ناکامی رشد روزنامهنگاری در ایران
مسعود اسعدی در خبرآنلاین نوشت:
روزنامهنگار در پرورش استعدادهای نهفته انسانی دخیل است؛ پس بایستی با تلاش و مهارت پیوسته در فراگیری علوم مرتبط اجتماعی، روانشناسی، مردمشناسی و ارتباطات انسانی و آشنایی کلی با فلسفه و منطق به واکاوی ذهن و ضمیر مخاطب کمک کند.
اکنون روشن است تنها اطلاعرسانی و ارائه اخبار هدف اصلی مطبوعات نیست بلکه جهتدهی به آراء و افکار و القای نکات خاص که موردنظر “مدیریت رسانه” است منظور و هدف نهایی است. پس اگر کسی به صرف موقعیت سیاسی یکشبه مدیر و سردبیر شود یا خبرنگاری مبتدی به سرعت به سردبیری راه یابد بیآنکه صلاحیت حرفهای داشته باشد سطح روزنامه بهغایت نزول میکند.
از طرفی استقلال مطبوعات باید مطمع نظر باشد. روزنامهنگار بایستی بیدغدغه و بدون فشارهای روانی به ایفای رسالت خویش همت کند. حریت و آزادی لازمه رشد و ارتقای این حرفه است.
از جانبی دیگر یکی از آفات روزنامهنگاری امروز “سطحینویسی” و نوشتههای کمرمق و ضعیف است که عمدتاً به دلیل عدم مطالعه عمیق نویسندگان آن است. به نظر میرسد روزنامهنگار امروز بایستی آثار فصیح نثر فارسی را به دقت بخواند و با دستور زبان و ادبیات فارسی آشنا باشد تا بتواند با سادهنویسی منظور خود را به مخاطب منتقل کند. البته نباید پنداشت سادهنویسی کاری ساده و بیرنج است. اکنون ساده کردن علوم از جمله تخصصهای ویژه است که فقط از عهده برخی کسان برمیآید. بنابراین “سادهنویسی” با “سطحینویسی” مرز متفاوت و پررنگی دارد. زبان فارسی ژرف، پردامنه، ظریف و کژتاب است که اشراف بر آن حتی توسط استادان این رشته نیز مشکل است. خواندن و مطالعه مداوم این آثار موثر و کمک کننده است.
علیرغم محدودیتها و مشکلات، معتقدم خمود بر فضای مطبوعات حاکم است. جد و جهدی برای دانستن و شوق و ذوق فراگیری کمتر به چشم میآید. مراکز آموزشی رسانهها چندان فعال نیستند، مربیها و مدرسان این رشتهها از نوآوری و فعالیت جدید قدری دورند، از طرفی خبرنگاران و روزنامهنگاران هم انگیزه لازم برای فراگیری ندارند.
در این شرایط چه باید کرد؟
کسانی که مدام از برخی رفتارهای مردم و مسئولان خرده میگیرند و در انتقاد روا و ناروا پیشتازند وقتی که با یک تلنگر انتقادی مواجه میشوند فوراً برآشفته میشوند چرا؟ نباید با هر اشارهای هر چند تند و تیز برخورد سلبی و خشن داشت چرا که انتقاد بلکه تخطئه موهبتی الهی است که پاسدار اصلی آن روزنامهنگارانند. حقیقت این است که مفهوم “سواد” حالا تغییر یافته و بیسوادی امروز عمومیت یافته است حتی نخبگان و به اصطلاح فرهیختگان نمیتوانند در همه زمینهها باسواد تلقی شوند. حالا این یک واقعیت مسلم است که یک نخبه غیر از رشته خود در دیگر رشتهها شاید یک نادان تمامعیار باشد.
با این وصف ویژگیهای فرد مطبوعاتی شاخص و روشن است. شخص روزنامهنگار یا یک فرد فعال مطبوعاتی باید سالم، شاداب، ماجراجو، سرزنده و پرانگیزه باشد، از وقوع حوادث مختلف استقبال کند و در برابر بلایای طبیعی و غیرمترقبه مقاوم و صبور باشد. او باید قریحه لازم برای پرورش ذوق و شوق خود داشته باشد و در هر شرایطی امکان برقرای ارتباط با دیگران در وجودش نهفته باشد. به زعم بسیاری از صاحبنظران اگر مدیریت رسانه به عنوان یک رشته دانشگاهی در ارتباط مستمر با اصحاب رسانه باشد، قادر خواهد بود مشکلات رسانهها و مطبوعات را به حداقل ممکن کاهش دهد.
انتهای پیام