گفتوگویی متفاوت با پدر روشنک عجمیان: این روزها بیشتر با گوشیها سرگرمند!
سه روز پیش بود که مهمان برنامهی دورهمی، «روشنک عجمیان» بود؛ در جریان گفتوگویی که «مهران مدیری» با او ترتیب داد، پرسشی مطرح شد دربارهی اینکه کتابخوان است یا خیر!؟ این بازیگر جوان پاسخ داد: کتاب میخوانم اما نه آنچنان؛ بیشتر پدرم عاشق کتاب خواندن هستند!
این موضوع بهانهای شد که خبرنگار انصاف نیوز به سراغ دکتر ایرج عجمیان، پدر روشنک عجمیان برود و با او گفتوگویی کند که مشروح آن در پی میآید:
انصاف نیوز: از چه زمانی و چطور به مطالعه علاقه پیدا کردید؟
ایرج عجمیان: از دوران کودکی حدود سالهای پنجم و ششم مدرسه بود، به خاطر شیطنت زیاد و فراری بودن از درس و مدرسه به سمت کتاب کشیده شدم. در آن دوران مجلاتی نظیر آسیای جوان، تهران مصور و سپید و سیاه و چند مجله دیگر که در حال حاضر به خاطر ندارم، منتشر میشدند که بخشی به نام پاورقی داشتند که هفتهای یکبار در مجله چاپ میشد. در آن بخش نوشتههای جواد فاضل، حسینقلی مستعان و مفاخر بزرگ دیگر به چاپ میرسید و بهطور معمول در بردارندهی داستانهای پاییزی و خانوادگی و دنبالهدار بودند و فرد را جذب میکردند تا ادامهی آنها را بخواند.
سالها بعد مصادف با سالهای پایانی دبیرستان با کتابخانهی معرفت واقع در انتهای خیابان لالهزار خو گرفتم. آنجا بود که با کتاب صد اثر از صد نویسنده بزرگ آشنا شدم. با این کتابها بود که با ادبیات بزرگ جهان آشنا شدم و شروع به خواندنشان کردم. بعد آثار داستانی بزرگان عرصهی ادب را شروع کردم و پس از آن نوبت آثار تاریخی و تحقیقاتی رسید و همین روند موجب شد علم واقعی را درک کنم.
بیشتر چه موضوعاتی را مطالعه میکردید؟
وقتی به گذشته نگاه میکنم از پاورقیهای کم ارزش مجلات آن زمان شروع کردم و به آثار بزرگ و برجسته رسیدم. البته این روند کمک بسیاری در درک و فهم آثار بزرگ و سنگین به من کرد و همین علاقهمندی به مطالعه منجربه جمع آوری کتاب شد و کتابخانه شخصی برای خودم راه انداختم. شاید بتوان گفت از اولین کسانی بودم که در سال ۱۳۳۹ تاریخ تمدن ویل درانت را تهیه و مطالعه کردم.
از انگیزههایتان بگویید؟
غیر از گیرایی خود کتاب، بحث اصلی که میتواند فرد را به این سمت سوق بدهد، جامعهای است که در آن زندگی میکند. دوران قبل از انقلاب شعرا و نویسندهها در خانههایشان محافلی تشکیل میدادند و به خواندن اشعار و کتب میپرداختند. به این مجالس میرفتم و با اصول و قواعد کتابت و مباحث این حوزه آشنا میشدم و همین امر موجب شد با ورودم به دانشگاه و درسهای سنگین پزشکی باز هم به مطالعه ادامه بدهم. حتی شده تا صبح بیدار میماندم تا کتابی را تمام کنم.
همچنان مانند گذشته کتاب میخوانید؟
– البته، عاشق کتاب خواندن بودم و هستم. کتاب دری به روی آدم باز میکند که نمیتوانی جای دیگری آن را پیدا کنی اما باید اضافه کنم که کهولت سن روی میزان مطالعهام تأثیر گذاشته! به قول دوستان نسل جدید دیگر مانند دوران شبابی نمیتوانم کتاب را با یکبار باز کردن تمام کنم. یادم میآید آن دوران، کتابی در پنج مجلد بود که به خاطر خواندنش تقریباً یک هفته بیدار بودم تا تمام کنم.
– در مورد سبک ادبیات بیشتر چه سبکی را میپسندید و توصیه میکنید؟
کارهای رئال را بیشتر دوست دارم. نوعی سبک نوشتاری به نام تعالیم جادویی (فانتزی) در آمریکای لاتین به رشته تحریر در میآیند، اما من خودم نه خواندمشان و نه فیلمهایشان را دیدم، چون به نظرم این جور نوشتهها، مردم را دچار نوعی عقبماندگی میکند، چراکه جادوگری و… چیزی نیست که واقعی باشد و انسان را از واقعیت دور میکند!
آیا سبک نوشتاری فانتزی و تخیلی کمکی بر کتابخوان کردن مردم میکند؟
نمیشود جواب قطعی داد، اما میتوان گفت که این سبک نوشتار، مردم را جذب میکند و گاهی نیز افراد را بیشتر از آنچه که باید، از زندگی دور میکند.
در مورد انتشارات آن دوران بگویید؟
آن زمان چند انتشارات شناخته شده بود. یکی انتشارات فرانکلین که در حال حاضر به مرکز آموزشهای انقلاب اسلامی تغییر نام داده است. دومی انتشارات امیرکبیر که در حال حاضر بیشتر در حوزه کتابهای دینی و مذهبی و آثار ناب نویسندگان بزرگ دنیا فعالیت میکند و سومی هم همین کانون فرهنگی کودکان و نوجوانان که کار خوبی کرده و کتابها را براساس فهم کودکان تقسیمبندی کرده است.
– پیشنهادتان برای کسی که میخواهد شروع به مطالعه کند، چیست؟
از نوشتههای ساده و روان شروع و به مرور سنگینترش کنند.
– نظرتان دربارهی تلخیص و اقتباس و ساده شده کتابها چیست؟ کاری که بعضی انتشارات برای دسترسپذیر و قابل فهم کردن کتابهای بزرگ برای کودکان و نوجوانان میکنند.
کار بدی نیست اما اعتقاد زیادی به این کار ندارم، چون تفکر نویسنده را گاهی از بین میبرد. نویسنده، خودش میتواند داستانش را خلاصه کند، اگر بخواهد! خلاصه کردن نظریات نویسنده را تغییر میدهد. برای نمونه بینوایان دربارهی انقلاب فرانسه و اتفاقات پس از آن است، اما خلاصه کردن متن داستان موجب میشد بسیاری اتفاقات نادیده گرفته شود. هر کلمه را که در این داستانها برداریم یا تغییر دهیم به نوعی سانسور کردهایم.
نظرتان دربارهی فیلمهایی که از روی کتاب ساخته میشوند، چیست؟ آیا این فیلم کتابها میتوانند مردم را به سمت خواندن کتابها سوق دهند؟
بد نیست. البته هیچوقت فیلم، خود کتاب نمیشود. کتابها چیزهایی در بر دارد که در فیلم نمیشود به تصویرشان کشید. نمونهی خوبی از این فیلم کتابها سریال دایی جان ناپلئون است. برعکس فیلم کتاب «پیرمرد و دریا» اثر ارنست همینگوی با این که کارگردان و بازیگر بزرگی داشت، خوب در نیامد. در مورد سوق دادن فیلم کتابها به سمت خواندن کتابها نیز شمشیر دولبه است. بستگی به خود بیننده دارد. گاهی یکی میگوید فیلمش را دیدهام کافی است و گاهی نیز مشتاقانه دنبال کتاب آن میرود.
– چرا نسل جدید با کتاب رابطه خوبی ندارد؟
جوانها خیلی چیزها را درک نمیکنند و فکر میکنند دنیا تنها بر پایهی وسایل الکترونیکی و دیجیتال میگردد و به جای این که چشمهایشان را از خواندن متون به درد بیاورند، با وسایل الکترونیکی خسته میکنند. وقتی خانوادهها دور هم جمع میشوند یا تلویزیون نگاه میکنند یا با گوشیهایشان سرگرمند. دوران ما این چیزها نبود، وقتی دور هم جمع میشدیم، شعر و کتاب میخواندیم.
– چه راهکاری میدهید تا افراد را به کتاب خواندن تشویق کنیم؟
انسان از قبل تولد هم همه چیز را متوجه میشود. یکی از راهکارها این است که مادران از دوران جنینی برای فرزندانشان لالایی و کتاب بخوانند و بعد از تولد، شبها برایشان قصه بخوانند و حتی در خانه دورهم جمع شوند و یکساعت هم شده کتابی باز کنند و بلند برای تمام افراد بخوانند و سایرین را نیز تشویق به خواندن کنند.
– کیفیت کتابها نسبت به سالهای گذشته چه تغییری کرده است؟
از نظر چاپ و کاغذ عقب گرد داشتیم؛ کتابهای آن دوران چاپ خیلی خوبی داشتند و کیفیت کاغذهایشان عالی بود. البته نمیتوان ایراد گرفت، چون جهان به سمت مصرف گرایی پیش میرود، همان طور که در حال حاضر هم بهترین کارخانه ماشین سازی نیز ماشینی برای تمام عمر تولید نمیکند.
– آرزوتان برای مردم و آیندگان چیست؟
در یک کلام «اجرای حقوق بشر»! ما جامعه مسلمانیم و نماز و دعا و کارهای مذهبی جزئی از ارکان دین ماست، اما تنها این کافی نیست؛ علاوه بر دعا و دست نیاز بهسوی خدا بلند کردن باید خودمان هم تلاش بکنیم و در این صورت میتوانیم معجزه را ایجاد کنیم. به یکدیگر کمک و یاری برسانیم، از حد خود تعدی نکنیم و به همدیگر احترام بگذاریم و سکویی باشیم برای هم. این یعنی حقوق بشر!
انتهای پیام
خیلی ممنون