هجمه به رییس جمهور منتخب؛ استراتژی یا ناگزیری؟!
«احسان زارعیان جهرمی» در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز دربارهی هجمهها به حسن روحانی رییس جمهور نوشت:
از مدتها قبل از انتخابات ریاست جمهوری، هجمههای برنامهریزی شدهای علیه دکتر روحانی به عنوان رییس جمهور وقت و کاندیدای انتخابات پیش روی ریاست جمهوری آغاز شد. با رصد موضوع این هجمهها به راحتی میشد فهمید که مخالفان دولت از هیچ دستاویزی برای تخطئهی دولت فروگذار نخواهند کرد. از تهمتهای عجیب و بی اساس در مناظرههای تلویزیونی گرفته تا عوام هراسی از رواج بی اخلاقی در صورت تداوم دولت.
همهی کسانی که تجربهی انتخاباتهای پیشین ریاست جمهوری را در ذهن داشتند، خوب میدانند که جنس و شدت حمله و انتقاد به رییس جمهور وقت، پدیدهای نوظهور بود. چنان که گویی ادامهی حیات سیاسی، اجتماعی و مادی برخی به پایان یافتن دولت دکتر روحانی گره خورده بود. مقاومت اقلیتی در برابر انتخاب اکثریت مردم پس از انتخابات نیز، بر این امر صحه گذاشت. البته که هر اعتراض و تخریبی هم که پای را از مدار انصاف، بیش از حد بیرون گذاشت، خود، سند رد و عدم حقانیت خود را امضا کرده است.
یورش دیگر، به کارنامهی اقتصادی دولت برده شد. فضا چنان شد که گویی دولت یازدهم، اقتصادی با رتبهی اول منطقه، پویا در صادرات، فعال در ایجاد اشتغال و تورمی تک رقمی را از دولت نهم و دهم تحویل گرفته است. از قضا مخالفین دولت در این زمینه هم ناشیانه و تندروانه عمل کردند. اگرچه حتی بزرگترین مدافعان و حامیان دولت نیز، بر کوتاهیها و عدم موفقیتهایی در عرصهی اقتصادی برای دولت (که شالودهی نابود شدهی آن، میراث دولت نهم و دهم بود) واقف بودند، اما کارنامهی اقتصادی چهارسالهی دولت، روشنیهای زیادی داشت. هیچ کس نمیتوانست منکر گشایشهای برجام، ارتباطهای مالی مؤثر بین المللی، کنترل واردات بی رویه، تولید نفتی پررونق و چند برابری، کنترل نرخ ارز و تورم تک رقمی شده باشد. وجدان عمومی نیز با سنجش دو کفهی ترازو، کفه را به نفع دولت وقت سنگین کرد.
با اینکه نتیجهی انتخابات، قاطع و بی حرف و حدیث بود، اما نه تنها هجمهها و تخریبها علیه دکتر روحانی پایان نپذیرفت، بلکه در اشکال گوناگون شدت یافت. توهین علنی در راهپیمایی روز قدس و در نماز عید فطر نمونههای بارز آن بود. با بررسیهای موردی تخریبهایی که علیه دولت صورت گرفته، نتیجهی حاصله ما را مجاب میکند که فرایند دنبال شده توسط مخالفان، یک استراتژی منطقی و ایجابی را دنبال نمیکند. بلکه تیم مخالفان به این نتیجه رسیده که برای ادامهی زیست سیاسی خود ناگزیر است که دولت را به هر روشی مورد نوازش قرار دهد. در واقع جریان مخالف با این روش به دنبال جبران خلأ رهبری خود است. فقدان یک تفکر راهبردی و پیش روی با روش خودمختار، کار را به جایی رسانده است که هر کس در هر کسوت و موقعیتی که فرصت را مناسب دید، کمر به کوبیدن دولت میبندد.
بی راه نیست اگر که بگوییم، پروسهی شکل گرفته، برکاتی نیز برای دولت به همراه داشته است. اکنون اکثریتی که دولت محصول انتخاب آنهاست، بیش از گذشته و بیش از هر زمان دیگری در دولتهای پس از انقلاب، خود را پشتیبان دولت میدانند. در واقع تخریب دولت برای مخالفان نتیجهی عکس داده است. رصد فضای مجازی به عنوان مشت نمونهی خروار (و شاخص محک طبقهی متوسط) نشان دهندهی حمایت تمام قد انتخاب کنندگان روحانی بعد از هر حمله علیه او بوده است.
باید دید که ناگزیری، بی برنامگی و فشار ناشی از شکست، مخالفان خود مختار را تا کی به حمله وا خواهد داشت و جریان مخالف دولت حاکم چه زمانی به جای حرکات تندروانه، به آسیب شناسی درون گفتمانی خواهد پرداخت. بی شک خروجی چنین اتفاقی، حاکم شدن آرامش، همدلی و پیشرفت در فضای کشور خواهد بود.
انتهای پیام
نویسنده محترم شما مطمئنی جریان مخالف دولت خلاء “رهبر” داره ؟!!!
تاریخ را بخوانید و درس بگیرید. اسلاف این آقایان در دوران انقلاب مشروطه بساط میدان توپخانه را راه انداختند و آن قدر تلاش کردند تا بذر انحراف را در زمین مشروطه پرورش دادند. در دوران جنبش ملی شدن نفت هم تا نفس داشتند در کار دولت کارشکنی کردند تا جنبش را به شکست کشاندند (همان بخش از اسنادی که این روزها منتشر شده نشان می دهد که آقایان چه کردند). دوران اصلاحات را با موانع بیشمار روبرو ساختند. این بار هم نوبت به دولت اعتدال است. این جریان (ارتجاع) جریانی تاریخی و متأسفانه ریشه دار است و نصیحت سران آن کارساز نخواهد بود، بلکه باید آنها را برای مردم افشا کرد.
هیچکدام !
نیش عقرب نه از ره کین است
اقتضای طبیعتش این است