مردمی که فراموش شدهاند
دانشگاه ماکیاولی، حسابی شلوغ است و بسیاری برای نشستن در سر کلاس درس او سر و دست میشکنند.
تمام ساحت زندگی مردم با سیاست گره خورده است. وقتی صفحات این جامعه را ورق میزنی سیاستزدگی از آن بیرون میزند. مگر میشود یک جامعه اینقدر درگیر سیاست شود؟
آری، شدنی است. وقتی همه به دنبال تخریب رقیب و رسیدن به قدرت باشند. جامعه اینگونه میشود. جامعهای که از صاحبان قدرت گرفته تا رسانهها تنها و تنها به دنبال منافع سیاسی خود هستند.
در ایران امروز منافع ملی جای خود را به منافع جناحی داده است. خاطراتی که برخی از مسئولان از شیوه کار و تلاش در دهههای ابتدایی انقلاب میگویند؛ بیشتر شبیه افسانه است. بسیاری از مردم امروز باور نمیکنند در زمانی مسئولان و صاحبان قدرت با وجود اختلافهای سیاسی در کنار هم برای مردم کار میکردند.
امروز مردم فراموش شدهاند. آتش اختلافهای سیاسی به حدی رسیده است که هرم آن مردم را در برگرفته است. یک سال گذشته را مرور کنید. تیتر رسانهها، متن مقالهها، سخنرانی سیاسیها و انتقاد کارشناسها سیاست زده است.
وای به حال جامعهای که خوبیها را میبیند و به خاطر منافع سیاسی خود میگوید که این کار بد است. جریانی میبیند تصمیم جریان مقابل به نفع مردم است و باعث میشود مردم زندگی بهتری داشته باشند اما چون رقیب این کار را انجام داده است با آن مخالفت میکنند.
این روزها در ایران هرکار خوبی از سوی یک جریان سیاسی انجام شود قطعا از طرف جریان مقابل بد معرفی میشود. وای به حالی آن زمانی که یک طرف کار بدی انجام دهد. برای این رفتار احتیاجی به مثالهای ملموس هم نیست. هر روز شاهد این رفتار هستیم.
ماکیاولی عموماً به عنوان اصلیترین مبین رویکرد غیراخلاقی به سیاست شناخته میشود. او آفریدگار این جمله بدنام «هدف، وسیله را توجیه میکند» است. کسی که به نظر میرسد آموزههای او تبدیل به درس اصلی این روزهای جامعه ایران شده است.
دانشگاه ماکیاولی، حسابی شلوغ است و بسیاری برای نشستن در سر کلاس درس او سر و دست میشکنند.
اصلاح طلب و اصولگرا هم ندارد. همه برای رسیدن به قدرت یک مسیر را میروند. به نظر میرسد مردم فعلا جایی در منازعات جریانهای سیاسی ندارند. همه جریانها به دنبال خود هستند و کاری به مردم ندارند.
باید برای فضای سیاسی ایران طرحی نو درانداخت یا حداقل به زمانهای نه چندان دوری برگشت که فضای سیاسی ایران با وجود رقابت، تامین منافع ملی در اولویت بود.
منافع ملی ایران فدای منافع جریانهای سیاسی شده است. دلیل موفقیت بسیاری از کشورهای جهان به ویژه قطبهای اقتصادی، تامین منافع ملی است. این کشورها حاضر نیستند منافع ملی خود را قربانی منافع شخصی و سیاسی خود کنند. متاسفانه در ایران بسیاری برای اینکه خود بمانند، حاضر هستند ایران را فدا کنند. کاش یاد میگرفتیم خود را فدای ایران کنیم.
کاش با پالس های مثبت فتنه 88 به تحریمهای ایران شدت نمی دادند تا واقعا مردم از جریانی که ادعای اصلاحات داشته و خود را منجی مردم معرفی میکرد و برای برقراری عدالت به پا خواسته بود تا ظلم و خفقانی که دولت سازندگی فراهم کرده بود برطرف کنند، ناامید نشوند و حالا نیز در آرزوی دوری از تشنجی که این آقایان در 88 ایجاد کردند رای به آنها دادند تا شاید با داشتن کرسی دولت و مجلس خدمتی به مردم کنند و دست از تحریم انتخابات و نقش اپوزیسیون و کارشکنی بردارند.
بدانید رای مردم نه برای شما بلکه برای رفاه و رسیدن به آرامش بوده و از آنجایی که غوغاسالاری این گروه را میشناختند به آرامش رای دادند نه تشنج
لطفا با تشنج و حمله با ارکان نظام و تضعیف دین مردم و برداشت های غلط از دین و فریب مردم با عناوین نقش مردم در انتخاب رهبر و ولی خود دنبال غوغا سالاری نباشید و کار کنید برای این مردم و اشتغال مردم را هدف قرار دهید نه سیاسیت بازی.