا