جام ٢٠١٨ و حکمرانی کشورهای جنوب
دکتر عباس نعیمی جورشری (جامعه شناس) در یادداشتی با عنوان «جام ٢٠١٨ و حکمرانی کشورهای جنوب» در کانال تلگرامی جامعه شناسی صلح نوشت:
… به خاطراتم که رجوع می کنم در بین ادوار جام جهانی، فینال ١٩٩۴ بسیار نوستالوژیک و دراماتیک بود. در آن عهد نوجوانی، علاقه شخصی ام به روبرتو باجو و تیم ملی ایتالیا بیش از یک هوادار ساده بود؛ بخوانید امری عاشقانه! هنوز هم باجوی بزرگ به مثابه بودای کوچک بر تقویم خودنمایی می کند تو گویی همین دیروز بود که آن پنالتی حساس به آسمان شلیک شد!
بعد از غیبت ایتالیا در جام امسال و حذف ایرانِ جان از جام ٢٠١٨، نگاهم متوجه تیم هایی شد که عموما در رده فرودستان فوتبال قرار داشتند. تیم هایی که در “نام” چنان بزرگ نبودند که مدعی جام باشند. از آن بین یک مثلث محبوب برایم تدوین گردید:
اروگوئه با ادینسون کاوانی
بلژیک با ادن هازارد
کرواسی با لوکا مودریچ.
هرسه آنها تیم هایی خوش دست بودند. تمیز بازی می کردند. خوب پاس می دادند. خوب سانتر می کردند. خوب دفاع می کردند. خوب شوت می زدند. آنها کوشا بودند. شخصیت فوتبالی جدیدی یافته بودند که آنها را از رده فرودست فوتبال جدا ساخته و به تیمهایی جدی مبدل کرده بود که حال برای مدعیان قهرمانی تهدید محسوب می شدند.
به بیان جامعه شناختی کشورهای جنوب فوتبال یعنی کشورهای فرودست، بر کشور های شمال یا کشورهای فرادست حکمرانی داشتند. تیمهای شمال نظیر برزیل، آلمان، آرژانتین، اسپانیا، پرتغال، انگلستان از صحنه جام حذف شدند تا تیم های جنوب امپراطوری نوظهوری بنا کنند. از آن مثلث، هرسه به مرحله یک چهارم رسیدند. بلژیک سوم شد و کرواسی در یک بازی روان و دلچسب در فینال مغلوب فرانسه شد تا در جایگاه دوم جهان بایستد. این یعنی نامهای بزرگ فوتبال دیگر دارای آن سهم مطمئن و جایگاه مطلق نیستند و سایر کشورها با سرمایه گذاری نسلی و ظهور استعدادهای جدید منفرد، حرفهای بسیار برای گفتن دارند. حال می توان دید مرزهای شمال و جنوب جابه جا شده است.
در این راستا شادمانی نگارنده و حیرت جهانی کامل می گردید اگر کرواسی قهرمان جام می شد اما فینال به گونه ای دیگر رقم خورد. این پیش بینی ناپذیری البته خود جاذبه فوتبال است آنجا که در پایان بازی اشکها و لبخندها سمفونی زندگی می نوازند و انسان ها در آوردگاه فوتبال همدیگر را در آغوش می گیرند اگرچه در دو چهره پیروز و ناکام! در لحظه لحظه این تصاویر، اخلاق نوعدوستانه تعالی می یابد.
تیم ملی فوتبال فرانسه در حالی دومین قهرمانی اش را جشن گرفت که چهره ای شدیدا آفریقایی داشت. این خصیصه از عهد “امه ژاکه” نهادینه شده که خود تجلی تحولات جامعه شناختی درون این کشور است. چه بسا درخشش رنگین پوستان فوتبال فرانسه نظیر “کیلیان امباپه” به اعتلای جایگاه اجتماعی آفریقایی های عرب تبار فرانسه و کاهش تبعیضات نژادی کمک کند خاصه اینکه به عنوان شهروندان رده دوم محسوب می شوند.
انتهای پیام