ملی گرایی یک انتخاب نیست
دکتر جواد کاشی، استاد دانشگاه علامه طباطبایی در یادداشتی تلگرامی با عنوان «ملی گرایی یک انتخاب نیست» نوشت:
ملی گرایی آمده است. به منزله یک گفتار سیطره یافته، همه را در بر گرفته است. مساله این است که کدام ملیگرایی را باید اختیار کرد. مفاهیمی که دارای بار ایدئولوژیک هستند، انتخاب نمیشوند یکباره مثل یک روح ناپیدا از راه میرسند و همگان را در سیطره خود میبرند. امروز اگر گفتارهای سیاسی در ایران را مطالعه کنید، همه رنگ و بوی ملیت گرایی گرفتهاند از درونیترین لایههای نظام جمهوری اسلامی، تا بیرونیترین نیروهای سیاسی در خارج از کشور.
روزی که اسلام گرایی سیطره یافت، همه به زبان اسلام سخن میگفتند از نیروهای چپ مارکسیستی تا نیروهای ملی گرا. وقتی در دهه هفتاد گفتار دمکراسی وجه هژمون پیدا کرد، همه با زبان دمکراسی سخن میگفتند از اسلام گرایان گرفته تا نیروهای چپ و مارکسیست. امروز سخن ملی گرایانه این وجه را پیدا کرده است. تنها نیروهای چپ هستند که هنوز تن به این نظم گفتاری ندادهاند.
ملی گرایی آمده است، چرا که همه گفتارهای موجود ناتوان از پر کردن یک حفره بزرگاند و آن فقدان درک عمومی ما از کلیت ما، و تشخص جمعی ماست. همه گفتارها در عمل ثابت کردهاند که جانبدار گروه و طبقه و جناحی هستند و دیگران را از دایره تعریف خود بیرون بردهاند. فقدان درک کلیت یافته از ما، یعنی فقدان یک سقف که برای همه ساکنان این سرزمین ایجاد اعتماد به یک همزیستی انسانی در دراز مدت کند.
سیطره ملی گرایی لزوماً یک خبر خوب نیست. میدانی تازه از منازعات گفتمانی گشوده شده است. حال باید به صنوف آن توجه کرد و به صداهای مختلفی که از آن به گوش میرسد. باید تلاش کنیم در گوشهای امن و مطمئن از این میدان بایستیم. به گمانم دو صدا از میدان ملی گرایی بلند شده است.
نخست صدایی که از ملت ایران سخن میگوید و مفهوم ملت را با مفاهیم اقتدار و قدرت و نیروی زورآوری همراه میکند. موتور اصلی به حرکت درآورنده آن، خصومت و ستیز با شیاطینی است که هستی ملی را به مخاطره انداختهاند. قهر و خشونت در آن موج میزند. این صدا، علی الاصول لباس فاخر هویت ملی را در قامت کسانی میپوشاند که اهل زورآوری و نزاعاند. دوم صدایی که از سوی محرومان و به حاشیه پرتاب شدگان به گوش میرسد. آنها که به شمار آورده نشدهاند. رساترین صدای آن را باید به آن گورخوابی نسبت داد که در مقابل میکروفون خبرنگار گفت: مگر ما اهل این کشور نیستیم؟ مگر ما ایرانی نیستیم؟ در این صدای دوم، اثری از نزاع و زورآوری نیست. خواست دیده شدن است. خواست همزیستی همگان در یک مناسبات عادلانه است.
ملی گرایی جویای قدرت و اقتدار، همه امور را به یک هسته واحد نسبت میدهد. همه ساکنان این سرزمین را از یک نیا و خون مشترک میداند و وقتی از ملت ایران سخن میگوید گویی از اعضاء یک خانواده سخن میگوید. ملی گرایی به شمار آورده نشدگان اما، کثرت گراست، در طبیعت خود دمکراتیک و جویای عدالت است.
واقعیت پیرامون ما پیچیده است. وجوهی از واقعیت پیرامون ما مقوم صدای نخست است و وجوهی مقوم صدای دوم. آنچه مسلم است، هیچ یک از این دو صدا، تماماً قادر به تسلط بر دیگری نیستند. بنابراین باید امید داشت که حاصل این نزاع، یک مصالحه سیاسی باشد. مصالحهای که روایت زوآورانه را در محدودههای دفاع از مرزهای ملی به رسمیت میشناسد و در عین حال گشاینده بسترهای گفتگو و تنازع و رقابت در عرصه داخلی است تا مهیا کننده یک حیات سیاسی آزادانهتر و عادلانهتر باشد.
انتهای پیام