خرید تور نوروزی

طرح سه فوریتی علیه توتال

«صادق زیباکلام» استاد دانشگاه در یادداشتی با عنوان «طرح سه فوریتی علیه توتال» در سایت شخصی خود نوشت:

سخنی به اغراق نرفته اگر ادعا شود که کمتر پدیده‌ای از ابتدا انقلاب تا به امروز به ‌اندازه شعارهای به‌اصطلاح انقلابی در مقاطع مختلف تأثیر منفی بر منافع ملی‌مان داشته. در هر برهه‌ای البته این شعارها تأکید بر روی مسائل مختلفی داشته‌اند. در جریان اشغال سفارت آمریکا در سال۵۸ امواج نیرومند شعارهای «آمریکاستیزی» و «مرگ بر آمریکا» بودند که منافع ملی را پرپرکردند. آن شعارها باعث شدند تا گروگان‌گیری که می‌توانست با بهاء به‌مراتب کمتری پایان یابد ۴۴۴روز ادامه پیدا کند و با هزینه به‌مراتب سنگین‌تری بر منافع ملی‌مان به پایان برسد. در دوران جنگ هم مجدداً یکسری شعارهای تازه وارد گفتمان انقلابی‌مان شدند. ازجمله اینکه «ما می‌خواهیم با تنبیه متجاوز(عراق) به دنیا درس عدالت بدهیم تا دیگر هیچ کشوری من‌بعد فکر تجاوز به خاک کشور دیگری را به خود راه ندهد»؛ «جنگ جنگ تا پیروزی»؛ «جنگ جنگ تا رفع فتنه»؛ «بهر آزادی قدس از کربلا باید گذشت» و سایر شعارهای انقلابی. درحالی‌که همچون بحران گروگان‌گیری ما می‌توانستیم جنگ را با هزینه خیلی کمتری تمام کنیم، شعارها و گفتمان انقلابی باعث شدند تا جنگ بعد از فتح خرمشهر۶سال دیگر ادامه یابد با هزینه‌های سنگین انسانی و اقتصادی که ادامه جنگ برای کشور به بار آورد. ما ۵۹۸ را در شرایطی پذیرفتیم که عراق موفق شده بود تمامی مناطقی را که ایران در آن ۶ سال توانسته بود تصرف نماید(فاو، جزیره مجنون، حاج عمران، مناطق اطراف بصره و غیره) را بازپس بگیرد. درحالی‌که درگذشته امکان دریافت غرامت وجود می‌داشت(چون عراق در موضع ضعیف‌تری قرار داشت)، در تیر۶۷ که ما۵۹۸ را پذیرفتیم عراق از آن وضعیت بدر آمده و آن‌قدر توانمند شده بود که نه‌تنها موفق می‌شود تا همان‌طور که گفتیم تمامی مناطقی که ما بعد از فتح خرمشهر توانسته بودیم در عراق تصرف نماییم را از ما بازپس بگیرد بلکه یک ریال هم غرامت نپردازد. مشابه همان رفتار در جریان مناقشه هسته‌ای یک‌بار دیگر اتفاق افتاد. آن‌همه سرمایه‌مان را در چاه ویل هسته‌ای ریختیم و هرگز هم معلوم نشد که هسته‌ای علیرغم آن‌همه هزینه چه دستاوردی در جهت پیشرفت و رشد و توسعه کشور در بر داشته؟ شعارهای انقلابی، هسته‌ای را همچون داستان گروگان‌گیری آمریکایی‌ها و جنگ به‌صورت یک امر مقدس و یک آرمان ملی درآوردند به‌گونه‌ای که امکان مخالفت با برنامه‌های هسته‌ای کشور وجود نداشت؛ و باز همچون گروگان‌گیری و جنگ(که امکان پایان بخشیدن به آن‌ها با هزینه‌های کمتری وجود می‌داشتند) بحران هسته‌ای هم می‌توانست با هزینه‌های خیلی کمتری فیصله یابد؛ اما یک‌بار دیگر گرفتار شدن در شعارها و گفتمان انقلابی باعث تداوم بحران هسته‌ای شد. میلیاردها دلار برای ساخت فردو، آب‌سنگین اراک، ساخت هزاران سانترفیوژ، استخدام۵۰هزار پرسنل در سازمان انرژی اتمی و سایر هزینه‌های سنگین دیگر که در اوج گفتمان انقلابی هزینه شدند و امروز معلوم نیست کدام منفعت را برای منافع ملی کشور در برداشتند.

جالب است که و تندروها هرگز هم مسئولیت عواقب سیاست‌هایشان را بر گردن نمی‌گیرند و پی آمد سیاست‌های آنان بر گردن دیگران می‌افتاد. پایان ماجرا گروگان‌گیری منجر به توافق الجزیره شد که کل آن بیشتر به نفع آمریکا بود تا ایران. تندروها بعدها گناه بستن آن قرارداد را به‌پای آقای مهندس بهزاد نبوی نوشتند که مسئولیت مذاکره با آمریکایی‌ها را بر عهده داشت. مسئولیت پذیرش ۵۹۸ را هم به مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی نسبت دادند. سیمان شدن راکتور آب‌سنگین اراک، تبدیل فردو به یک انباری(علیرغم میلیاردها دلار که هزینه ساخت آن شده)، برچیده و انبار شدن ۱۵هزار سانترفیوژ تا ۱۰یا۱۵ سال دیگر(علیرغم میلیاردها دلار هزینه ساخت آن‌ها و اینکه جملگی آن‌ها ۱۵سال دیگر عملاً ازکارافتاده خواهند شد) و به هدر رفتن سایر هزینه‌های هسته‌ای را هم همان‌گونه که شاهدش هستیم به دولت آقای روحانی و تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای و آقای ظریف نسبت می‌دهند. در هیچ‌یک از موارد اشاره‌ای به نقش شعارهای انقلابی و مسئولیت اتخاذ سیاست‌های انقلابی در جریان آن رویدادها نمی‌دهند. صرفاً به آخر ماجرا اشاره می‌کنند و امتیازاتی که مجبور می‌شویم در پایان بدهیم. بهزاد نبوی را مقصر در انعقاد بیانیه الجزایر می‌کنند اما اشاره‌ای نمی‌کنند به دورانی که آمریکایی‌ها حاضر بودند امتیازات به‌مراتب بیشتری به‌منظور آزادی گروگان‌هایشان بدهند اما بهره‌برداری سیاسی- انقلابی مانع از توافق می‌شود. گناه پذیرش۵۹۸ را و اینکه عراقی‌ها امتیازی ندادند را بر گردن آقای هاشمی رفسنجانی می‌اندازند؛ اما اشاره نمی‌کنند به مقاطع دیگری که عراق در موضع ضعف قرار داشت وهم خود صدام وهم متحدین ثروتمندش حاضر به دادن امتیاز و پرداخت غرامت هم بودند اما ما همچنان بر سر مواضع انقلابی‌مان ایستادگی می‌کردیم. ظریف و تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای به همراه دولت روحانی را به‌واسطه سیمان کردن اراک، تعطیلی عملی فردو و جمع شدن هزاران سانترفیوژ متهم به خیانت می‌کنند اما فراموش می‌کنند که در دوران دولت آقای احمدی‌نژاد چگونه «انرژی هسته‌ای حق مسلم ماست» تبدیل شده بود به یک ابزار نیرومند سیاسی- انقلابی در جهت پیشبرد استراتژی «آمریکاستیزی».

همه آن ماجراها یک‌بار دیگر و این بار علیه قرارداد توتال بدبختانه دارد اتفاق می‌افتاد. همان شعارها و رفتارهای به‌ظاهر انقلابی که در جریان گروگان‌گیری، جنگ با عراق و پرونده هسته‌ای به راه افتادند و تیشه به ریشه منافع ملی‌مان زدند و گره‌هایی را که می‌شد با دست باز کرد مجبور شدیم با دندان بازکنیم، دارند مجدداً تکرار می‌شوند.«توافق استثماری و ظالمانه توتال»؛ «صدای پای آمدن استعمارگران به گوش می‌رسد»؛ «به هوش باشیم امتیاز دارسی دیگری منعقد شده»؛ جوانان انقلابی و مهندسین باایمان و فداکار خودمان می‌توانند با هزینه به‌مراتب کمتری همان کار فرانسوی‌ها را به ثمر برسانند. منتهی وادادگان سیاسی، لیبرال‌ها و مرعوبین غرب حاضر نیستند کار را به آن‌ها و به نهادهای نظامی- انقلابی مردمی بسپارند»؛ «چرا قرارداد را از ملت بزرگ، قهرمان و انقلابی ایران پنهان ساخته‌اید؟»؛ «دلالان نفتی در دولت یازدهم را رسوا کنیم»؛ «چه دست‌هایی پشت توتال هست؟«نمی‌گذاریم کرسنت تکرار شود» و تبلیغات گسترده‌ای ازاین‌دست که تندروها این روزها به راه انداخته‌اند و به دنبال طرح سه فوریتی در مجلس رفته‌اند؛ اما روی دیگر سکه آمدن توتال.

حوزه پارس جنوبی در خلیج‌فارس که یکی از بزرگ‌ترین ذخایر شناخته‌شده گازی جهان است میان ما و قطر مشترک است. این حوزه اواخر دهه ۶۰ کشف می‌شود. قطری‌ها در دهة ۸۰ به کمک شرکت‌های بزرگ غربی شروع به استخراج و بهره‌برداری نمودند؛ اما سرعت پیشرفت ما به‌واسطه دلایل مختلف به‌مراتب کندتر از قطری‌ها می‌شود. بسیاری از فازهای عسلویه عقب می‌افتادند. بر روی کار آمدن اصولگرایان در سال۸۴ و بالا گرفتن مناقشه هسته‌ای باعث کندتر شدن پیشرفت در عسلویه و استخراج از پارس جنوبی می‌شود. سرانجام جدی شدن تحریم‌ها از اواخر دهه ۱۳۸۰ باعث خروج کمپانی‌های بزرگ غربی از ایران می‌شود. درحالی‌که در عمل پیشرفت بسیاری از فازهای عسلویه متوقف شده بود تندروها به دادن شعارهای انقلابی سرگرم بودند.«تحریم‌ها باعث می‌شوند که ما مجبور شویم به خودمان متکی شویم و نیازمان به خارج از کشور قطع شود»؛ «تحریم‌ها باعث می‌شوند تا ما به خودکفایی برسیم»؛ «تحریم‌ها ما را نیرومندتر می‌کنند»؛ «ما را از تحریم نترسانید، این ملت بزرگوار و آزاده از اول انقلاب توسط سلطه گران در تحریم بسر می‌برده» و سایر شعارهای به‌ظاهر تهییج کننده و انقلابی اما در عمل پوک و بی‌حاصل. در تمامی سال‌هایی که پیشرفت‌های ما در پارس جنوبی و عسلویه متوقف مانده و ما سرگرم و دل‌خوش به آن شعارهای انقلابی بودیم، قطری‌ها به کمک شرکت‌های غربی به‌سرعت سرگرم پیشرفت در پارس جنوبی بودند. قطر امروزه بزرگ‌ترین صادرکننده گاز مایع در جهان شده. اگرچه قبلاً نوشته‌ام اما بازهم با خون‌دل مجبورم تکرار کنم که در آخرین سال آقای احمدی‌نژاد یعنی در سال۱۳۹۲، حجم گازی که قطر ۳میلیونی از پارس جنوبی برداشت می‌کند ۵۰ هزار میلیارد تومان بیشتر از ایران 80 میلیون نفری می‌بوده. برای درک ابعاد50 هزار میلیارد تومان مجبورم آن را با چند عدد و رقم از بودجه‌های کشور مقایسه نمایم. کل بودجه عمرانی کشور در سال ۹۵ کمتر از 13هزار میلیارد تومان بوده؛ کل بودجه محیط‌زیست کشور در همان سال300 میلیارد تومان و بودجه بزرگ‌ترین دانشگاه دولتی کشور یعنی دانشگاه‌ تهران ۵۰۰ میلیارد تومان بوده. اکنون می‌توان بهتر درک نمود که 50 هزار میلیارد تومانی که قطر در سال۹۲ بیشتر از ما از پارس جنوبی برداشت کرده چقدر بوده است. مشابه همین وضعیت در یکی دو حوزه نفتی مشترک با عربستان در خلیج‌فارس هم اتفاق افتاده؛ اما فاجعه عظیم وضعیتی هست که اگر نجنبیم در حوزه‌های وسیع نفت و گاز که با عراق در غرب کشورمان داریم می‌تواند اتفاق بیفتاد. عراقی‌ها چند سالی می‌شود که به کمک شرکت‌های غربی کار استخراج و بهره‌برداری در حوزه‌های مشترک را شروع کرده‌اند درحالی‌که ما سرگرم دادن شعارهای انقلابی بوده‌ایم. احتمالاً چند سال دیگر باید محاسبه کنیم نفت و گازی که عراقی‌ها بیشتر از ما از حوزه‌های مجنون، سومار، نفت شهر و غیره برداشت کرده‌اند چه میزان بیشتر از ایران بوده.

تندروها بسی علیه برجام در دو سال گذشته گفتند و گفتند. گفتند آمریکایی‌ها دروغ می‌گفتند و به تعهداتشان در برجام عمل نکردند؛ برجام نشان داد که هرگز نمی‌بایستی به آمریکایی‌ها اعتماد کرد؛ خود آقای ظریف اعتراف کرده که اشتباه می‌کند به آمریکایی‌ها اعتماد می‌کند؛ خود آقای ظریف گفته آمریکایی‌ها سر ما کلاه گذاشتند و…؛ اما یک‌بار نگفتند که در نتیجه برجام و برداشته شدن برخی از تحریم‌ها و بازگشت شرکت‌های غربی به ایران، برای نخستین بار از اوایل امسال برداشت ما از پارس جنوبی توانسته به‌پای قطر برسد.

ایام به کام باد

صادق زیباکلام

بیستم تیرماه یک هزار و سیصد و نودوشش

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا