بحران فقر جدی است
علیرضا ایمانخانی در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «بحران فقر جدی است» نوشت:
روزی نیست که گذر شما به فروشگاهی برسد و با یک افزایش قیمت عجیب مواجه نشوی و طرفه آنکه این همان کالایی است که همین چند روز گذشته افزایش قیمت آن باعث تعجب و چه بسا عصبانیت شما، شده باشد.
نکته جالبتر این است که متوجه میشوی که صاحبان کسب و کار به علت نداشتن صرفه در حال جمع آوری کسب و کار خود هستند و از آنها عصبانیتر، تولیدکننده همان کالا است که دائما در حال دادن اخطار ورشکستگی است (مانند تولیدکنندگان شیر و لبنیات که در چند استان شیرهای خام را در خیابان به دلیل نداشتن صرفه در خیابان رها کرده و یا دامهای مواد خود را کشتند) و این چرخه ناراحتی همچنان ادامه دارد تا مقامات سیاسی و اقتصادی عنوان میکنند که باید نظارت بیشتری شود و از فردا با گرانفروشان برخورد شدیدتری خواهد شد ولی مشکل کجاست؟
در یک کلام مشکل امروز جامعه گرانی کالا و خدمات است نه گرانفروشی! یعنی هزینههای تولید به خاطر افزایش مرتب نرخ ارز و وابستگی اقتصاد به این مولفه مرتب بالا میرود و ظاهرا هیچ سدی هم در مقابل این افزایش وجود ندارد!
سادهانگاری است که عنوان کنیم که برای حل مشکل با شعارهایی مانند خودکفایی، و حمایت از تولید داخل مشکلات را حل کنیم زیرا خیلی مشخص و واضح است که امکان تولید خیلی از کالاها و خدمات در داخل امکانش فراهم نیست و اگر هم باشد آنقدر برای مصرفکنندگان نهایی گران تمام میشود که خود عاملی میشود برای فقر فزاینده و از طرفی سابقه تاریخی نشان میدهد که تمام کشورها و نظامهایی که ادعای خودکفایی و تولید مطلق داخل داشتند ره به جایی نبرده و فرو پاشیدند که از جمله آن میتوان از شوروی سابق نام برد که صاحب اقتصاد و تکنولوژی و اقمار بسیار قویتری از ما بود که البته نتوانستند با اجرای سیاست خودکفایی برای مردم خود رفاه و آسایش فراهم کرده و در نهایت فرو پاشیدند.
در ظالمانه بودن تحریمهای آمریکا، هیچ شکی نیست، ولی در هر صورت باید قبول کرد که این کشور سیطره عجیب بر گذرگاههای اقتصادی و سیاسی دنیا دارد و تحریمهای این کشور هیچ تفاوتی با تحریمهای سازمان ملل چه در اجرا و چه در تاثیر ندارد. و عملا هشتاد سال است که در دنیا هر کشوری که با این کشور دردگیر شده یا فرو پاشیده و یا در نهایت به دوست این آمریکا و غرب تبدیل شده (ویتنام، عراق)
تمام مطالب بالا ناظر بر این است که اگر دولت جدید گمان کند با قطع مذاکرات سیاسی و دادن شعارهای مهیج میتواند با شعارهایی مانند نگاه به شرق و اتکا به توانمندی داخلی، این سد تحریمها را بشکند.قطعا موفق نخواهد بود و بحران فقر به بحران بزرگتر فروپاشی منجر خواهد شد.
حقیقت این است که طاقت مردم در آستانه تمام شدن است و دیگر دعوت آنها برای اقتصاد مقاومتی و دادن وعده های اخروی عملا جذابیتی برای مردم ندارد و باید با واقعیتها سازگار بود و اول دنیای حاضر مردم را اصلاح کرد و آخرت مردم را به خودشان واگذار کرد تا بعد از چهل سال اندکی رفاه به رویای شیرین برای مردم نجیب ایران تبدیل نشود!
انتهای پیام