خرید تور نوروزی

پس از چهل سال

«رضا بابایی» پژوهشگر فرهنگی در یادداشتی تلگرامی با عنوان «پس از چهل سال» نوشت:

در میان همۀ اصول و فروع دین، هیچ اصل یا فرعی را نمی‌یابید که به اندازۀ امر به معروف و نهی از منکر، دچار ابتذال و انحطاط شده باشد. استاد مطهری می‌گفت: «من می‌ترسم زیانی که ما از راه امر به معروف و نهی از منکر جاهلانه کرده‌ایم، یا صدمه‌هایی که از این راه به اسلام زده‌ایم، از زیان ترک امر به معروف و نهی از منکرمان بیشتر باشد.»(مجموعۀ آثار، ج17، ص287). بیش از چهل سال از روزگار مطهری می‌گذرد و آن زیان‌ها و جهالت‌هایی که او از آن می‌ترسید، اکنون چهل برابر شده است. مسلمانان شنیده‌اند که باید امر به معروف و نهی از منکر کنند؛ اما کسی به آنان نمی‌گوید در روزگاری که رسانه‌ها هزاران گونه برنامۀ صوتی و تصویری و نوشتاری دربارۀ منکرات پخش و منتشر می‌کنند، امر به معروف و نهی از منکر در مترو و خیابان و کوچه ‌معنا ندارد. امر به معروف و نهی از منکر برای چیست؟ اگر برای آگاهی دادن به دیگران دربارۀ امور پسندیده یا منکرات است، اکنون کیست که نداند معروف چیست و منکر کدام است، تا نیازی به توضیح و تشریح دیگران در کوچه و خیابان داشته باشد؟ اگر برای تأثیرگذاری اخلاقی است، «به عمل کار برآید به سخندانی نیست.» اگر برای اصرار و تکرار است، این کار را هم که صدها رسانۀ صوتی و تصویری و نوشتاری و ده‌ها کتاب درسی و واحدهای تحصیلی در دانشگاه و سخنرانان و نویسندگان ترویجی و…، برعهده گرفته‌اند؟ همۀ کسانی که به وجوب امر به معروف و نهی از منکر فتوا داده‌اند، بی‌درنگ افزوده‌اند که وجوب آن، «کفایی» است؛ یعنی «اگر افرادی – به قدر کفایت- به انجام آن اقدام کنند، از دیگران ساقط می‌شود.»(آیت الله صانعی، فقه و زندگی، ج11، ص15). آیا اکنون به قدر کفایت دربارۀ – مثلا – حجاب، امر به معروف و نهی از منکر نشده است؟ همچنین همۀ فقها در امر به معروف و نهی از منکر شرط کرده‌اند که باید بدون آبروریزی و زیان باشد و باید «احتمال تأثیر در مورد آن شخص داده شود، و ضرری برای خود او نداشته باشد، و باید تناسب را بین ضرر احتمالی و اهمیت منکری که از آن نهی می‌کند، ملاحظه نماید. در غیر این صورت، امر به معروف و نهی از منکر بر او واجب نیست.»(اآیت الله خامنه‌ای، اجوبة الاستفتائات، ص۲۳۲)

به عبارت دیگر، در امر به معروف و نهی از منکر، سه هدف را می‌توان تصور کرد:
1. آموزش؛
2. یادآوری و تکرار؛
3. اجبار.
در زمانۀ ما امر به معروف و نهی از منکر به قصد آموزش، تقریبا بی‌‌معنا است؛ زیرا مثلا کسی که حجاب را برنگزیده است، از آن رو نیست که حکم حجاب را در فقه اسلامی نمی‌داند و نیازمند آموزش است. بله؛ روزگارانی بوده است که برخی از مردم نمی‌دانستند مثلا نظرگاه فقه دربارۀ حجاب یا شراب چیست و آگاه‌سازی آنان جز از طریق گفت‌وگوهای زنده و رودررو در کوچه و خیابان ممکن نبوده است. اما اکنون چنین گفت‌وگوهایی بی‌فایده است؛ مگر اینکه هر دو سوی گفت‌وگو علاقه‌مند و مایل به آن باشند.
تکرار و یادآوری رودررو در کوچه و خیابان و جنگل و دریا و مترو هم بیهوده است؛ زیرا صدها رسانه و نهاد و مؤسسه، شبانه‌روز مشغول برنامه‌سازی و یادآوری و تبلیغات گسترده‌اند.
اجبار نیز مبنای شرعی و عقلی و عرفی ندارد و اگر هم داشته باشد، وظیفۀ حکومت است، نه مردم؛ وگرنه به هرج‌ومرج و ناامنی عمومی می‌انجامد که خود بزرگ‌ترین منکر است.

به گفتۀ برخی دین‌شناسان معاصر، تحقق امر به معروف و نهی از منکر در روزگار ما، در گفت‌وگوی انتقادی با صاحبان قدرت است، نه درگیری مردم با یک‌دیگر در کوچه و خیابان و مترو.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا