جامعه و آتنا
«آرشام تاجور» در یادداشت ارسالی به انصاف نیوز دربارهی حاشیهی ماجرای آتنا اصلانی نوشت:
خبر قتل آتنا اصلانی اندوه ناک و ترسناک بود. متهم انگیزه قتل را دزدیدن طلا و جواهرات آتنا ذکر کرده اما ناصر عتباتی، دادستان اردبیل از قول پزشکی قانونی گفت که آثار آزار و اذیت جنسی نیز روی بدن مقتول مشاهدهشده است. آتنا اصلانی تنها یک شخص نیست، وی نمایندهی کودکانی اعم از دختر و پسر است که به علت خجالت، ترس، ناآگاهی و… نمیدانند در این شرایط و موقعیتها باید چهکار کنند؟
در حقیقت زمانی که دیگران در مورد موضوعات جنسی به کودکانشان آگاهی ندادهاند چگونه کودکان میتوانند در این موضوعات با پدر و مادر خود صحبت کنند؟ قطعاً بهصورت جدی نیاز است تا قوانین ما در آموزش کودکان تغییر کند. تربیت جنسی مقولهای بسیار مهم در تربیت، نگهداری و رشد کودک است. چند کودک همچون آتنا باید قربانی شرایطی که امروز به وجود آمده شوند؟ شرایطی که همهی ما در تولید آن نقش داریم به ویژه کنشگران و تحلیلگرانی که در برابر بحران جنسی سکوت کردهاند.
مجلس در برابر این بحرانهای جنسی، کودک آزاری، نبود آموزشهای لازم جنسی، عدم آگاهی پدران و مادران و… چه نقشی را ایفا میکند؟
طبق اصل ۱۵۶ قانون اساسی، پیشگیری از جرم، وظیفهی قوه قضاییه است. قوه قضاییه چه راهکار پیشگیرانهای را برای کاهش جرائم جنسی در نظر دارد؟ در برخی از آمارها آمده است که در ایران، استانهای تهران (سالانه یک هزار و ششصد و پنجاه جرم جنسی)، و قم سالانه (یک هزار و پانصد و پنجاهوشش جرم جنسی) دارای بالاترین میزان تجـاوزات جنسـی هستند.
چرا رسانهها از ظهر یکشنبه 28 خرداد که آتنا اصلانی، دختربچهی 7 ساله در یکی از خیابانهای پارسآباد ناپدید شد این خبر را به خبر اول و تیتر یک رسانههای خود تبدیل نکردند؟ چرا رسانهها تلاش نمیکنند با پیگیری قوی این اخبار و تیتر یک کردن آنها هزینهی چنین رفتارهایی را در جامعه زیاد کنند؟ آیا زمان آن نرسیده که رسانههای جمعی برنامههای خود برای آگاهسازی خانوادهها در مسالهی پیشگیری از کودک آزاری را اعلام کنند؟ امروزه بحران جنسی مستقل از مسائل اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اخلاقی نیست.
آیا وقت آن نرسیده بررسی علل این حوادث و جستجو برای یافتن راه حلی پیشگیرانه، در دستور کار تمام بخشهای حاکمیت قرار گیرد؟
امنیت جنسی کودکان با آموزش به آنها تأمین میشود. تدوین برنامههای مشخص توسط آموزشوپرورش برای مراقبت از کودکان در برابر اینگونه تهدیدها و آموزشهای جنسی لازم یک مطالبهی مهم است.
دولت، آموزشوپرورش و مهمتر از نهادهای رسمی، سازمانهای مردم نهاد میبایست از طریق استفاده از ظرفیت شبکههای اجتماعی در برابر فشارهای گروههایی خاص ایستادگی کنند و آموزشهای جنسی، آموزش مهارتهای اجتماعی، خودمراقبتی، مهارتهای زندگی و اختلالات جنسی را در مدارس و جامعه بهطور جد آغاز کنند.
با ادامهی روند فعلی و نبود توسعهی آموزشی چه تضمینی است که در دهههای آینده شاهد گسترش این فجایع نباشیم؟
دولت باید بداند نمیتوان از انتشارات نیمه ورشکسته، روزنامهنگاران مصیبتزده یا نویسندگان حمایت نشده انتظار داشت بدون حمایت جدی دولت در این زمینه تلاش کنند. امروز که دولت تنها تحتفشار گروهی خاص منفعلانه سند ۲۰۳۰ که خود دولت از آن دفاع میکند را لغو میکند در حالی که برنامهی مشخصی نیز برای توسعهی آموزشی در حاکمیت وجود ندارد بیشتر باید نگران آینده بود.
انتهای پیام