نقدی دیگر به رشیدپور: از جزایری ترسید
مصاحبه ی تصویری رضا رشیدپور با شهرام جزایری در برنامه ی «دید در شب» سایت آپارات [اینجا] همچنان حاشیه ساز شده و نقدها به نحوه ی اجرای رشیدپور ادامه دارد.
به گزارش انصاف نیوز، حمیدرضا ابک، روزنامه نگار در فیسبوک خود در یادداشتی صریح نوشت:
شهرام جزایری حق دارد به رضا رشیدپور اعتراض کند. او «حقیقت» را میگوید؛ حقیقتی تکیه زده بر یک حکم قضایی که از سوی عالیترین مقام مربوطه صادر شده است. اما اگر قرار بود کار ژورنالیزم، صرفا بر ملا کردن «کذب»ها باشد، احتمالا چیزی بود در حد یک دستگاه دروغ سنج یا شعبهای از یک دایره امنیتی که از همهی اتفاقها، فیلم، عکس و فایل صوتی دارد. ژورنالیزم دقیقا جایی ژورنالیزم میشود که نشان میدهد این حقیقت ها که مورد استناد دادگاهها بودهاند، این اسناد، این مدارک، این بررسیها، تمام اینها صرفا بخشی از حقیقتند و نه تمامش. کار ژورنالیزم آشکار کردن سر بزرگی است که در زیر لحاف پنهان شده.
اتفاقا آن که دروغ میگوید رشیدپور است. او فرق «فایننس» و «ریفایننس» را نمیداند و وقتی برای دوم با این پرسش جزایری روبهرو میشود، جملهی «فرقش را میدانم»ی که در بار اول استفاده کرده بود را تغییر میدهد و میگوید «چرا باید فرقش را بدانم؟». اما رشیدپور به خاطر این دروغ معصومانهاش نیست که بازندهی بازی است، او دقیقا به همان دلیلی بازنده است که جزایری گفت. رشیدپورها درست زمانی بازی را باختند که در صداوسیما آموختند ژورنالیزم یعنی «بچهپررو»بازی. زمانی که فهمیدند وقتی قرار نیست دروغ بزرگ آشکار شود، بهتر است با حقایق کوچک لاس زد و فراموش کردند وقتی بنا به شلنگ تخته انداختن و لاس زدن باشد، احتمالا بچهپرروی دیگری پیدا میشود که گوشه رینگ خفتت کند و بابت بیسوادیات یا بیهوشیات در فرار از زمینی که قواعد بازی در آن را نمیدانی، خفتّت بدهد.
اما آیا جزایری برندهی بازی است؟ در کدام زمین؟ در زمین گفتوگو با رشیدپور؟ بله؛ شیک و سربلند پنج وزیر اقتصادی را به چالش یا به قول خودش «خواهش» کشید، صدبار از حکم تبرئهاش رونمایی کرد، رشیدپور را برای زیر سوال بردن تصمیمات قضایی مملکتی که «قانون دارد» به «من غلط بکنم انداخت» و اصلا هم به روی خودش نیاورد که چرا همین نظام قضایی که امروز حکم برائتش را صادر کرده او را سیزده سال در زندان نگاه داشته است و هیچ اشارهای نکرد که چرا از همین تریبون به «مظلوم» واقع شدنش اعتراض نمیکند.
آیا باید به جزایری بدبین بود؟ نه، قانون این اجازه را نمیدهد. آیا باید از پیروزیاش در این گفتوگو ناخشنود بود؟ خیر، معلوم بودن نتیجه، هیچ جذابیتی برای «جدل» باقی نمیگذارد. اما باید به آقای جزایری یادآوری کرد که این به خاکِ سیاه نشستن رسانههای مکتوب ایرانی، این فروکاهش ژورنالیزم به بچهپرروگری در تلویزیون و نزد دستپروردگانش، این لیبرالیزم ناشی از کماطلاعی رسانهای و کمدانشی رشیدپور که مجبورش میکند گند بزند به فرصت طلایی و با یک اخم تاکتیکیِ شما بگوید «حق دارید درباره فرارتان حرف نزنید» برای هر که بد بود، به نفع ایشان تمام شد.
رشیدپور هوشش را نداشت وگرنه میفهمید بازی پیچیدهی جزایری با برگ برندهی «یعنی شما میخواهید حکم مقام عالی قضایی را زیر سوال ببرید؟ یعنی شما به نظام قضایی کشور بیاعتمادید؟» همان راز سر به مهری است که به شهرام خان اجازه میدهد روبهروی ما بنشیند و بابت ظلمی که بر او رفته متاثرمان کند و فردایش پنج وزیر اقتصادی را نصیحت کند و چند سال بعد هم امپراطور تیشرت پوشی باشد که دیگر اشتباهات جوانیاش را تکرار نمیکند و سرش به کار خودش است.
فقر دانش اقتصادی و ناتوانی در تغییر زاویهی بحث، کماطلاعی از پروندهی جزایری و کم خبری از سابقه و ادبیاتِ موضوع به کنار، رشیدپور ترسید. آنقدر ترسید که جزایری دوبار ترسش را به رویش آورد. گمان کرد اگر یک گام به پیش برود ممکن است شغلش را از دست بدهد و اگر یک گام به پس، آبروی رسانهایاش را. حس کرد که «آدم»ِ این بازی نیست. کم آورد و افتاد به تکرار و تکرار و تکرار و همین کم آوردن، لبخند بر لبان جزایری مضطربی نشاند که اولش خیال کرده بود قرار است کسی پوستش را زنده زنده در برابر افکار عمومی بکند.
ترس رشید پور، همان چیزی است که او را از پیش بازنده کرده بود. ترسی که جزایری آمده بود تا آشکارش کند. رشيدپور نباید میترسید؟ نمیدانم. احتمالا چرا. به هرحال دستش در پرسیدن بسیاری از سوالات بسته بود (گرچه ساده لوحی است اگر به عنوان مجری، پیش از شروع مصاحبه به این موضوع نیندیشیده باشی). جزایری از قبل میدانست در برنامهای شرکت نمیکند که مجریاش بتواند پا به مرزهایی ورای این حقایق «رایج» بگذارد. طبیعی بود که او نیامده تا به آنچه دل رشيدپور میخواهد پاسخ دهد (كه البته آخر هم معلوم نشد رشيدپور دلش مىخواهد چه بشنود). پس طبیعیتر این است که مجری باهوش باید برای جزء به جزء بازى برنامه داشته باشد. اما دقیقا همین جاست که صلاحیت رشیدپور نه به عنوان یک ژورنالیست برجسته که به عنوان یک مجری باهوش هم زیر سوال میرود. سر سوزن ذوقی اگر داشت درست همانجا که جزایری از پاسخ به سوال درباره فرار از زندان طفره میرفت از روی صندلیاش بلند میشد، همان جمله را تکرار میکرد که «شما حق دارید درباره فرارتان حرف نزنید» و ادامه میداد که من هم حق دارم برنامه را همینجا تمام کنم؛ چون اگر قرار بود از شما به عنوان نابغه اقتصادی دعوت به گفتوگو شود، احتمالا همان پنج وزیر عزیز این کار را میکردند؛ بروید بگذارید به کارمان برسیم آقا.
+ نقد پویان فخرایی را می توانید از [اینجا] بخوانید.
انتهای پیام
سلام .
کم دانشی رشید پور در بحث های تخصصی کاملا پیداست . درباره دیگر مهمانان هم مشکل پیدا کرد . در حاضر به جواب بودن هم مشکل دارد . در واقع این برنامه برای آدمی در قد و قواره و تخص رشیدپور نیست . اما برخی هم شهرام جزایری را به برنامه آوردند تا به نوعی او را در جامعه تبرئه کنند و با تبرئه او اتهامات و بعضا جرایم خود را هم مخفی کنند . حالا مردم گمان میکنند جزایری زیاد مقصر نبود و اگر هم بود مجازاتش را کشید و الان یک شهروند عادی است و کسی هم دیگر سوالی از عاملان این پرونده و حامیان و در اصل سازندگان جزایری و امثال وی نمی پرسد .