بی اخلاقی و نابودی یک جامعه
«برخی معتقدند می توان میان فضایل اخلاقی و دین تمایز قائل شد اما وقتی حضرت محمد(ص) اصلیترین رسالت خود را کامل کردن مکارم اخلاق توصیف می کند، نمی توان وجه تمایز جدی میان اخلاق و دین در نظر گرفت.»
دکتر منصور پهلوان، استاد دانشگاه تهران در گفت و گو با خبرنگار شفقنا اظهار کرد: برخى عقیده دارند که حقیقتى به نام اخلاق وجود ندارد و فضایل اخلاقى در جوامع مختلف متفاوت است. اما بین اخلاق و دین رابطه تنگاتنگى وجود دارد تا جایی که برخى دین را همان اخلاق مىدانند و مىگویند انبیا آمدهاند تا انسانها را به فضایل ترغیب کنند و از رذایل باز دارند. حضرت علی(ع) در نهج البلاغه می گوید، خلق و خوى صحیح را متفرق و دگرگون نکنید و در زبان، منافق نباشید و سخنتان یکى باشد.
در ادامه متن گفت و گوی شفقنا با منصور پهلوان استاد و پژوهشگر حوزه دین را می خوانید:
به نظر شما می توان نسبتی میان تعریف دین و اخلاق قائل شد؟
پهلوان: اخلاق از نظر لغت جمع خلق است و خلق به معنى خوى و سرشت و طبیعت است و در اصطلاح به معناى صفات پایدار و ثابت فرد است که غالبا مطابق آن عمل مى کند. گرچه اخلاق را به فضایل و رذایل یا بایدها و نبایدها تقسیم مىکنند ، اما امروزه بیشتر اخلاق در معناى ارزشهاى متعالى استعمال مىشود، مثلا مىگویند این عمل اخلاقى نیست، یا مىگویند دستگیرى از ایتام یک عمل اخلاقى است.
کلمه دین نیز در لغت به معنى راه و روش است، اما در اصطلاح به راه و روشى گفته مىشود که سلوک بر طبق آن انسان را به سعادت دنیا و آخرت مى رساند.
پس می توان اخلاق را یک امر نسبی دانست؟
پهلوان: البته برخى عقیده دارند که حقیقتى به نام اخلاق وجود ندارد و فضایل اخلاقى در جوامع مختلف متفاوت است. مثلا راستگویی ممکن است در بعضى جوامع عملى مستحسن شمرده شود، اما در بعضى جوامع دیگر- مخصوصا اگر راستگویی با منافع مادى شخص در تعارض باشد- عملى نکوهیده و نوعى بزدلى و ترس تلقى شود، یا در بعضى موارد به امثال این جمله ى سعدى استناد مى کنند که دروغ مصلحت آمیز به ز راست فتنه انگیز!
اما بیشتر حکما و دانشمندان عقیده دارند که اخلاق انسانى ریشه در نهاد و فطرت آدمى دارد . انسان – همانند آنچه مکتب اگزیستانسیالیسم مى گوید -چوب خشکى نیست که آن را به هر شکلى که خواستیم درآوریم . اگر انسان تحت تأثیر عادات زشت محیط خود واقع نشود، به سوى راستى و درستى و زیبایی گرایش دارد و حتى بعضى ازفلاسفه این امور را ابعاد سه گانهى روح انسانى نام نهاده اند. اصولا امروزه در دنیا از واژه Human atic)) یا اخلاق انسانى یا جهانی گفته مىشود و این همان چیزى است که پایه و اساس تعاملات اجتماعى، فرهنگى، سیاسى و اقتصادى در دنیاى معاصر است.
با توجه به رابطه اسلام و اخلاق، به نظر شما اسلام امور اخلاقى را نسبى مى داند یا مطلق؟
پهلوان: اسلام براى انسان هویت خاص قایل است. مى گوید انسان بما هو انسان داراى ویژگیهاى معینى است که از آن به سرشت یا فطرت تعبیر مىکند. مىگوید انسان داراى سرشتى الهى است و هر انسانى با آن سرشت و طبیعت، مخلوق یا مفطور شده است. پیامبر اسلام مىگوید هر نوزادى به فطرت الهى به دنیا مى آید و این پدران و مادران هستند که آنان را به آیین خود – یهودى، نصرانى و یا مجوسى – در مى آورند.
پس می توانیم میان اخلاق و دین ارتباط مستقیمی برقرار کنیم؟
پهلوان: مسلما بین اخلاق و دین رابطه تنگاتنگى وجود دارد تا جایی که برخى دین را همان اخلاق مىدانند و مىگویند انبیا آمدهاند تا انسانها را به فضایل ترغیب کنند و از رذایل باز دارند و به احادیثى مثل “انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق” استشهاد میکنند، یعنى مبعوث شدن من به پیامبرى براى تتمیم و تکمیل کرامتهاى اخلاقى است.
در خود قرآن کریم در آن آیهی معروفى که اساس تعالیم پیامبر را بر مىشمارد تنها بر امور اخلاقی و فطرى تصریح مىکنند و مىگوید پیامبر(ص) به خوبی ها و فضایل فرمان مى دهد از زشتىها و رذایل باز مى دارد، پاکیزهها و طیبات را حلال و پلیدى ها و خبائث را حرام مى کند، بار گران و غل و زنجیرها را از دست و دوش انسانها بر مى دارد.
در آیهای دیگر به صراحت می فرماید: فالهمها فجورها و تقواها. یعنی خداوند خوب و بد و فجور و تقوا را به هر انسانی الهام فرموده است. مى توان گفت خداوند به دو طریق انسان را به فضایل و رذایل آگاه کرده است: از طریق سرشت و فطرت که به آن تکوین مى گویند و از طریق پیامبران و کتاب هاى آسمانى که تشریع نامیده مى شود.
ارزش عملکرد انسان از نگاه امام على و قرآن در چه چیزى است؟
پهلوان: از نگاه امام على علیه السلام ارزش والاى هر انسان به میزان پایبندى او به ارزش هاى اخلاقى است . کرامت انسان در نگاه او با هیچ ارزش دیگرى قابل مقایسه و معاوضه نیست. در بخش سوم نهج البلاغه بالغ بر ۴٧٠ حکمت اخلاقى وجود دارد، همچنین در نامه ٣١ نهج البلاغه در لزوم کسب فضایل و اجتناب از رذایل مى خوانیم: “أکرم نفسک عن کل دنیه و إن ساقتک الى الرغائب فإنک لن تعتاض بما تبذل من نفسک عوضا”. یعنى نفس خود را اکرام کن و از هر رذیله اى بپرهیز – گرچه آن رذیله ترا به خواسته ات برساند – زیرا تو در قبال بذل جان و نفس خود چیزى را به عوض آن دریافت نمى کنى.
در خطبه ۱۷۶ نهج البلاغه عبارتی است که امام(ع) میفرمایند نسبت به اخلاق حساس باشید؛ «ایاکم و تَهزیعِ الأخلاق و تَصریفَها» به نظر اینطور میآید که اگر اخلاق زیرپا گذاشته شود هیچ چیز سالم نمیماند، می توان این برداشت را داشت که با افزایش برخی ناهنجاری های اجتماعی، بی اخلاقی در جامعه ما گسترش پیدا کرده است؟
پهلوان: آرى این مطلب صحیح است؛ اگر اخلاق زیر پا گذاشته شود، فرد و جامعه بدان پایبند نباشند، جامعه جز نابودى و تباهى راهی نخواهد داشت. مثلا در معاملات جزیی یا بین المللی، یکی از طرفین بگوید: من به تعهد خود عمل نمی کنم، زیرا عمل کردن به تعهد را اخلاقی نمی دانم. یا کسی ظلم و ستم کند و بگوید من عقیده ندارم که تعدی و تجاوز به حقوق دیگران غیر اخلاقی است! اما آن کلام مولى امیرمومنان على علیه السلام معناى دیگرى دارد در آن خطبه مى خوانیم: ایاکم و تهزیع الاخلاق و تصریفها و اجعلوا اللسان واحدا. یعنى خلق و خوى صحیح را متشتت و متفرق نسازید و آن را دگرگون نکنید و در زبان، منافق نباشید و سخنتان یکى باشد.
این کلام نیز به از بین نرفتن اخلاق و پایبندى بدان و هم به پرهیز از نفاق دلالت دارد و در اهمیت دادن به اخلاق براى نیل به جامعه ى ایده آل و مدینه ى فاضله است.
انتهای پیام
تجربه دهها سال نشان داد که افرادی که درست تربیت شده اند حتی اگر اهل دین نباشند افراد صادق و مسئول و متعهد و نوعدوست هستند و از دزدی و کلاهبرداری و ظلم به دیگران اجتناب میکنند. نماز نمیتواند مانع فساد ناخوداگاه افراد شود . فضیلت مهمان نوازی حاتم طایی نمونه بارز از اخلاق بدون ایمان به اخرت است. بجای اینکه تظاهر به اسلامگرایی و انقلابی ارزش باشد صداقت و تعهد و ایثارگری بدون منت و طلبکاری و مشاغل پر زحمت و کم سود ارزش باشد.