سیروس ناصری: آمریکا از دو سال پیش آماده مذاکره بود
اکنون که بیش از یک ماه از تفاهمنامه ژنو گذشته است برخی از فعالین سیاسی این تفاهمنامه را به واسطه تهدیدهای مدتی پیش آمریکا علیه ایران شکست خورده و پایان پذیرفته میدانند اما کارشناسان مذاکرات براین باورند که منتقدان توافق ژنو به علت نداشتن اطلاعات اولیه و البته درست از روند پرونده هستهای ایران بسیار زود قضاوت میکنند. وقتی دکتر ظریف و مذاکرهکنندگان خبر کند شدن مذاکرات را میدهند، برخی از فعالین سیاسی و رسانهای اینگونه به مخاطبان القا میکنند که توافق ژنو به پایان خود نزدیک شده است. گاهاً این کارشناسان صحبت از تحریمهایی را مطرح میکنند که هنوز تصویب نشده و به اجرا در نیامده است؛ پس به دلیل داشتن اطلاعات نادرست آنها تحلیلهای نادرستی را مطرح میکنند؛ متاسفانه برخی از این تحلیلهای نادرست و زود هنگام توسط برخی رسانهها در اختیار افکار عمومی قرار میگیرد. این روند برخورد با تیم مذاکرهکننده مخاطب را به یاد مذاکرات هستهای ایران در دوران دکتر حسن روحانی میاندازد؛ مذاکراتی که ایران با موفقیت پشت سر گذاشت؛ این را سیروس ناصری عضو تیم مذاکرهکننده هستهای ایران در دوران مسئولیت دکتر حسن روحانی بر شورای عالی امنیت ملی میگوید اما روند تبلیغات برخی از رسانهها در داخل کشور به گونهای دیگر بود. چنان که برخی اوقات از یک روند موفق، در ذهن مخاطب یک شکست ساختند. پس از آن بود که سیاست مقاومت جایگزین سیاستهای قبلی شد. امابه عقیده کارشناسان در دو زمان چرخ تندروی کندتر شد؛ اینکه آمریکا از دوسال پیش آماده مذاکره شد. ودرسوی دیگر با انتخاب دکترحسن روحانی مذاکرهکننده اسبق، امیدها به توافق، بیشتر از گذشته شد. اکنون که در میانه راه هستیم، آرمان تصمیم گرفت پس از بیش از چهار سال سکوت سیروس ناصری، عضو اسبق تیم مذاکرهکننده هستهای و سفیر اسبق ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی با وی گفتوگو کند تا از چند و چون پیشرفت هستهای ایران و روند مذاکرات هستهای کشور اطلاع پیدا کند. بیتردید یک مذاکرهکننده باتجربه بهتر از هر کسی میتواند روند توافق ژنو را بررسی کند. سیروس ناصری بعد از سالها سکوت پای گفتوگو با آرمان نشسته است.
به گزارش انصاف نیوز، مشروح گفتوگوی سیروس ناصری، عضو اسبق تیم مذاکرهکننده هستهای با آرمان در پی می آید:
چند سال بود که هیچ مصاحبهای را در رسانهها درباره سیاست خارجی وحتی مسائل داخلی کشور نداشتید. چطور شد که اکنون حاضر به مصاحبه شدید؟
علت اینکه مدتی بود حاضر به مصاحبه نبودم خیلی ساده است. چون هیچ مسئولیتی ندارم و جایگاهی که معمولا برای کسی که میخواهد مصاحبه کند را نداشتم ولی اینکه اخیراً به این فکر افتادم، احساس میکنم یک اتفاق بسیار مهم برای کشور افتاده است. یک توافقنامه اولیه بسیار بزرگ شکل گرفته و برداشت من این است که شاید بهعنوان یک کارشناسی که سی و سه سال سابقه مذاکراتی در همه زمینهها و نه فقط مذاکرات دیپلماسی و سیاسی دارم، مسئولیت دارم که من هم بهعنوان عضوی از جامعه نظر خودم را مطرح کنم.
سالها عضو تیم مذاکرهکننده هستهای کشورمان بودید. با توجه به تجربیات شما مذاکرات ژنو چطور بود؟
آنچه در مدت این سه، چهار ماهه اتفاق افتاده است فوق انتظار است. بنده باشناختی که از تیم جدید و از قابلیتها و تواناییهای حرفهای و تخصصی شان دارم، این انتظار را داشتم که بتوانند این مذاکرات را به صورت موفق اداره کنند و جلو ببرند. ولی اینکه در این مدت به این کوتاهی بتوانند چنین دستاوردی داشته باشند در دامنه پیشبینی من نبود.
اگر درست برداشت کرده باشم شما معتقدید عملکرد دستگاه دیپلماسی در جریان توافق ژنو موفق بود. چرا؟
علل متعددی دارد. اول از همه فکر میکنم لطف خدا بود. چون واقعاً در محاسبات عادی از دید بنده با آن سوابقی که از مذاکرات دارم، نمیگنجید که بشود چنین دستاوردی را در این مدت کوتاه داشت. اما عواملی که در این مساله نقش داشتند شاید مهمترینش این بود که این مذاکرات در واقع برای نخستین بار با طرف اصلی دعوا انجام شد. پیش از این عمدتا مذاکرات یا با واسطهها بوده است یا نهایت اینکه طرف اصلی دعوا هم در مذاکرات حضور داشته است. اما این بار بخش اصلی مذاکرات با طرف اصلی انجام گرفت؛ لذا امکان اینکه بشود مواضع طرف مقابل را بطور روشن ارزیابی کرد و تشخیص داد که کجاها زمینههایی برای مصالحهای که حقوق ما را حفظ کند وجود دارد فراهم شد. این تغییر به نظر من نقشی اساسی در این امر داشت. این را هم باید اضافه کنم که به هر حال 10 سال مقاومت و حفظ برنامه هستهای و پیشبرد آن با وجود همه فشارهای بینالمللی که بر ایران وارد میشد، طرف مقابل را حداقل دچار این تردید کرده بود که صرف ادامه این فشارها نتیجهای برای آنها حاصل نخواهد کرد و آنچه برای آنها بهدست میآید این است که با وجود همه مشکلات، ایران در صحنه هستهای هر روز جلوتر میرود. من فکر میکنم این دو عامل، عوامل مهمی بودند در اینکه این مذاکرات اینبار بتواند به نتیجه برسد. البته در کنار اینها، حماسه سیاسی که در انتخابات سال 92رخ داد باعث شد که به واسطه همین حضور مردم، زمینههای جدیدی فراهم شود که با نگاه مثبتتری به مجموعه ساختارهای ایران و اظهارات و مواضع آن نگاه کنند. مسلماً این هم نقش عمدهای داشته است.
اکنون که به قول دکتر ظریف مذاکرات کند شده است و برخی از کشورها تهدیدهایی را درباره تحریمهای جدید مطرح میکنند، برخی از فعالین سیاسی و رسانهای تحلیلشان این است که در ژنو به غرب بیجهت امتیاز دادیم. آیا ایران امتیازی به غرب در ژنو داده است؟ منتقدان بحث اجبار ایران به توافق 5درصد را یکی از این امتیازات میدانند.
مذاکره بدون رد و بدل شدن امتیاز که مذاکره نیست و صرفاً اظهار مواضع است. مسلماً ما امتیازاتی دادیم و در مقابل امتیازاتی گرفتهایم. نظر قاطع بنده این است که امتیازاتی که از طرف اصلی دعوا یعنی آمریکا و شرکای غربی آن در این توافق اولیه گرفتیم، امتیازات کیفی و ماهوی است. در صورتی که امتیازاتی که از طرف ما ارائه شد، شکلی و کمی است. این دو اصلاً قابل مقایسه نیستند و حتماً وزنه تعادل در این توافق به سمت ایران است.
یکی از این امتیازات کمی که ایران گرفت بحث لغو یا کاهش تحریمها بود. اکنون که بحث تحریمهای یکجانبه آمریکا و اروپا علیه ایران مطرح میشود، منتقدان ژنو مدعیاند که توافق ژنو کم اثر یا بیاثر شده است. نظر شما در اینباره چیست؟ آیا توافق ژنو موضوعیتش را از دست داده است ؟ این امتیازات کمی که شما میگویید چه مواردی هستند؟
توافق ژنو پایدار است. از ابتدای مذاکرات، در ده سال گذشته، دو هدف تعقیب میشد. یک اینکه به هر شکل ممکن غنیسازی ادامه پیدا کند. دوم اینکه مواد غنیسازیشده در ایران بماند. این دو موضوع و موضع بسیار اساسی، ماهیتی و ورای همه اقدامات دیگری هستند که در این برنامه عمل مشترک پیشبینی شده است. هر دوی این مواضع در این توافق اولیه آمده است.
برخی بر این عقیده هستندکه توافق سعد آباد و توافقات بعد از آن شکست خورده است. دستگاه سیاست خارجی چه کاری را باید انجام دهد تا سرنوشت آن توافقات دامنگیر توافق ژنو نشود؟
بنده توافق سعدآباد، توافقات بعد از آن در بروکسل و پس از آن توافق پاریس، همه را منطبق بر برنامه هستهای و منطبق بر همین اهداف میدانم و اگر جای آن باشد که روزی توضیح دهم، لایههای زیرین مواضعی که در آن موقع در مذاکرات اتخاذ میشد، روشن میشود که آن مسیر مذاکرات مسیر بسیار موفقی بوده است.
یعنی معتقدید که از جریان مذاکرات آن سالها دستاوردهای زیادی داشته ایم؟ آن مذاکرات را شکست خورده نمیدانید؟!
آن زمان هدف ما چه بود؟ ما داشتیم با چه کسانی مذاکره میکردیم؟ با اروپاییها. واسطه بودند. ما میدانستیم واسطه هستند و شانس بسیار کمی قائل بودیم که در مذاکره با اروپاییها به یک تفاهم جامع و کامل برسیم. همین شانس کم را هم محاسبه کرده بودیم و البته با حسن نیت هم مذاکره میکردیم. ولی اینکه طرف مقابل این جایگاه و توانایی را داشته باشد که راجع به مساله اصلی و عمده که غنیسازی است، با ما مذاکره کند، در این مورد هیچ خوشخیالی نداشته و میدانستیم این توان را ندارد.
پس چرا مذاکره میکردیم؟
به دلیل اینکه این سه کشور در آن زمان، این پیشنهاد را به ما کردند و کشور دیگری به ما پیشنهاد نکرد. بعد از آن وزیر امور خارجه وقت روسیه هم نامهای نوشت. در ارزیابی کلی که انجام دادیم، نامه سه کشور اروپایی بهتر از نامه روسیه بود و لذا این مسیر را پیش رفتیم. بنابراین در واقع این انتخاب طرف مقابل بود. این طور هم نبود که کاملاً کار لغوی باشد. در عین حال که ما میدانستیم اینها واسطه هستند، اما این را هم میدانستیم که به دلیل نوع برخوردی که آمریکا با دنیا داشت، این احتمال بود که تلاش کنند راهحلی مرضی الطرفین که در آن مواضع طرفین تا حد معقولی حفظ شود، پیدا و سعی کنند آن را برای دو طرف جا بیندازند. بنابراین شاید حدود ۲۰ درصد احتمال توافق میدادیم. اما اصل موضوع این بود که در زمان ما، برنامه هستهای ایران درست در میانه راه بود که با بینالمللی شدن موضوع و تبدیل شدن آن به یک بحران مصنوعی از کمر شکسته شده بود. ما فرصتی میخواستیم که این برنامه را بدون تحمل فشار بینالمللی برسانیم به نقطهای که در واقع نقطه توانایی غنیسازی واقعی باشد و سپس تولید مواد غنیشده و بعد از آن تولید سوخت.
یعنی شما معتقدید که حرکت تیم مذاکرهکننده ایران در آن زمان برنامهریزی شده و برای حصول نتیجه خاصی بود؟
کاملاً برنامهریزیشده بوده است. در واقع برنامهای که سازمان انرژی اتمی در آن زمان داشت، بررسی بازتعریف و زمانبندی شد. اهدافی که سازمان انرژی اتمی در آن موقع داشت شاید با یک اختلاف 10 درصدی از نظر کمی و یک اختلاف بیست درصدی از نظر زمانی تامین شد و پس از آن، تازه آن وقت ما خواستیم وارد مراحل بعدی مذاکره شویم که دیگر بعد از آن ما مسئولیتی در قبال آن کار نداشتیم. اما خلاصه اینکه در این مدت توانستیم با تحرکات حساب شده سیاسی از میانه راه به آنجایی که مقدمه رفتن به سوی غنیسازی و تولید سوخت است، برسیم و نه تنها هزینهای ندادیم بلکه امتیازات سیاسی و اقتصادی هم گرفتیم. بنابراین اینکه شما اکنون ادعا میکنید که توافق پاریس یا سعد آباد شکست خورده است، در اشتباه هستید چون آن زمان اهدافی تعریف شد و با برنامهریزی حساب شده به همه آن اهداف رسیدیم. اما این گذشته است و بهتر است به وضعیت امروز بپردازیم.
اینها بحث مربوط به گذشته است. به عقیده کارشناسان به واسطه تهدید به تحریمهای جدید، توافق ژنو سخت شکننده شده است. شما چه نظری دارید؟ و اکنون باید چه کار کرد؟
به نظر بنده و باشناختی که از این موضوع دارم، اهدافی که در این مقطع از مذاکرات تعریف شده، قاعدتا این بوده است که ما غنیسازی را حفظ کنیم و مواد غنی شده را نگهداریم. تحریم را هم بشکنیم. هم غنیسازی در این توافق حفظ شده، هم حفظ مواد در این توافق آمده است و هم تحریم فعلا یک ترک اولیه خورده است. بنابراین به تمام اهدافمان با یک ضریب متعارف رسیدهایم. این مذاکرات برای این اهداف موفق بوده و مذاکرات دورههای قبل هم برای اهدافی که در آن زمان داشت موفق بوده است.
روند مذاکرات را چگونه پیش بینی میکنید؟ دکتر ظریف چندی پیش گفته بود که مذاکرات به کندی پیش میرود. چرا؟
راه دشواری است. شاید بزرگترین نقدی که من نسبت به این توافق دارم، این است که متاسفانه این توافق، توافق اولیه است. کاش مذاکرات میتوانست باز هم به صورت محرمانه ادامه پیدا کند تا به توافق نهایی برسیم و در آن مقطع توافق نهایی به بحث گذاشته میشد. چون علنی شدن این توافق، همانطور که میبینید تمام دشمنان را که عمدتاً دشمنان ایران هم هستند، بیدارکرده است. لذا کار خیلی سختتر شده است. اما برداشت بنده این است با وجود مشکلاتی که در پیش راه خواهد بود، در طول یک سال آتی به توافق جامع خواهیم رسید. ممکن است مسیر خیلی سخت باشد، گاهی ممکن است تند شود، ممکن است ما یا طرف مقابل، مذاکرات را ترک کنیم؛ ولی بنیانی که ریختهشده در این توافق اولیه به نظر بنده به اندازه کافی محکم است که بتواند این ضربههای بعدی را تحمل کند.
چرا مذاکرات به کندی پیش میرود؟ بهعنوان یک کارشناس مذاکره تحلیلتان چیست؟
شما تا حالا قرارداد تجاری بستید؟
خیر
خانه خریدید یا فروختید؟
نه، متاسفانه
اصلاً اجاره کردید؟
بله.
مثلاً شما قرار است خانهای را اجاره کنید. بعد قرارداد میبندید و همهچیز هم کاملاً روشن است. ولی وقتی میخواهید خانه را تحویل بگیرید، میبینید خانه ایراداتی دارد، جلوی نقد شدن چکتان را میگیرید، کار پیچ میخورد، سخت میشود؛ ولی قرارداد به این آسانی فسخ نمیشود. حالا فکر نمیکنید برای قراردادی به این بزرگی، برای توافقی به این بزرگی که میخواهد یک بحران البته مصنوعی ولی متاسفانه بحران بزرگ بینالمللی را بعد از ۱۰ سال حل کند، نباید با یک سلسله سختیها و موانع در صحنه اجرا مواجه شود؟ مسلماً همین طور است. شما هر قراردادی را هر چه قدر دقیق بنویسید بالاخره وقتی طرفین یک قرارداد به هم اعتماد کامل نداشتهباشند، حتماً در صحنه اجرا با مشکلات متعدد مواجه خواهند شد اما اگر نیت و اراده طرفین بر حفظ توافق و اجرای نهایی آن باقی بماند، کار پیش خواهد رفت. به نظر من این نیت و اراده امروز از هر دو طرف وجود دارد ولی باید مراقب ترفندهای طرف مقابل بود که تیم مذاکراتی این توانایی را دارد.
اکنون سوالاتی مطرح میشود. یکی اینکه چرا توافق ایران و 1+5 در فرصتهای قبلی بهدست نیامد؟ مثلا ما در دوره آقای جلیلی بارها مذاکره کردیم ولی به توافقی هر چند کوتاهمدت هم نرسیدیم. چرا؟ دوم اینکه چه عواملی باعث شد طرف آمریکایی نسبت به توافق نظرمثبتی داشته باشد؟ به هر حال منتقدان مذاکره معتقدند ایران میتوانست امتیاز محدود شدن غنیسازی اورانیوم را ندهد و با مقاومت به نتیجه برسد. بهعنوان یک کارشناس معتقدید ایران میتواند با این نوع برداشت به نتیجه برسد؟
زمزمههای آمادگی طرف اصلی دعوا، یعنی آمریکا برای اینکه به نوعی با ایران در بحث هستهای به یک راهحل معقول برسد شاید از حدود دو سال پیش شروع و از یک سال پیش به تدریج جدیتر شد. اما اینها به صورت بحثهای داخلی در دولت آمریکا بود. مشکل این بوده است که در طی این 10 سال در هیچ مقطعی، نه در اظهارات خصوصی و نه در اظهارات شفاهی طرفهای مذاکره حاضر نبودند اعلام کنند که ما توافقی را با شما تنظیم و تدوین خواهیم کرد که بر اساس آن شما بتوانید غنیسازی را حفظ کنید یا ادامه دهید. این برای نخستین بار رخ داده است. بنابراین به نظر بنده اراده از طرف ایران در طول ۱۰ سال برای رسیدن به راهحل منطقی و معقول همیشه وجود داشته و طرف مقابل این آمادگی را نداشته است. یعنی بطور مشخص آمریکا حداقل تا ۲ سال گذشته موضعش مطلقا این بود که ایران به هیچوجه نباید غنیسازی داشته باشد و این به معنی این است که آمادگی برای مذاکره و توافق وجود نداشته است. این آن چیزیست که تغییر کرده است و این تغییر ماهوی و اساسی است. دلیل اصلی آن هم مقاومت و استمرار در برنامه هستهای است. ضمناً غنیسازی محدود یا نامحدود ملاک نیست. ملاک این است که اهداف برنامه هستهای کشور حاصل شود که به نظر بنده این اهداف تاکنون حفظ شدهاند.
ادامه مذاکرات به بعد از تعطیلات سال نو میلادی موکول شده است. دو طرف چرا نمیتوانند مانند گذشته مذاکرات را ادامه دهند؟ برخی تحلیلگران بر این باورند که غرب درصدد است برداشت خود را از توافقنامه بر روح مذاکرات حاکم کند. آیا این تحلیل درست است؟
مطمئنم که هیچکدام از طرفین در جایگاهی نیستند که بخواهند مواضعی را در باب اجرا مطرح کنند که خارج از این توافق باشد. آنچه احتمالاً باعث شده که مذاکرات کند شود (باز هم تاکید میکنم که این برای توافقی به این اهمیت اصلا غیرمنطقی نیست) قاعدتا باید مسائلی باشد. مثل نحوه اجرای این بندها، اینکه فرض کنید زمان بندی تعهدات به چه شکلی باشد؟ آیا مقدم و موخر است یا همهچیز بطور همزمان رخ میدهد؟ به چه شکلی تناسب بین اقداماتی که طرف غربی (1+5) و آنچه ایران باید انجام بدهد و در کنار هم قدم به قدم چطور جلو بروند؟ و نیز تفسیر برخی بندهای عملیاتی و دامنه شمول آنها، موضوعات مربوط به تایید آژانس و تایید رفع تحریمها، یا بحثهای مربوط به تحقیق و توسعه (R&D)، اینها مستلزم یک کار دقیق و جزئی است و مسلماً این میتواند مسیر کندی را پیش روی ما بگذارد. اما اینگونه نکات در صورت حسن نیت طرفین حل خواهد شد.
با این همه مسائلی که اشاره کردید باز هم فکر میکنید توافق اجرا خواهد شد؟
در جایی ممکن است ما دچار مشکل شویم که دو طرف یا یکی از طرفین اقداماتی بکند یا خواستههایی داشته باشد که منطبق با متن توافقنامه حتی با تفسیر موسع آن نیست. برداشت من این است که با وجود برخی ادعاها از طرف مقابل هنوز چنین چیزی از دو طرف ندیدیم و چون این نیست باز به نظر بنده این کندی فعلی ایرادی ندارد و اتفاقاً باعث میشود که اقدامات اجرایی با دقت بیشتری تنظیم شود. بنده اصلاً نگران نخواهم شد اگر که این مذاکرات مربوط به اجرا به جای چند روز، چند هفته به درازا بکشد و چندین بار طرفین مذاکره به پایتختهایشان بروند، موارد را مشورت کنند و برگردند چون آنچه در نهایت در اجرا به ویژه در قدمهای اولیه توافق میکنند، حتماً با یک صلابت، اطمینان واعتماد کامل همراه خواهد بود.
تحریم ایران یا تهدید ایران به تحریم چه تاثیری میتواند بر روند مذاکرات داشته باشد؟
ببینید پیامی را آمریکاییها باید بگیرند و این را مستمراً باید از جانب ما بگیرند. این پیام نباید فقط در کلام و حرف باشد، بلکه باید آثار و تبعات عملی هم در صورت لزوم داشته باشد و آن پیام این است که آمریکا و اروپا ظاهراً بر این باورند که بعضی اقدامات و تحریمها، خارج از توافق ژنو هستند. بنابراین مجاز به ادامه، استمرار و تقویت آنها هستند. اینها باید به وضوح بدانند که اگر آنها محدوده کوچکی از اقدامات دارند که بر این مبنا میتوانند تعریف کنند، برای ایران 10 برابر بیشتر از آنها این امکان وجود دارد که اقداماتی انجام دهد که اصلاً تحت توافق ژنو نیست ولی کار را برای آنها بسیار دشوارتر میکند. بنابراین اگر به این مسیر ادامه دهند، درنهایت بازنده خواهند شد. این را باید بفهمند.
مثلاً چه اقداماتی؟
من الان نمیخواهم اظهارنظر مشخصی در این مورد بکنم ولی من شخصاً با سوابقی که دارم، میدانم که همین الان درزمینه برنامه هستهای اقدامات متعددی هست که جزو برنامه ما نبوده است و چون نبوده، در توافق ژنو هم نیست و ما میتوانیم اینها را شروع کنیم. اگر اینها را شروع کنیم، آمریکاییها، نگران میشوند، دردشان خواهدآمد و خواهند فهمید اینگونه اقدامات ایذایی خارج از توافق ژنو در نهایت گریبان خودشان را خواهد گرفت. این درباره آنچه خارج از توافق ژنو است. اما درباره خود توافق ژنو، مسلماً هر عملی عکسالعملی دارد. این منطق مذاکراتی است که در هر نقطه که طرف مقابلمان اقداماتی انجام دهد که در نهایت از طریق آنها بطور مستقیم یا غیرمستقیم توازن فعلی را به هم بزند و بخواهد کفه را به نفع خودش بچرخاند یا این مسیر را همراه با تهدید و ارعاب ناهموار کند، باید انتظار داشته باشد که اقدامات متقابلی را از طرف ما ببیند.
طرح غنیسازی 60 درصد که توسط نمایندگان مجلس قرار است در صحن علنی مجلس مطرح شود، به نظر برخی از کارشناسان این طرح نوعی تندروی است. شما بهعنوان فردی آشنا به روند مذاکرات هستهای اقدام مجلس را چگونه ارزیابی میکنید؟
اصلاً تندروی نیست. ولی به نظر من عکسالعملی ضعیف است. من اصولاً ترجیح میدهم که ما کارهای عکسالعملی و انفعالی نکنیم. ببینید اینها کشورهایی هستند که در صحنه جهانی دارای قدرت و نفوذ هستند اما موضوع این کار در حیطه و قلمرو ما دارد اتفاق میافتد. هر تهدیدی که آنها تصور کنند کار را برای ما سخت میکند، ما 10 برابر آنها امکان داریم که حرکاتی بکنیم که آنها را تحت فشار قرار دهد. این پیغامی است که آنها باید دریافت کنند و فکر میکنم این پیغام را آمریکاییها به مرور دریافت میکنند.
پس چه اقدام مشخصی میشود در مقابل تهدید آمریکا کرد؟
نظر شخصی من این است که اگر آمریکاییها این توافق را بر هم بزنند و در پی تشدید تحریمها باشند، غنیسازی 60 درصدی اصلاً کافی نیست. اصولاً لازم و مصلحت نیست که آنها از عکسالعمل ما پیشاپیش مطلع باشند. میتوانیم به تناسب اقدامات آنها بخشی یا همه بازرسیهای آژانس را تعلیق کنیم و غنیسازی را تا هر درصدی که برای برنامه صلح آمیز خودمان لازم میدانیم، بدون اطلاع آنان انجام دهیم. معتقدم که دلائل و مستندات کافی حقوقی و سیاسی برای تعلیق بازرسی در چنین شرایطی را خواهیم داشت. اگر آمریکا و اروپاییها این توافق را که خودشان به آن متعهد شدهاند نقض یا فسخ کنند دیگر در جایگاهی نخواهند بود که از برنامه و اقدامات بعدی صلح آمیز هستهای ما اطلاعی داشته باشند ولی تکرار میکنم که بعید است آمریکاییها چنین ریسکی بکنند و توافق را به هم بزنند چون میدانند که در آن صورت محدودیت و نظارت بر برنامه هستهای، جاری نخواهد بود.
اکنون به واسطه کند شدن روند مذاکرات انتقاداتی به تیم مذاکرهکننده هستهای کشورمان وارد میشود. آیا این انتقادات را وارد میدانید؟ بالاخره افرادی هستند که روش مذاکره به شیوه قبل از آقای ظریف را قبول دارند. معتقدند ما باید در مقابل خواستههای غرب مقاومت کنیم. روش آنها در مذاکرات جواب میدهد؟
من در سطح کلان میتوانم بگویم، اینکه توافقی با آثار و تبعات در این سطح برای کشور، توسط افراد معمولی، کارشناسان، مسئولین، سیاسیون و شخصیتهای مختلف مملکتی مورد نقد قرار بگیرد، کاملاً طبیعی و به حق است. اینکه رسانهها به این موضوع بپردازند و هر چه موشکافانهتر و دقیقتر زوایای این توافق و قدمهای بعدی را بررسی کنند، این هم مثبت است. تا جایی که بنده هم از آقای روحانی شناخت دارم، ایشان نه تنها تایید میکنند این نقد را، بلکه مشوق آن هستند. بنابراین به نظر بنده هیچ ایرادی ندارد. تنها نکتهای که امید بنده است و فکر میکنم امید هر ایرانی است، این است که منافع ملی در جریان این نقدها باید حفظ شود. این یک مساله بزرگ ملی است. مسیری که برای نیل به این توافق طی شده، یک مسیر پیوسته است. در هر مقطع، مجموعهای تا آن جایی که توانستهاند در این مسیر نقشآفرینی کردهاند و به هر حال ترکیب این مجموعه اقدامات بوده است که کمک کرده که یک توافق بسیار مثبت برای ایران حاصل شود. اگر با این دید، نگاه شود به این مساله و منافع ملی و آنچه دستاورد ملی است، بازیچه حرکتهای سیاسی و جهتگیریهای سیاسی داخلی نشود، این مسیر نقد مسیر بسیار خوبی است و باید حفظ شود.
پس همه نقدها را به تیم هستهای منصفانه میدانید؟
خیر، معتقدم برخی از افراد بسیار غیرمنصفانه درباره توافق ژنو و روند کنونی قضاوت میکنند. یکی از مشکلات این است که دست منتقدین برای هرگونه نقدی باز است در حالی که اعضای تیم مذاکره به دلیل اینکه درگیر مذاکره هستند، نمیتوانند به همه مطالب با صراحت و وضوح پاسخ دهند و گرنه بنده و افرادی مثل من که جایگاه رسمی نداریم، میتوانیم نسبت به کلان و جزئیات توافق با منتقدینی که حسن نیت دارند گفتوگو و رفع شبهه کنیم. طرح نظرات موافق و مخالف در رسانهها تا به حال متوازن نبوده و مخالفین میدان هموارتر و وسیعتری برای انتقادات خود داشتهاند و توضیحات و پاسخهای موافقین هم دقیق و جامع نبودهاند. صحبتهای ضد و نقیض و بیمایه آمریکاییها هم به این تردیدها دامن زده است. هنوز جای مناظره عمیق و پخته در رسانهها به ویژه رسانه ملی خالی است. ولی به هر حال، بحث هستهای فعلاً در قدم نخست است و تا انتهای راه فرصت کافی برای بحثهای دو طرفه باقی است.
شما آمادهاید وارد این مناظره شوید؟
این چیزی که دارم میگویم عین واقعیت است. کسانی که در آن دوره شدیداً مخالف بودند و برداشتشان این بود که ما قدم به قدم داریم عقبنشینی میکنیم، خوش خیالیم و خوشبینیم و… زمانی که با بعضی از آنها که به نظر من آدمهای صادقی بودند، نشستیم و صحبت کردیم و تا آن حدی که مجاز بودیم لایههای پشتی این را مطرح کردیم خودشان گفتند یعنی شما اینقدر دقیق عمل میکنید؟ چرا نمیگویید اینها را؟ ولی ما که نمیتوانستیم این حرفها را در حال مذاکرات بزنیم. ما باید این انتقادهایی که میشد را به جان میخریدیم تا بهانه بهدست طرف مقابل ندهیم. فکر میکردیم بالاخره زمانی که به نتیجه رسیدیم فرصت این هست که برگردیم یک سری مطالب را بیان کنیم. اگر بخواهد مذاکرات آن دوره موشکافی شود، یکی از پیچیدهترین، بابرنامهترین، دقیقترین و حسابشدهترین مذاکرات بوده است. ذرهای هم در آن خوشبینی وجود نداشت، ذرهای هم در آن سادهانگاری وجود نداشت. کاملاً برنامهریزی شده بود. نمیگویم که در هر مقطعی آنچه پیش آمد صددرصد همان چیزی بود که پیشبینی میشد ولی این ماجرا کاملاً طراحی شده بود. کدام نقطه را بزرگ کنیم؛ الان کجا را کوتاه بیاییم که بتوانیم کار دیگرمان را انجام بدهیم و خیلی بحثهای ریز و پیچیده. اینها را نمیتوانستیم بگوییم. الان هم من نمیتوانم بگویم. همین را بگویم ما مواد اولیه که نداشتیم، میخواستیم یک کارخانه داشته باشیم. خوراک را نداشتیم. میخواستیم غنیسازی کنیم، کارخانهاش را نداشتیم؛ خوراکش را نداشتیم، ماده اولیه آن خوراک را نداشتیم. حتی ساختمان و تجهیزاتش را نداشتیم. اما قطعا میخواستیم غنیسازی کنیم. بنابراین میبینید که ما موفق شدیم به مرور زمان حقوق ملت را استیفا کنیم. الان هم باید گفت روند بدین صورت است.
یعنی بالاخره همه این روند را بدون عیب میبینید و هیچ انتقادی ندارید؟
نگفتم بدون عیب،گفتم همه آنچه در این 10 سال انجام شده قابل دفاع است. هم دوران آمادهسازی، هم دوره مقاومت و هم مقطع مصالحه. درباره متن توافق شده هم نکاتی دارم. ولی بهعنوان توافق اولیه آن را بیشتر به نفع ایران میدانم تا آمریکا. انتقاد عمدهای که دارم راجع به برخی گرایشها در بین برخی افراد است که بیش از حد، چشم انتظار تغییر فضای سیاسی و باز شدن درهای غرب به روی ایران هستند. در حالی که هنوز تا توافق نهایی راه دشواری باقی است. اتفاقاً ضریب موفقیت ما در توافق نهایی زمانی بالا میرود که دولت و مردم کمرها را محکم ببندند و به طرف مقابل در کلام و در عمل نشان بدهند که عطشی برای رسیدن به توافق ندارند و تنها زمانی توافق خواهند کرد که مطمئن باشند اهداف، منافع و نظرات ایران تامین شده باشد.
انتهای پیام