«گیوه»های خوابیده این پنج تن!
روزنامهی آفتاب اقتصادی در گزارشی با عنوان “«گیوه»های خوابیده این پنج تن!” نوشت:
«برخی گیوه هایشان را ور کشیدند…» این اظهاران گلایهآمیز حسن روحانی در مراسم افطاری بود که برخی آن را سر آغاز رسانهای تغییرات در کابینه قلمداد کردند. وی در این مراسم از برخی اعضای کابینه خود گفت، که یا از وی حمایت نکردند، یا حمایتشان با اکراه بود و یا اصلاً دل به رقیب سپردند. بر اساس مجموع تحلیلها در اردوگاه اعتدال و اصلاح واقعیت آن است که خیلی نمیتوان با فراغ بال تعداد پر شماری از اعضای کابینه و مدیران کلیدی را در لیست « گیوه ور کشیدهها » قرار دارند. در آن سو اما در صف مرددین بسیارهستند وزرایی که بهراحتی میتوان آنها را مصداق سخنان روحانی دانست. با این همه تعدادی از وزراء و مدیران ارشد دولت یازدهم را بنا بر قول برخی منتقدین راحتتر میتوان به دلیل عدم حمایت قاطع در انتخابات از رئیسجمهورشان مورد پرسش قرار داد. برخی نیز همچون وزیر ورزش چندان دربند ظواهر نبودند و پیش از انتخابات به دیدار رقیب رفتند. شاید بتوان : سلطانی فر وزیر ورزش، طیب نیا وزیر اقتصاد، نعمت زاده وزیر صنعت، معدن، ربیعی وزیر کار، رفاه و امور اجتماعی یا احمدیپور رئیس میراثفرهنگی را بتوان مصداق مردان و زنانی با «گیوههای خوابیده» عنوان کرد.
چرا تردید داشتند
بسیاری از مدیران بهویژه آنها که بر صندلی نهادهای تاثیرگذار اقتصادی تکیه میزنند، سالها تجربه را در پشت سر خود دارند و همین تجارب به این مدیران بهشدت محافظهکار نهیب میزند تا باد موافق را در زمان مقرر تشخیص دهند و سعی کنند تا همگان را حتیالامکان راضی نگه دارند. شاید نکته مغفولمانده تحلیل مدیریت کمتر موفق برخی از این وزارتخانهها همین مورد باشد. این وزرا بسیاری از مدیران دوره احمدی نژاد را ابقا کردند و این ابقا وسازش دلیل موجهای ( از نظر آنان ) داشت و آن ادامه آرام ریاست بود. به هین دلیل در پرمسئله ترین وزارتخانههای اقتصادی همچون وزارت اقتصاد و دارایی و وزارت کار عموم مدیران یا بازماندگان دولت قبلند یا از هستهای مرکزی اصولگریایی برخواستهاند و کمتر بوده است که این وزرا اجازه ورود یک مدیر اصلاحطلب را به مجموعه خود داده باشند. در وزارت کار، وزیر نتوانست خود را قانع کند تا روتین ترین مجموعهها همچون روابط عمومی را نیز اگر نه به اصلاحطلبان لا اقل به مستقلین بسپارد. از همین رو انتقادات به این طیف از مدیران در دولت یازدهم از دو جنبه است : یکی امتیازدهی به اصولگرایان از طریق انتصاب مدیران مطلوب آنها و دوم عدم حمایت سیاسی از رئیس کابینه. بدیهی است در مورد عملکرد اقتصادی و مدیریتی این مدیران نیز فراوان گفته و نوشته شده است. ضعف عملکرد آنها در مدیریت مجموعهای تحتالامرشان را برخی منتقدین به این تردیدهای سیاسی بیارتباط نمیدانند.
راهبرد غیر موثر
کابینه نیز مانند هر مجموعه یا یک اداره ساده به انسجام نیاز دارد، لازمهای این انسجام هم در ابتدایی ترین شکل ممکن آن است که کارمندان بهویژه کارمندان ارشد با رقیب نباشند.
بر این اساس در زمانهای پر چالش همچون انتخابات طبیعی است که یک مجموعه از کارمندان منتخبش ( هر چند از روی ناچاری ) درخواست همکاری و همدلی داشته باشد. روش مرسوم این مدیران که به قول حسن روحانی «لخ لخ » کردند و حاضر نشدند تا قاطعانه از روحانی حمایت کنند اینبار شاید بر عکس دفعات قبل به چند دلیل مشخص جواب نداد : 1_ شبکههای اجتماعی موشکافانه حرکات دولتمردان را زیر نظر داشتند و طبیعی است که در این بین وضع فعالیت هر کدام در دوران پیش از انتخابات معلوم بود و آنها که کمکار بودند یا پنهانی با رقیب وعده گذاشتند، کارشان آشکار شد 2_ حسن روحانی در پساانتخابات نشان داد که با توجه به وضعیت مجلس و همچنین چالشهای حساس پیش رو قصد ندارد تا با این کم کارها مسامحه به خرج دهد و شاید اینها پیشبینی کرده بودند که اگر روحانی بر سر کار آمد کاراکتر وی به گونهای هست که بتوان دوباره با او مانوس شد و دلیل کار خود را توجیه کرد، اما ظاهراً این پیشبینی با توجه به سخنان روحانی در باره مرددین و همچنین لزوم جوانگرایی چندان درست از آب در نیامده است.
لخ لخ کنان!
حسن روحانی در اینباره گفت «ما در چهار سال دولت یازدهم، به دلایلی یک مقدار سختگیری نکردیم. الان وقت ندارم وگرنه توضیح میدادم. همه افراد در دولت بدون استثنا زحمت کشیدند. کسی نیست که زحمت نکشیده باشد و از دولت دفاع نکرده باشد. اما همه هم یکجور نبودند، مختلف بودند. بعضیها با همه توان آمدند. ما روستایی هستیم، به قولی بعضیها گیوه را در برکشیدند و به میدان آمدند، آستینها را بالا زدند و به میدان آمدند. اما بعضیها پاشنه گیوهشان خوابیده بود و ور نکشیدند. لخلخ کردند. یک مقدار راه آمدند و مسیر را آمدند و زحمت کشیدند. سعیآنان مشکور. یک عده وقتی به دولت حمله میشد، با همه قدرت آمدند دفاع کردند، با همه وجودشان دفاع کردند چون دفاع از دولت، دفاع از ملت است. اشتباه نشود، این بحث وکیلالدوله و… اطلاعات است. دولت منتخب ملت است. ما چیزی نداریم جز رای مردم. دولت و ملت نداریم، ملت است که دولت را انتخاب میکند. همه چیز برای ملت است. کسی که از دولت دفاع میکند، از رای مردم دفاع میکند، از اکثریت دفاع میکند، از ملتش دفاع میکند. بعضیها سختشان بود دفاع کنند، خیلی نرم حرف میزدند و آرام. اگر در تنگنای 30 خبرنگار قرار میگرفتند، در آن تنگنا یک کلمهای میفرمودند. حرف نمیزدند و سینه سپر نمیکردند. نمیشود؛ ما یک بار سنگینی بر دوش داریم. هرکسی که آماده است که این بار را بر دوش بگیرد، باید داوطلب باشد. باید با خدایمان عهد ببندیم. من کاملا برایم روشن بود. میدانستم چقدر این انتخابات سخت خواهد بود و به دوستانمان هم گفته بودم. با خدایم عهد کردم، گفتم خدایا، جانم، حیثیتم و آبرویم را با تو معامله میکنم و به میدان میآیم».
تنهاترین رئیسجمهور
صادق زیباکلام در اینباره میگوید : «…. او ( حسن روحانی)در جریان انتخابات بسیار بسیار تنها بود. مجددا تاکید میکنم روحانی به معنای واقعی کلمه بسیار تنها بود. شما کمتر وزیر دولت را میدیدید، کمتر کسی را در حلقه نزدیک روحانی میدیدید که در انتخابات آستینش را بالا زده باشد و رخت کار تنش کرده باشند و قرص و محکم وارد میدان شده باشد. در واقع، هشتاد تا نود درصد بار انتخابات را خود روحانی تنها به دوش میکشید. در استانها و شهرستانها، روحانی تک و تنها بود. از آن حلقه نزدیک، مثل نهاوندیان، نوبخت، واقعا کسی را نمیدیدیم که ایشان را همراهی کند. در حلقه بعدی که شامل وزرا میشود هیچیک از وزرا پا جلو نگذاشتند و نیامدند که از روحانی و حتی دستکم از عملکرد خودشان دفاع کنند. چون همه استراتژی اصولگرایان در این انتخابات در مناظرهها و غیره، این بود که بگویند دولت روحانی کاری انجام نداده و فقط وعده داده است. این وزرا و افراد لااقل برای دفاع از خودشان هم که شده بود، باید جلو میآمدند. نعمت زاده باید در وزارت صنایع جلو میآمد، ربیعی در وزارت کار باید میآمد جلو و میگفت این کارها را کرده است. این آقایان عملا سکوت میکردند. سکوت این افراد، این تلقی را بوجود میآورد که انگار اصولگرایان درست میگویند. »
علی طیبنیا؛ گزینه محبوب جبهه پایداری
این استاد دانشگاه زاده اصفهان علیرغم آنکه پیشینهای چندان بارز اجرایی نداشت، اما در هنگام رای اعتماد در مجلس نهم با استقبال فراوان نمایندگان اصولگرا و بهویژه اعضای جبهه پایداری رو به رو شد. در آن هنگام که وزرای اصلاحطلبی همچون وزیر علوم و یا گزینههای پیشنهادی برای آموزش و پرورش با چهره گرفته برخی نمایندگان عضو جبهه پایداری رو به رو میشد، طیب نیا اما با استقبال وسیع آنان رو به رو شد و وی توانست از آن مجلس که در ترکیبش افرادی همچون رسایی و کوچک زاده حضور داشتند رای قاطع ۲۷۴ رای از ۲۸۴ رای ماخوذه، جهت تصدی وزارت اقتصاد و دارایی را به دست بیاورد. وی با 5/96 درصد آراء مثبت، توانست رکورددار بیشترین رایهای مثبت نمایندگان مجلس در تایید وزیر اقتصاد پیشنهادی شود. طیبنیا، خودش در خصوص میزان رای اعتمادش اینگونه نقل میکند: « در مجلس که با دوستان صحبت میکردیم، به نوعی پیشبینی میکردم که شاید رای اول را به دست بیاورم…واقعاً احساس مسئولیت عجیبی در خودم احساس کردم و آن شب برای من شب خاصی بود». این شب خاص و این پیشبینی البته درست بود و خود وزیر نیز میدانست که چندان مشکلی با پایداریها نخواهد داشت، البته پاسخ این پرسش که لابیها و توافقها در آن زمانبر چه اساسی رخ داد را، شاید بتوان در طول دوره وزارت طیبنیا جستوجو کرد. وی پاسخ محبت اصولگرایان را به شکلی مردانه داد و تمام مدیران آنها را ابقا کرد. طیبنیا در برابر ورود اصلاحطلبان به وزارت اقتصاد سدی محکم ایجاد کرد و البته قابل پیشبینی بود که وی در زمان انتخابات چندان رغبتی به حمایت از حسن روحانی نداشته باشد. او که کارنامهاش بهویژه در حمایت از برخی بانکهای مسئلهدار همواره با انتقاد برخی چهرههای مطرح آکادمیک روبه رو بود. در نامهنگاری معروف به رئیسجمهور سعی کرد تا اصول بازی سیاسی را به جا آورد تا در صورت عدم انتخاب مجدد روحانی برهانی محکم برای ورود به اردوگاه سیاسی دوستان دردست داشته باشد، سکوت او در دوره انتخابات در پساانتخابات خیلی زود به حمایت قاطع از رئیسجمهور بدل شد. وی اخیراً در توئیتی توهین برخی در راهپیمایی به رئیسجمهور را بهشدت محکوم کرده است.
نعمتزاده، وزیری که پیشاپیش رفت
«می خواهم جای خود را به جوانترها بدهم » این بخشی از سخنان محمد رضا نعمتزاده وزیر صنعت، معدن و تجارت است که پس از جدی شدن گمانهزنیها در مورد غیبتش در کابینه دوم بیان داشت. وی شاید تنها وزیری است که هیچ کس در رفتنش تردیدی ندارد،کارنامه پر انتقاد در حمایت بیقید و شرط از برخی صنایع خاص و گلایههای پرشمار واحدهای تولیدی کوچک و متوسط از جمله تاریک ترین فرازهای کارنامه کاری چهار سالهای وی است، وی در کابینه نیز به شکل معناداری به لحاظ سیاسی از حزب اعتدال و توسعه فاصله گرفت، شاید این حفظ فاصله به خاطر پیشبینیای وی از آینده نامعلوم سیاسی رئیسجمهور بوده باشد یا اینکه به لحاظ سیاسی دیگر علاقه مند به کار در آن قالب نبود. نعمتزاده بارها از سوی اشخاصی همچون توکلی و خبرگزاریهای رسمی با ذکر جزئیات به داشتن ثروت زیاد موصوف شده است، وی در پاسخ به این سوال که آیا در بیش از 20 شرکت پتروشیمی سهم دارد یا خیر گفت :«… بیشتر همکاری من با این واحدهای پتروشیمی همفکری و ایدهپردازی بوده و کار را شخص دیگری انجام داده است ». حال این پرسش توسط یکی از خبرگزاریها مطرح شد که آینده کاری نعمتزاده پس از وزارت چگونه خواهد بود، آیا وی خواهد توانست با فراغ بال به کارهای تجاریاش بپردازد؟ این سوالی است که در چند ماه آتی، زمان به آن پاسخ خواهد داد.
دفاع ربیعی از روحانی
هر چند او را نامزد خانه کارگر برای رود به کابینه میدانستند، اما از همان ابتدا بیشترین انتقادات از سوی جامعه کارگری به سوی وی گسیل داشته شد. وزارت کار نهادی ثروتمند است که عظیم ترین هولدینگهای تجاری کشور و سازمانهای همچون تامین اجتماعی زیر مجموعهای آن میباشد، پیشینه غیر مرتبط ربیعی به همراه مدیریت پر اشکال و اعتراضات فراوان با واکنشهای در درون کابینه رو به رو شد، شاید همین موضوع ربیعی را به این جمع بندی رسانده باشد که گذاردن تمام تخم مرغها در سبد اعتدال چندان هم عاقلانه و صندلی حفظ کن نخواهد بود و به همین جهت وی در دوره انتخابات خود را به نوعی کنار کشید. وی اما پس از انتخابات به طرفدار پر پا قرص رئیسجمهور مبدل شد. مصاحبه با رسانههای اصلاح طلب، توئیت کردن در حمایت از رئیسجمهور، شرکت در انواع برنامهها و افتتاحها با برنامهای کاری بسیار فشرده،… و بسیاری دیگر پنل کاری پسا انتخاباتی آقای وزیر را تشکیل میدهند که البته با پیش از انتخابات تفاوتی آشکار دارد. این همه البته به نظر میرسد که چندان کارگر نیفتاده و نتوانسته است رئیسجمهور را راضی کند تا یکبار دیگر سکان وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی را به سکاندار فعلی بسپارد. آینده سیاسی ربیعی در این سرگشتگی میان دو جناح نامعلوم است.
چرخش دور از انتظار
مسعود سلطانی فر از آنجمله اعضای کابینه بود که همگان انتظار داشتند که حمایتی موثر از رئیسجمهور به عمل آورد، وی سابقاًٌ رئیس سازمان میراث فرهنگی بود و توسط روحانی جانشین گودرزی در وزارت ورزش شد،وی اما در دوران انتخابات فعایت موثر و پررنگی نداشت و در کمال ناباوری دیدار وی با رئیسی رقیب روحانی گمانهزنیهای منفی در بارهای موضوع سیاسی وی را تقویت کرد، حال باید دید که توضیحات احتمالی وی برای رئیس کابینه میتواند قانعکننده باشد یا خیر.
خانمی متفاوت
در کابینه یازدهم زنان از برخی جهات جور همکاران مردان را کشیدند، مولاوردی سخت ترین فشارها را تحمل کرد و حاضر به عقبنشینی از مواضعش نشد، ابتکار چنان هجوم رسانهای را تحمل کرد، که گویی در صدر یکی از وزارتخانههای کلیدی قرار دارد. در این بین اما زهرا احمدیپور رئیس سازمان میراث فرهنگی وضعیتی متفاوت را تجربه کرد، وی که عضو انجمن فرهیختگان دانشگاه آزاد بود، با تاکید روحانی بر افزایش زنان کابینه در ترکیب دولت قرار گرفت و البته بودند رقبای بسیاری قدری که اگر نبود عزم رئیسجمهور برای افزایش درصد زنان در کابینه شاید اگر پای سوابق و توانای فردی بود شانس حضور در کابینه را نمییافت. احمدیپور اما بر خلاف سنت زنان کابینه یازدهم در ارائهای بسیار دلسردکننده نه تنها در سازمان متبوعش نتوانست بر آورده کننده انتظارات باشد، بلکه به لحاظ سیاسی نیز در کوران انتخابات محتاطانهترین رفتار را نشان داد تا در صورت تحقق پیشیبینی قوی تکدورهای شدن روحانی در پسا روحانی سخنی برای گفتن داشته باشد برخی کارشناسان حوزه میراث معتقدند که کارنامه پرانتقاد و سیاست محافظاکارانه وی در انتخابات در یارکشی مجدد میتواند بلیت ورود مجدد وی برای ورود به کابینه را با اشکال بسیار جدی مواجه کند.
انتهای پیام