از قطعنامه 598 تا برجام
صدور فرمان آتش بس در 27 تیرماه 1367، نقطه پایانی بود بر هفت سال و ده ماه جنگ، خون و آتش میان ایران و عراق. هرچند قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل، با اجماع کامل اعضاء دائم و موقت آن، در 29 تیرماه 66 به تصویب رسید و بلافاصله مورد پذیرش عراق قرار گرفت، اما یک سال طول کشید تا شرایط به گونهای تغییر یابد که این قطعنامه مورد پذیرش ایران نیز قرار گیرد.
دکتر احمد فاطمینژاد، عضو هیأت علمی دانشگاه فردوسی مشهد، در این رابطه با اینکه چه عواملی سبب شد تا قطعنامه 598، در تیرماه 66، مورد قبول جمهوری اسلامی ایران قرار نگیرد، اما یک سال بعد ایران آتشبس را پذیرفت، اظهار کرد: دلایل مختلفی سبب شد که ایران در ابتدا، قطعنامه 598 را نپذیرد. یکی از مهمترین دلایل این بود که قطعنامه 598، مثل قطعنامههای قبلی، این نقطه ضعف مهم را داشت که با یک زبان خنثی منعقد شده و نحوه برخورد آن با ایران و عراق یکسان بود. از طرفین با لحن یکسانی خواسته شده بود که به مرزهای قبلی مورد تأیید نهادهای بینالمللی برگردند و کمیتههایی برای مصالحه تعیین شود. یعنی عملا آنچه که خواسته ایران مبنی بر تعیین متجاوز بود، تأمین نمیشد و مانند قطعنامههای پیشین، ابهامات زیادی داشت.
وی افزود: دومین علت نپذیرفتن این قطعنامه توسط ایران این بود که در آن بحث مشخصی از تعیین خسارات نشده بود و آن را به کمیتههای آینده ارجاع داده و فقط به یک اعلان برائت خنثی از حملات شیمیایی در ابتدای قطعنامه بسنده شده بود. عملا زبان قطعنامه به نحوی بود که انگار نقش ایران و عراق در نقض قوانین بینالملل برابر بوده است، در حالی که از این منظر این دو کشور اصلا قابل مقایسه با هم نبودند و حملات به غیر نظامیها، حملات شیمیایی و نقضهای آشکار دیگر قوانین بینالمللی، فقط توسط عراق انجام شده بود. این موارد باعث شد که ایران در ابتدا قطعنامه را نپذیرد.
این استاد علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد گفت: روز بعد از صدور قطعنامه، عراق آن را پذیرفت اما ایران به دلایلی که در بالا گفته شد حاضر به پذیرش آن نشد. اما عواملی سبب شد که ایران بعد از یک سال، قطعنامه 598 را بپذیرد. بخشی از این عوامل مربوط میشود به شرایط سیاسی و نظامی ایران و بخشی مربوط میشود به تفاوتهای قطعنامه 598 نسبت به قطعنامه قبلی.
فاطمینژاد افزود: هر چند این قطعنامه نیز مثل قطعنامههای پیشین، نقاط ضعف زیادی دارد اما بعضی از مفاد آن، نسبت به قطعنامههای قبلی، قابل اعتناتر بود. اولین نقطه قوت قطعنامه 598، این است که صریحا دو طرف را ملزم میکند که به مرزهای شناخته شده بینالمللی برگردند. دومین نقطه قوت آن این است که برخلاف قبلیها دقیقتر و مفصلتر است و مواردی را تامین میکند و مسیرهایی را باز میکند، از جمله اینکه در تعیین متجاوز ورود پیدا میکند، هر چند که آن را به کمیتههایی بعد از توافق واگذار میکند.
وی با اشاره به اینکه یک سری از عوامل پذیرش این قطعنامه نیز مربوط میشود به محیط عملیاتی و واقعیات جنگ و در رابطه ایران با نظام بینالملل و رویدادهایی که در آن یک سال اتفاق افتاد، افزود: در فاصله تیر ماه سال 66 و اواخر تیرماه 67 اتفاقاتی افتاد که قبل از آن رخ نداده بود و باعث شد که مسیر جنگ، تغییر کند. یکی از مهمترین اتفاقات، این بود که آمریکا با هدف قرار دادن هواپیمای مسافربری ایران، پیام داد که در صورت تداوم جنگ، میتواند پایش به تنشهای منطقه باز شود. ایران در آن زمان، شرایط مواجهه با شکل جدیدی از جنگ و تشدید آن را نداشت. در واقع، ورود کشورهای متخاصم جدید به منازعات ایران و عراق، به ضرر ایران بود.
این تحلیلگر مسائل بینالملل خاطرنشان کرد: علاوه بر اینها مساله مهم دیگری که به پذیرش قطعنامه منجر شد، این بود که فرماندهان نظامی ایران، یعنی هم فرماندهان سپاه و هم فرماندهان ارتش، نیازهایی را برای ادامه جنگ مطرح میکردند که سیاسیون را به این نتیجه رساند که تأمین آن نیازها و تداوم جنگ، ممکن نیست.
وی افزود: عامل دیگر، این بود که عمده فرماندهان عملیاتی خواهان پایان دادن به جنگ بودند. تنها فرماندهان معدودی معتقد بودند که میتوانیم به پیروزیهای بزرگی دست پیدا کنیم که امام نیز به تحلیلهای آنها توجه کرد، اما در نهایت، ایشان نیز نظر اکثر فرماندهان و مسوولان سیاسی کشور را مبنی بر عدم تداوم جنگ، پذیرفتند.
عضو هیات علمی دانشگاه فرودسی مشهد تصریح کرد: مجموع این شرایط سیاست خارجی را به این نتیجه رساند که هر چه سریعتر جنگ را به سرانجام برساند و شاهد آن بودیم که امام (ره)، شخصا مسوولیت پذیزش قطعنامه آتش بس را بپذیرند.
فاطمینژاد با اشاره به اینکه قبل از پذیرش قطعنامه 598، ایران میخواست که ابتدا کمیته حقیقتیاب برای تعیین متجاوز تشکیل شود و بعد از اعلام نتیجه آن، درباره پذیرش قطعنامه اعلام نظر کند، افزود: اما این کمیته تا قبل از اتمام جنگ، هیچگاه تشکیل نشد. بعد از پذیرش قطعنامه توسط ایران، کمیته حقیقتیاب از طرف سازمان ملل تشکیل شد که در نهایت این کمیته، عراق را متجاوز اعلام کرد.
وی در پاسخ به این سوال که بعد از متجاوز شناخته شدن عراق، نمیتوانست شرایطی به وجود آید که ایران، از کشور متجاوز، خسارت بگیرد؟ گفت: آن کمیته بعد از پذیزش قطعنامه توسط ایران شکل گرفت. ضمن اینکه آن کمیته حقیقتیاب، فقط برای تعیین متجاوز بود و قرار شد که کمیته دیگری خسارتها را برآورد کند که هیچگاه این کمیته تشکیل نشد. کارشناسان، بین صد تا هزار میلیارد دلار خسارتهای وارد شده به ایران توسط عراق را برآورد میکنند. اما از سمت نهادهای بینالمللی هیچگاه عراق ملزم به پرداخت خسارت نشد.
عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد در پاسخ به این سوال که پس از توافق هستهای ایران با کشورهای 1+5، در فضای داخلی کشور، مقایسههایی بین برجام و قطعنامه 598 صورت گرفت، آیا از نظر شما این دو با هم قابل قیاس هستند؟ گفت: به نظر من، قطعنامه 598 و برجام هیچ ربطی به هم ندارند و قابل قیاس نیستند. قطعنامه 598 اساسا به لحاظ حقوقی و از نظر متن، قطعنامهای است در شرایط جنگی و محدود به پایان دادن به یک جنگ، در صورتیکه مباحث مرتبط با برجام و قطعنامههای مربوط به آن، یک معاهده بینالمللی در شرایط عادی است.
وی افزود: اینکه مقایسههایی بین این دو انجام میشود ناظر بر فضای سیاسی داخل کشور و تحت تأثیر منازعاتی است که بین ایران و جامعه بینالمللی به وجود آمده است. اما من فکر میکنم حتی از این نظر نیز، مقایسه شرایط برجام و قطعنامه پایان جنگ، چندان صحیح به نظر نمیرسد.
این تحلیلگر مسائل بینالملل با تاکید بر اینکه نمیتوانیم بگوییم شرایط قبل از برجام مانند شرایط قبل از قطعنامه 598 است، افزود: فشارهای بینالمللی که در زمان جنگ به ایران وارد شد، هم سطح و هم سنخ فشارهای اقتصادی و تحریمهای پیش از برجام نیست.
وی ادامه داد: هرچند این را می پذیرم که تحلیلگران با دیدگاههای سیاسی مختلف این مقایسه را انجام میدهند که این امر به علت تفاوت در دیدگاههای سیاسی است و نه در تحلیل شرایط سیاسی قبل از این دو معاهده. به لحاظ شرایط سیاسی، بینالمللی و حقوق بینالملل، این دو معاهده، چندان قابل مقایسه نیستند. اما در اثرگذاری بر روند سیاست خارجی نظام، شباهتهایی بین این دو توافق وجود دارد.
فاطمینژاد اظهار کرد: در اثرگذاری این دو توافق مهم تاریخ انقلاب اسلامی، میتوان گفت که هر دو معاهده، نقطه عطفی در تحولات سیاست خارجی جمهوری اسلامی هستند، یعنی هر دو توافق، عملا باعث پایان یافتن یک دوره و آغاز دورهای جدید در تعامل ایران و جامعه بینالمللی بودهاند. ضمن اینکه، برجام و قطعنامه 598، هم در سطح منطقهای و هم در سطح فرامنطقهای در روابط خارجی ایران بسیار تأثیرگذار هستند.
انتهای پیام