خرید تور تابستان

لطفا مرا در آغوش بگير…

«سعیده ساجدی نیا»، انصاف نیوز:

شايد هیچ‌گاه نتوانستی فرياد التماس مرا بشنوی آن زمان كه بيرحمانه زير مشت و لگدهای نامردی تنها به خودخواهی‌های خودت می‌اندیشیدی!

آنگاه تو كمر همت خود را بسته بودی که تمام کمبودها و عقده‌های وجودت را بر وجود ناتوان و ضعيف من آوار كنی و چه ناجوانمردانه هر بار پيروز از ميدان نبردی كه جنگجويي جز خودت نداشت، بيرون مي‌آمدی!

هر بار به گونه‌ای غافلگيرم کردی و چه زيبا هيچ‌گاه بهانه اين غافلگيری سرد و بي‌روح را يافت نكردم!

با عبور زمان از كنار تنهایی و زندگي پاييزيم، گاه خود را با خود خود هم بيگانه مي‌ديدم! در جست‌و‌جوی بيشتر به دنبال درك مسأله دليلي جز «عشق‌ورزی بی‌قید و شرط» كشف نكردم! زياد شنيده بودم كه واقعيت چيز ديگريست، اما حاضر و شايد قادر به باور آن نبودم، چون تنها اين گونه بود كه احساس آرامش مي‌كردم!

اما گويي ماجرا اينطور كه من مي‌پنداشتم نبود! «بي‌قيد و شرط»، تازه آدم‌ كوچولوها رو دچار چالش و درگيري ذهني مي‌كرد! شايد هزاران تصور از پس آن به ذهنشان خطور مي‌كرد كه براي رسيدن به حقيقت باطل دنيا به پايان مي‌رسيد! اينگونه مي‌شد كه براي رهايي از اين دور تسلسل، بيشتر وارد ميدان نبردي مي‌شدند كه پيروزي جز خودشان نداشت!

وجود رنجور من چاره‌اي جز پذيرش قدرت مردانه‌ی تو در پيش رو نمي‌ديد، اما در همان لحظات هم كه تو قادر به شنيدن فرياد «دوست دارم» نبودی، در حالي كه به دنبال يافتن راهي براي كاهش درد و التيام زخم‌هایی كه بر جسم و روحم وارد مي‌كردی بودم، با خود مي‌انديشيدم چگونه تلاش مي‌كني صلابت را در زور بازويت اثبات کنی؟!

به راستي هرگز صدای ناتوان مرا نشنيدی كه مي‌گفتم بعد از فروكش كردن تمام عقده‌های وجودت، لطفا مرا در آغوش بگير!

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

  1. متن بیشتر از انکه ترحمی جلب کند القاء کننده نوعی استیصال مازوخیستیک زن است ! هیچ چیز هیچ بهانه ای هیچ دلیلی نمی تواند تعرض جمسی مرد به زن یا زن به مرد را در رابطه زناشویی و خانوادگی توجیه کند. چطور ممکن است زنی، مردی را که حتی یکبار و فقط یکبار به حریم جسمی او تعرض کرده دوست بدارد ؟!!!! چنین مردی و اساسا هر انسانی اعم و زن و مرد که به جهت عجز از برقراری ارتباط و تعامل نرمال بادیگری متوسل به هرنوع خشونت که حادترین نوع ان خشونت جسمی است، شود خود نشانه ای از روان بیمار و شخصیت بی تعادل و ضد اجتماعی اوست که نیازمند درمان جدی است مخصوصا توسل به خشونت جسمی در رابطه میان زن و مرد حکایت از مساله ای جدی و عمیق شخصیتی و روانی دارد و قربانی خشونت هم که به هر دلیل و با هرنوع توجیه و بهانه ای خود را در معرض مکرر آن خشونت قرار می دهد بی شک از بیماری شخصیتی و روحی جدی رنج می برد مخصوصا زمانیکه امکان دور شدن از چنین محیطی را داشته باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا