پسلرزههای کنکور
«محمدامین قانعیراد»، جامعه شناس در یادداشتی با عنوان «پس لرزههای کنکور» در روزنامه شرق نوشت: سیر تحول جامعه ما در دهههای اخیر، مولد کنکور بوده است. جامعهای که قصد داشت با عبور از وضعیت طبقاتی، از موقعیتهای انتسابی به سمت موقعیتهای اکتسابی حرکت کند، شعار «توانا بود هر که دانا بود» را جایگزین روندهای پیشین «سالاریها» کرد و کنکور متولد شد. حرکت به سمت ایران نوین، چیزی به نام دانشگاه را به وجود آورد که در دورهای منبع توانایی و قدرت و سازندگی بود و مردم کمکم با این واقعیت اخت شدند که توانایی اجتماعی بستگی به دانایی دارد و راه رسیدن به این دانایی از مسیر دانشگاه میگذرد. لابد کنکوریهای امسال، در چنین روزهایی که آزمون خود را دادهاند و بیش از قبل نسبت به نتیجه تلاشهای خود نگران هستند این جمله را بارها شنیدهاند که اگر درس نخوانید آینده خوبی نخواهید داشت، این نگاه، حاصل نظام گزینش علمی است که خردهفرهنگ کنکور را در طول سالهای اخیر شکل داده و بخشی از خردهفرهنگ دانشگاه شده که همه اینها، بهنوعی زیرمجموعه فرهنگ ساخت ایران نوین محسوب میشدند.
امروز اگرچه شاهد رشد خردهفرهنگ کنکور هستیم، ولی به نظر میرسد که جامعه و درعینحال دانشگاه، وعدههای خود را به فراموشی سپرده و نتوانستهاند نظام طبقهبندی اجتماعی را با نظام دانایی منطبق کنند و سازگاری میان این دو به وجود آورند. شما همچنان از دانشگاه انتظار آن را دارید که برای آیندهتان در حوزههای علمی و اشتغالی نقشآفرینی کند، اما به نظر میرسد این نقشآفرینی دیگر بسیار ناکارآمد شده است. در این میان اما کنکور همچنان خود را فربهتر از قبل کرده و میکند تا جایی که امروز دیگر از یک خردهفرهنگ به نام کنکور حرف نمیزنیم، بلکه از صنعتی به نام کنکور سخن به میان میآید که انبوهی است از تبلیغات کلاسها و استادان و کتابهای جورواجور که میخواهد نشان دهد تنها راه موفقیت از مسیری عبور میکند که آنها مشخص کردهاند. منطق چنین سیستمی، بر اساس پول تعریف شده است، نه توسعه فرهنگی که زمانی شعار بانیان کنکور بود. گردش عجیب مالی حول محور کنکور، دانشآموزان را فرسوده و افسرده کرده و بهنوعی عدم علاقه در آنها به وجود آورده است. نشاط کسب دانش، قربانی رقابت بیهودهای بر سر کالای آموزشی و موفقیت در کنکور شده و کار تا جایی بالا گرفته است که دیگر نه ورود به دانشگاه برای یادگیری و اشتغال، بلکه صرفا خود کنکور فینفسه مهم شده است. خانوادهها بیتوجه به تبعات منفی و پیامدهای فشار روحی و روانی به فرزندان خود، کودکشان را وارد چرخهای میکنند که اصلیترین موتور محرکه آن پول است و طبعا، خروجی چنین دستگاهی، فرزندانی هستند بیانگیزه که حتی اگر فرصت راهیابی به دانشگاه را بیابند نیز خستهتر و بیمیلتر از آنند که بخواهند در مسیر موفقیت آموزشی گام بردارند.
کنکور امسال هم برگزار شد، درحالیکه سیاستگذاران آموزشی، سالهاست که وعده میدهند چنین روش گزینشیای را حذف خواهند کرد. این گردش غولآسای پول و فرسودگی باز هم یک سال دیگر به چرخش خود ادامه داد، بیآنکه کسی دست بجنباند و پیامدهای برگزاری سالانه کنکور را در فرهنگ دانشگاهرفتن نوجوانان و جوانان بررسی کند و تا زمانی که آن ایدههای اولیه، در شکل فعلی بازیابی نشوند و دست به اصلاح الگوها بر اساس کارآمدی و ناکارآمدی آن نزنیم، در همچنان بر همان پاشنه خواهد چرخید.
امروز اگرچه شاهد رشد خردهفرهنگ کنکور هستیم، ولی به نظر میرسد که جامعه و درعینحال دانشگاه، وعدههای خود را به فراموشی سپرده و نتوانستهاند نظام طبقهبندی اجتماعی را با نظام دانایی منطبق کنند و سازگاری میان این دو به وجود آورند. شما همچنان از دانشگاه انتظار آن را دارید که برای آیندهتان در حوزههای علمی و اشتغالی نقشآفرینی کند، اما به نظر میرسد این نقشآفرینی دیگر بسیار ناکارآمد شده است. در این میان اما کنکور همچنان خود را فربهتر از قبل کرده و میکند تا جایی که امروز دیگر از یک خردهفرهنگ به نام کنکور حرف نمیزنیم، بلکه از صنعتی به نام کنکور سخن به میان میآید که انبوهی است از تبلیغات کلاسها و استادان و کتابهای جورواجور که میخواهد نشان دهد تنها راه موفقیت از مسیری عبور میکند که آنها مشخص کردهاند. منطق چنین سیستمی، بر اساس پول تعریف شده است، نه توسعه فرهنگی که زمانی شعار بانیان کنکور بود. گردش عجیب مالی حول محور کنکور، دانشآموزان را فرسوده و افسرده کرده و بهنوعی عدم علاقه در آنها به وجود آورده است. نشاط کسب دانش، قربانی رقابت بیهودهای بر سر کالای آموزشی و موفقیت در کنکور شده و کار تا جایی بالا گرفته است که دیگر نه ورود به دانشگاه برای یادگیری و اشتغال، بلکه صرفا خود کنکور فینفسه مهم شده است. خانوادهها بیتوجه به تبعات منفی و پیامدهای فشار روحی و روانی به فرزندان خود، کودکشان را وارد چرخهای میکنند که اصلیترین موتور محرکه آن پول است و طبعا، خروجی چنین دستگاهی، فرزندانی هستند بیانگیزه که حتی اگر فرصت راهیابی به دانشگاه را بیابند نیز خستهتر و بیمیلتر از آنند که بخواهند در مسیر موفقیت آموزشی گام بردارند.
کنکور امسال هم برگزار شد، درحالیکه سیاستگذاران آموزشی، سالهاست که وعده میدهند چنین روش گزینشیای را حذف خواهند کرد. این گردش غولآسای پول و فرسودگی باز هم یک سال دیگر به چرخش خود ادامه داد، بیآنکه کسی دست بجنباند و پیامدهای برگزاری سالانه کنکور را در فرهنگ دانشگاهرفتن نوجوانان و جوانان بررسی کند و تا زمانی که آن ایدههای اولیه، در شکل فعلی بازیابی نشوند و دست به اصلاح الگوها بر اساس کارآمدی و ناکارآمدی آن نزنیم، در همچنان بر همان پاشنه خواهد چرخید.
انتهای پیام