ضرورت حضورروحانی درنمازجمعه
روزنامه آرمان در مقدمه گفتگویی با مشاور عالی وزیر کشور در امور روحانیت نوشته است: حجتالاسلام سیدرضا اکرمی، روحانی و سیاستمدار اصولگرا، رئیس شورای فرهنگی نهاد ریاست جمهوری، و رئیس شورای فرهنگی وزارت کشور است. وی عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز، دبیر سابق جامعه وعاظ تهران و نماینده دورههای دوم، سوم، چهارم، پنجم و هشتم مجلس شورای اسلامی از شهرهای سمنان و تهران بوده است. برای تحلیل و بررسی شرایط به وجود آمده پس از انتخابات ریاست جمهوری با ایشان گفتوگو کردیم. نماینده پنج دوره مجلس معتقد است: «اصولا برخی در فضای سیاسی ایران نان دعوای خود را میخورند و به مسائل دیگر توجه نمیکنند. در شرایط کنونی نیز برخی به صورت تعمدی به دنبال دعوا هستند و حضور خود را در فضای سیاسی در دعوا و تنش تعریف کردهاند. به نظر من دولت آقای روحانی یا مخالفان را تحمل کند یا مچ آنها را بگیرد و دست آنها را برای مردم رو کند. از سوی دیگر برخی به معنای واقعی بیمار سیاسی هستند و به همین دلیل کارهای بیمارگونه در فضای سیاسی ایران انجام میدهند. به نظر من این افراد باید در مرحله اول خود را مداوا کنند و سپس درباره دولت آقای روحانی اظهار نظر کنند». در ادامه متن این گفتوگو را از نظر میگذرانید.
چرا برخی فضای رقابتی قبل از انتخابات ریاست جمهوری را به بعد از انتخابات کشاندهاند و همچنان به آقای روحانی هجوم میآورند؟ فشار زیاد مخالفان دولت پس از پیروزی آقای روحانی در انتخابات چه پیامدهایی به همراه خواهد داشت؟
همه ما نقد و انتقاد را در حرف و نظریه قبول داریم اما هیچ کس به صورت عملی نقد را نمیپذیرد. چه آن کسی که از دولت انتقاد میکند و چه کسی که محاسن دولت را عنوان میکند به صورت شخصی و فردی اظهارنظر میکنند و کمتر اظهار نظری در فضای سیاسی وجود دارد که با اطلاعات کامل و با تکیه برخرد جمعی باشد. کسی که قصد انتقاد از دولت را دارد باید در زمینه مورد نظر خود دارای اطلاعات جامع و دقیق باشد. نکته دیگر اینکه نقد باید منصفانه باشد و در جهت اصلاح صورت بگیرد نه اینکه تنها به تخریب بپردازد. کسی که قصد نقد و انتقاد دارد باید دارای نقشه راه و ارائه راه حل باشد. این در حالی است که بسیاری از کسانی که به دولت آقای روحانی حمله میکنند تنها به دنبال نسخهپیچی برای دولت هستند و هیچگونه راهحل مشخصی ارائه نمیکنند. مخالفان دولت آقای روحانی بیش از آنکه به دنبال «دستگیری» باشند به دنبال «مچگیری» هستند. در شرایط کنونی مهمترین مشکل جوانان جامعه ما بیکاری است که ریشه در برنامهریزی و سیاستهای دولتهای گذشته دارد. در نتیجه نمیتوان از دولت آقای روحانی انتظار داشت طی مدت چهار سال یا هشت سال مشکل بیکاری را به صورت کلی از جامعه ایران ریشه کن کند. اگر منتقدان دولت آقای روحانی به کشورهای همسایه ایران نگاه کنند، متوجه میشوند که همه کشورهای همسایه دارای مشکلات اساسی هستند و وضعیت ایران نسبت به کشورهای همسایه بسیار بهتر است. در نتیجه فشار آوردن به دولتی که دغدغه مردم و حل مشکلات آنها را دارد به هیچ عنوان اخلاقی و پسندیده نیست. به عنوان مثال عدهای که اغلب آنها پامنبری هستند، در روز قدس به آقای روحانی توهین میکنند. این در حالی است که قرائن و شواهد نشان میدهد که این اقدام و اقدامات مشابه دارای سازماندهی و برنامهریزی قبلی است و عدهای به صورت تعمدی این برنامهها را طراحی میکنند. متأسفانه برخی از افرادی که دولت را تخریب میکنند از سر نادانی این کار را انجام میدهند و نسبت به امور کشور هیچگونه آگاهی ندارند. اغلب این افراد از جای دیگری خط میگیرند و بازیچه دست کسانی هستند که در پشت پرده قرار دارند.
چه کسانی در پشت پرده قرار دارند؟
در این زمینه لازم است یک خاطره تعریف کنم. بنده به خاطر دارم در مجلس پنجم یک روز یکی از نمایندگان در صندلی خود نمینشست و به صورت مرتب در بین صندلی نمایندگان راه میرفت و ایجاد تنش میکرد. آقای ناطق نوری که ریاست جلسه را برعهده داشت به ایشان تذکر داد که سر جای خود بنشینند. در این لحظه آن نماینده خطاب به آقای ناطق نوری عنوان کرد ما همواره نان دعوای خود را میخوریم. اصولا برخی در فضای سیاسی ایران نان دعوای خود را میخورند و به مسائل دیگر توجه نمیکنند. در شرایط کنونی نیز برخی به صورت تعمدی به دنبال دعوا هستند و حضور خود را در فضای سیاسی در دعوا و تنش تعریف کردهاند. به نظر من دولت آقای روحانی یا مخالفان را تحمل کند یا مچ آنها را بگیرد و دست آنها را برای مردم رو کند. از سوی دیگر برخی به معنای واقعی بیمار سیاسی هستند و به همین دلیل کارهای بیمارگونه در فضای سیاسی ایران انجام میدهند. به نظر من این افراد باید در مرحله اول خود را مداوا کنند و سپس درباره دولت آقای روحانی اظهار نظر کنند. نکته دیگر این است که فضای کار برای دولتها متفاوت شده است. به عنوان مثال زمانی که احمدینژاد به ریاست جمهوری رسید زمینه برای فعالیت وی مهیا بود و هیچ کس به صورت علنی با وی مقابله نمیکرد و انتقاد نمیکرد. این در حالی است که این وضعیت برای دولت آقای روحانی وجود نداشته است و برخی از روز اولی که آقای روحانی به ریاست جمهوری رسیدند علیه ایشان اقدام کردند. با این وجود نباید شرایط امروز در سال96 را با سال92، 88 و 84 مقایسه کرد. دلیل این مسأله نیز این است که در هر مقطع زمانی جامعه و کشور شرایط خاص خود را دارد. دنیای سیاست به هیچ عنوان راکد و ساکن نیست و همواره با توجه به شرایط جامعه تغییر میکند. به عنوان مثال بسیاری از کارشناسان براین باورند که رفتار آقای ترامپ قبل و بعد از انتخابات ریاست جمهوری تغییر کرده و وی پس از اینکه در انتخابات به پیروزی دست پیدا کرد در رفتار خود تاحدود زیادی تجدید نظر کرده ومعقولتر از گذشته رفتار میکند. وضعیت احمدینژاد هم در چهار سال اول و در دولت نهم با چهار سال دوم و دولت دهم متفاوت بود. در چهار سال دوم دوران ریاست جمهوری احمدینژاد کار به جایی رسید که هنگامی که رئیس جمهور وقت به مازندران سفر کرد به استقبال وی نرفتند و به همین دلیل مجبور شدند عدهای اندک را جمع کنند تا از رئیس جمهور استقبال کنند. بنده پنج دوره به عنوان نماینده در مجلس شورای اسلامی حضور داشتهام، با این وجود تلخترین دوره در دولت احمدینژاد بود که وی رسما اعلام کرد مجلس در راس امور نیست و رئیس جمهور همه کاره کشور است.
این مساله را میپذیرید که مجلسهای هشتم و نهم به صورت جدی در مقابل بیقانونیهای دولت احمدینژاد ایستادگی نکرد؟ چرا در مجلس هشتم نمایندگان با علم به اینکه آینده کشور ممکن است به مخاطره بیفتد، در مقابل احمدینژاد ایستادگی نکردند؟
ما این شرایط را درک میکردیم و در همان مقطع زمانی ادامه رویکرد احمدینژاد را برای آینده کشور به مصلحت نمیدانستیم. با این وجود هنگامی که نمایندگان تصمیم گرفتند از رئیس جمهور سوال کنند، احمدینژاد به صحن مجلس آمد و همه نمایندگان را سر کار گذاشت و رفت. از سوی دیگر برخی از نمایندگان به دلیل بیقانونیهای زیاد دولت به این نتیجه رسیده بودند که احمدینژاد باید استیضاح شود. با این وجود شرایط کشور و اوضاع بینالمللی به شکلی نبود که بتوانیم احمدینژاد را استیضاح کنیم و گرنه قطعا این کار را انجام میدادیم. بنده به خاطر دارم در یک مقطع زمانی در گذشته نمایندگان مجلس به خود اجازه نمیدادند که مثلا از وزیر اطلاعات یا وزیر امور خارجه سوال کنند و این افراد را به مجلس احضار کنند. این در حالی است که در شرایط کنونی نمایندگان به راحتی و بدون هیچ گونه ملاحظهای وزرای دولت را به مجلس فرا میخوانند و از آنها در مورد مسائل مختلف سوال میکنند. به عنوان مثال به تازگی برخی از نمایندگان منتقد دولت با امضای طرح سه فوریتی درباره قرارداد ایران با شرکت توتال، آقای زنگنه وزیر نفت را به مجلس فراخواندند. با این وجود آقای زنگنه که سیاستمدار باتجربهای است بهخوبی پاسخ نمایندگان را داد و افکار عمومی را درباره این قرارداد قانع کرد. البته صداوسیما سخنان وزیر نفت در مجلس را پوشش نداد. در موضوع رسانهها باید گفت متاسفانه برخی از رسانههای ما معمولا به یک طرف غش میکنند و به جای اینکه تنها دغدغه و مشکلات مردم را مورد توجه قرار دهند گاهی به منافع جریانی فکر میکنند.
به نظر شما آقای روحانی و دولت ایشان باید چه واکنشی در مقابل تخریبها داشته باشند؟ آیا سکوت در مقابل این تخریبها باعث ریزش بدنه اجتماعی دولت نخواهد شد؟
به نظر من آقای روحانی باید در مرحله اول تیم رسانهای و اطلاع رسانی را تغییر دهد تا بتواند راحتتر و دقیقتر با مردم و بدنه اجتماعی خود ارتباط برقرار کند. بدون شک تا زمانی که تیم اطلاع رسانی دولت دچار تغییرات مثبت نشود مخالفان از این فرصت استفاده کرده و دولت را بیشتر تحت فشار قرار میدهند. این در حالی است که یک تیم رسانهای قوی، مطلع و معتدل میتواند دولت و بهخصوص آقای روحانی را در یک پوشش رسانهای قرار داده و به عنوان ضربه گیر دولت عمل کند و اجازه ندهد دولت بیش از این تحت فشار قرار بگیرد. مسأله مهم دیگری که در شرایط کنونی به افزایش تنشها منجر شده است، به فقدان میزگردها و گفتوگویهای رودررو و مستقیم جریانهای سیاسی با یکدیگر برمیگردد. اگر شخصیتهای سیاسی از جریانهای مختلف بتوانند به صورت مستقیم دیدگاههای خود را با مردم در میان بگذراند، فضا برای تضارب آرا بیشتر میشود و تنشها کاهش پیدا میکند. بنده به خاطر دارم در سالهای ابتدایی انقلاب اسلامی مرحوم شهید بهشتی با بسیاری از تئوریسینهای حزب توده، سازمان مجاهدین خلق و لیبرالها مناظره و میزگرد برگزار میکرد و مردم در این میزگردها تشخیص میدادند که برای ادامه مسیر انقلاب باید از چه راهکارهایی استفاده کنند و بسیار مفید و سودمند بود. مسأله مهم دیگری که آقای روحانی باید در چهار سال آینده مورد توجه قرار بدهد تشکیل یک اتاق فکر رسمی در دولت است. در دولت مشورتهای زیادی صورت میگیرد و آقای رئیس جمهور و وزرای ایشان با بسیاری از کارشناسان در ارتباط هستند و از آنها مشورت میگیرند. با این وجود دولت نیاز دارد که به صورت رسمی تشکیل اتاق فکر داده و خروجی آن را مورد استفاده قرار دهد. این وضعیت باید در هر کدام از وزارتخانهها و سازمانهای دولتی نیز وجود داشته باشد و همه مدیران دولتی مسائل کشور را با توجه به مشورت و خرد جمعی به پیش ببرند. نکته دیگر اینکه آقای روحانی باید واقعیتها را برای مردم بازگو کند و به مردم عنوان کند که عدهای به دنبال تخریب دولت هستند و برای این کار برنامهریزی کردهاند. همه ما بدهکار انقلاب هستیم و کسی نمیتواند مدعی طلبکاری از انقلاب باشد.
آقای روحانی در آستانه تشکیل کابینه دوازدهم است. به نظر شما ایشان در این زمینه باید چه رویکردی را در نظر داشته باشد؟ آیا از جزئیات تصمیمات آقای روحانی برای انتخاب اعضای کابینه آینده اطلاع دارید؟
به نظر من آقای روحانی باید در دو زمینه در دولت آینده تغییر ایجاد کند. نخست اینکه ایشان باید وزرایی به مجلس معرفی کند که دارای کارآمدی و توانمندی و دارای دانش و تخصص باشند تا بتوانند مشکلات مردم را حل کنند. در نتیجه تغییر در برخی وزارتخانهها ضرورت دارد. دوم اینکه آقای روحانی باید برخی از معاونان خود را نیز تغییر بدهد و افراد کارآمدتری را جایگزین کند. به نظر من دولت یازدهم در زمینه بهداشت و سلامت جامعه، جهاد کشاورزی و سیاستخارجه عملکرد قابل قبولی داشته است. از سوی دیگر وزرای اقتصاد، مسکن و شهرسازی و کشور نیز عملکرد متوسطی داشتهاند. متأسفانه شرایط مجلس نهم به شکلی بود که دست آقای روحانی برای انتخاب اعضای کابینه چندان باز نبود. به همین دلیل نیز وقتی آقای روحانی یک وزیر را به مجلس معرفی میکرد و رأی اعتماد نمیگرفت مجبور بود وزیری مانند ایشان یا حتی ضعیفتر را به مجلس معرفی کند که مورد اقبال نمایندگان مجلس قرار بگیرد. متأسفانه دولتهای پس از انقلاب هیچ کدام به دنبال کادرسازی نبودهاند و همواره از برخی نخگبان خاص در دولتهای خود استفاده کردهاند. این در حالی است که میتوان با کادرسازی نیروهای قویتری را به حوزه مدیریت کشور اضافه کرد. مرحوم شهید بهشتی یکی از افرادی بود که همواره به دنبال کادرسازی بود و متأسفانه پس از ایشان این رویکرد ادامه پیدا نکرد.
دیدگاه شما درباره مواضع ائمه جمعه در مقابل دولت آقای روحانی چیست؟
تریبون نماز جمعه تنها مختص به تهران نیست و 900 تریبون نماز در سراسر کشور وجود دارد که همگی در آگاهی رسانی به مردم تأثیرگذار هستند. به نظر من در شرایط کنونی ضرورت حضور آقای روحانی به عنوان امام جمعه در نماز جمعه تهران احساس میشود و ایشان میتواند از این تریبون دیدگاههای خود را به مردم انتقال دهد. در نتیجه آقای روحانی باید به صورت جدیتری به تریبون نماز جمعه نگاه کند.
انتهای پیام