رییس مجلس: نباید جلوی دهانها را گرفت
به گزارش انصاف نیوز، متن کامل گفتوگوی تفصیلی ایسنا با دکتر علی لاریجانی، رییس مجلس به شرح زیر است:
با توجه به آغاز اجرای توافق ژنو، برخی این توافق را مهمترین دستاورد دولت یازدهم میدانند، به نظر شما چقدر درباره این موضوع توافق نظر و اجماع وجود دارد؟ با توجه به اینکه شما در دورهای مسئول تیم مذاکرهکننده هستهیی بودید، آیا این امکان وجود نداشت که پیش از این که ایران هزینههای زیادی در عرصه بینالمللی پرداخت کند این توافق حاصل شود؟
مساله هستهیی در ایران خیلی وضع سرراستی ندارد که پاسخهای کوتاه داشته باشد. این موضوع یک دوره پرفراز و نشیبی را طی کرده و در بسیاری زمینهها غربیها تعهداتشان را زیر پا گذاشتهاند. باید به این نکته توجه کرد که سهم آنها از مسالهسازی از ابتدا تا امروز زیاد بوده است؛ یعنی از ابتدای طرح پرونده هستهیی ایران با نوعی ماجراجویی غربیها مواجه شدیم. خیلی اوقات ممکن بود این مساله از طریق مذاکرات سیاسی حل شود، ولی آنها به تعهداتشان عمل نکردند. از جمله مذاکرات با سه کشور اروپایی که ایران در این زمینه با حسن نظر به مذاکرات توجه و به نوعی اعتماد کرد، ولی آنها بعد از دو سال مذاکره عملا به تعهدشان عمل نکردند و همین امر باعث شد در انتهای دوره آقای خاتمی این مساله مطرح شود که بعد از دو سال که شما تعهد کردید مساله را حل کنید و ایران صاحب فناوری هستهیی شود کاری انجام ندادید. بعد از مذاکرات پاریس که بنا بود یک آبجکتیو گارانتی مطرح شود اما آنها این را مطرح نکردند و پیشنهادات دیگری دادند؛ یعنی آنها عملا به تعهدشان عمل نکردند؛ بعد هم در دورهای باز آنها خرابکاری میکردند.
زمانی هم با آقای سولانا به نتایجی نزدیک شده بودیم که جنگ 33 روزه رخ داد و قطعنامهای صادر کردند، اما معلوم نشد ربط مساله هستهیی ما به جنگ 33 روزه چه بود. معلوم است که در کل مساله آنها صرفا مساله هستهیی نیست و چیز بزرگتری است، اما به هر حال همان زمان آقای سولانا با من تماس گرفت و گفت خرابکاران کار خود را کردند و من عذرخواهی میکنم. به هر حال این هم نمونههای دیگری از این خرابکاری آنهاست. آنها با این رفتارشان قصد داشتند که ایران را منصرف کنند.
البته در داخل هم گاهی میتوانستند دقیقتر عمل کنند. من این را نفی نمیکنم که فرصتهایی داخل وجود داشت که میشد بهانه را از دست آنها گرفت. البته اکنون در شرایط متفاوتی هستیم، آنها قدری زحمت بیشتری برای ما ایجاد کردهاند، ولی کاری از پیش نبردهاند؛ زیرا ایران حالا صاحب فناوری صلحآمیز هستهیی شده و در این مرحله باید دقت بیشتری صورت گیرد. ما به جای اینکه این ریزکاریها را در گذشته جستجو کنیم باید حواسمان برای آینده جمع باشد، صحنه را دقیق ببینیم، از ظرفیت موجود درست استفاده کنیم و تلاش کنیم منافع ملی کشور به خوبی حفظ شود.
بعد از توافق هستهای، اظهارنظرهایی تندروانهای از سوی برخی طیفهای سیاسی مشاهده میشود، فکر میکنید در شرایط فعلی با توجه به تغییر دولت راهکاری برای جلوگیری از این تندرویها و انعکاس اجماع داخلی به بیرون وجود دارد؟
باید توجه کرد که موضوع اینقدر پیچیدگی دارد که نباید جلوی دهانها را گرفت بلکه باید بگذاریم این فرصت وجود داشته باشد تا اظهارات مختلف را بشنویم. شاید در لابهلای همین اظهارنظرهای مختلف نکاتی وجود داشته باشد که کمک کند؛ البته نباید در این زمینه غرضآلود حرف زد؛ زیرا مساله این قدر خودش از نظر محتوا سنگین است که باید شاخکهای ذهنی کاملا روی محتوا و به صورت تکنیکی متمرکز شود، اما برای گفتوگو هم باید مجالی داده شود.
مگر در کنگره و پارلمان آمریکا بحثهای مختلف وجود ندارد؟ در ایران هم باید آرای مختلف وجود داشته باشد که هست، این خود فرصتهایی را هم به وجود میآورد. من فکر میکنم به جای این که به این اظهارات عینک بدبینی داشته باشیم میتوانیم از همانها بهرههای درستی ببریم و استفاده مطلوبی از آن داشته باشیم. البته جایگاه هدایت موضوع معلوم است که به عهده شورای عالی امنیت ملی است ولی این به معنای آن نیست که صاحبنظران مختلف اظهارنظر نکنند. حتما اظهارنظرهای تکنیکی از نظر فنی، حقوقی و سیاسی در چارچوب مشخص میتواند کمک کند. من فکر میکنم اگر این مجال به وجود بیاید میتواند مثبت تلقی شود و نباید موضوع را خیلی منفی دید.
گاهی فراتر از اظهارنظر نمایندگان میخواهند اقداماتی انجام دهند که بعضا نگرانکننده است.
البته اقدام میتواند دخالت در مذاکرات باشد که اینچنین نیست. مذاکرهکنندگان مشخص هستند اما زمانی هم ممکن است پارلمان واقعا در برخی موارد سوال داشته باشد این چه اشکالی دارد؟ سوال باید مطرح شود و پاسخی داده شود. این به معنای فعل سیاسی در مقابل طرف دیگر نیست. این نوعی روشنگری و ایضاء موضوع است. باید توجه کرد که موضوع هستهیی احتیاج به همگرایی ملی در بین نخبگان، توده مردم و نهادهایی دارد که به نوعی سهمی در تصمیمسازی دارند. بخشی از این حتما مربوط به پارلمان است. نمایندگان مردم هم باید در جریان امور قرار گیرند و هم در تصمیمسازی مداخله داشته باشند. ما روشهای مختلفی را برایش طراحی کردیم. آقای ظریف هم در مجلس آمدند و توضیحاتی به نمایندگان دادند البته برخی ممکن است نظرات متفاوتی داشته باشند این اشکالی ندارد اما توضیحات ایشان برای دو طرف مفید بود. در اینکه ریزکاریهای فنی چیست منهای مجلس در بیرون هم اختلافنظر هست اینکه اشکالی ندارد. برخی معتقدند اگر در توافق برخی نکات رعایت میشد بهتر بود این نظرات باید گفته شود اشکالی ندارد، مهم این است که اینها تبدیل به جدال بلاوجه در داخل، سایش سیاسی و اختلاف بزرگ نشود. تا اینجا مساله مهمی نیست و هیچ اشکالی ندارد که افراد با نظرهای مختلف به موضوع نگاه کنند و نظراتشان را خیرخواهانه بگویند، این میتواند مفید باشد.
با توجه به اینکه وزارت خارجه عهدهدار مذاکرات هستهای شده است، شما فکر میکنید بهتر است کدام نهاد (وزارت خارجه یا شورای عالی امنیت ملی) مذاکرات را بر عهده داشته باشند؟
این بستگی به سلایق مختلف اداره پرونده دارد. مهم این است که حتما در مساله هستهیی احتیاج است دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی و وزارت خارجه و سایر بخشها همکاری کنند اما اینکه چه کسی مذاکره کند به سلایق بستگی دارد.
سابقا بحث این بود که وزارت خارجه مذاکرات را عهدهدار شود. در دوره آقای خرازی خود ایشان تقاضایشان این بود که دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی فعال شود. اینکه همه بخشها در این مساله درگیر شوند و احساس کنند مشارکت دارند مهمتر از این است که کدام انتخاب شدند، این میتواند سلیقهای باشد. نظریهای هم مطرح بود که اگر موضوع به وزارت خارجه سپرده شود از حالت امنیتی بیرون میآید و به صورت دیپلماتیک در میآید. به هر حال موضوع اینقدر مهم است که جنبههای امنیت ملی دارد و اگر حتی مذاکرات را به وزارت ارشاد هم بسپاریم باز هم جنسش این است که به منافع ملی کشور گره خورده است لذا باید بخشهای مختلف درگیر موضوع شوند. در گذشته هم این درگیری وجود داشت و همه مشارکت داشتند و همین الان هم باید روحیه تعاون در این موضوع را که بسیار اهمیت دارد، تقویت کرد.
توصیه شما برای اجرایی شدن توافق ایران و گروه 1+5 به طرفهای غربی چیست؟
5+1 توصیه ما را گوش نمیدهد که اگر گوش میدادند قضیه به این شرایط کشیده نمیشد.
مهم توجه به این مساله است که دولتها با تعریف موجود در صحنه بینالملل، کمتر مسائل استراتژیکشان را در کارهای تاکتیکی تغییر دهند. یعنی نباید تصور شود که با تغییر برخی تاکتیکها، استراتژی حریف تغییر میکند. البته این موضوع هم در شرایطی که اجبار در میان باشد، شدنی است.
باید برای دستیابی به توفیق از همه ظرفیتها استفاده کنیم، در آن زمان است که میتوان تغییر به وجود آورد. یکی از تغییرات، استفاده از ظرفیتهای داخلی است. یعنی باید به این موضوع توجه شود که ما میتوانیم در داخل از ظرفیتهایمان استفاده کرده و روی پای خودمان بایستیم، کما اینکه برخی از افرادی که به ایران میآیند، به این موضوع اذعان میکنند که تحریمها تاثیر مهمی در ایران نداشته است.
بیش از اینها باید در داخل سرمایهگذاری کرد و توجه ویژهای به بهرهگیری از تولید داخل و افزایش توان ملی داخلی و همچنین استفاده از سایر ظرفیتهای منطقهای و… داشت. این بدان معناست که باید به توان ملی اتکا کرد که آن زمان است میتوان تاثیر گذاشت و مذاکرات به مذاکرات کارآمد تبدیل میشود.
ممکن است تنها با بیانات و یا تاکتیکهای بیانی حداکثر پنج درصد تغییر به وجود بیاید اما این تغییر استراتژیک نیست. اگر به این موضوعات توجه شود، میتوان به تغییر امیدوار بود اما اگر غفلت کنیم و فکر کنیم که مانورهای تاکتیکی دیپلماتیک میتواند تغییرات مهمی را به وجود آورد، کار به همین رویه باقی میماند.
جمهوری اسلامی میداند که چگونه مسیر را طی کند، نباید حریف احساس کند که میتواند ما را فریب دهد. زمانی چنین تصور اشتباهی بود و حرفهایی میزدند مثلا بعد از اشغال عراق، حرفهای گستاخانهای زدند مبنی بر اینکه میوه اشغال عراق را در تهران چیدند. این جمله نشان میدهد که آنها راه را اشتباه رفتند و مشکلاتی را برای خود تاکنون به وجود آوردند. اکنون نباید تلقی اشتباه دیگری داشته باشند. اینکه فکر کنند تحریمها در ایران جواب داده است، تلقی اشتباهی است. ایرانیها پای منافعشان هستند و تحریمها اینقدر ظرفیت ندارد که ما برنامه استراتژیکمان را در منافع ملی رها کنیم.
اگر الان مذاکره صورت میگیرد، تقاضای آنها بوده است. آنها مدتهاست که برای انجام مذاکره تقاضا کرده بودند که این موضوع به قبل از این دولت برمیگردد. ما هم از اول گفتهایم که حاضریم از طریق مذاکره سیاسی مسائل را حل کنیم منتها گاهی حرفهایی میزنند که هنوز آدم نگران میشود که آنها محاسبات غلطی داشته باشند.
باید هوشیار بود و نوع مذاکرات و بیان مطالب به نحوی باشد که آنها دچار نوعی خوابآلودگی نشوند که هزینه خودشان و همه را زیاد کنند. لذا به همین دلیل است که معتقدم بحث کردن و اظهارنظر در این زمینهها مفید است و میتواند مسیر مذاکرات را توانمند کند.
با توجه به دعوت ایران برای شرکت در ژنو2 در مورد موضوع سوریه، ارزیابی شما از این دعوت چیست؟ (یادآوری میشود این دیدار و گفتوگو در روزی انجام شد که دبیر کل سازمان ملل از ایران برای شرکت در کنفرانس ژنو 2 دعوت کرد.)
از ایران برای شرکت در ژنو1 دعوت نشد، آن زمان شرایط طوری بود که آنها تصور میکردند با رفتار تندروانه میتوانند مساله سوریه را حل کنند، در ظاهر میگفتند که از طریق سیاسی باید موضوع را پیگیری کرد اما در باطن و در پشت صحنه سلاح و امکانات به معارضین میدادند تا به جان مردم سوریه بیفتند و بحران سوریه عملا بعد از ژنو یک شعلهورتر شد.
ما با ژنو یک مخالف بودیم چون شعلهور سازی بحران در سوریه، خلاف حرفی بود که در ژنو یک در مورد حل موضوع سوریه از طریق سیاسی زدند. این همان کلکهای سیاسی است که آنها میزنند و در ظاهر یک موضوع را مطرح کرده و در باطن چیز دیگری میگویند، ما همان زمان گفتیم که ژنو یک را قبول نداریم.
آنها از تشکیل دولت انتقالی سخن میگویند چون میخواستند وضعیت سوریه را بهم زنند. آنها در پشت صحنه امکانات مالی و تسلیحاتی دادند به همین دلیل ما ژنو یک را قبول نداشته و حضور نداشتیم که نظر و منطقمان را بدهیم.
امروز شنیدهام که آنها گفتهاند که باید نتایج ژنو 1 را بپذیرد این در حالی است که ما از همان ابتدا گفتهایم که ژنو1 را قبول نداریم و خودتان هم به این نتیجه رسیدید که آن نشست دستاوردی نداشته است. شما ژنو یک را طوری برای سوریه طرحی کردید که وضعیت این کشور را به هم بریزید. حال چون موفق نشدید، ژنو 2 را برقرار کردید.
ما ژنو1 را قبول نداریم و شرط هم نمیپذیریم. وزیر خارجه هم نیز اعلام کرده که ما شرطی برای شرکت در ژنو2 نمیپذیریم. لذا حرفهایی که میزنند مبنی بر اینکه ایران باید شرایط ژنو1 را در مورد سوریه بپذیرد، مورد قبول نیست چون بایدی وجود ندارد. ما صریحا اعلام میکنیم که شرایط ژنو1 را قبول نداریم و خودتان هم در عمل متوجه شدید که آن شرایط غلط بود.
البته اگر میخواهید راهحل سیاسی برای حل موضوع سوریه داشته باشید، ما نیز از ابتدا به این نظر معتقد بودیم اما دیگرانی بودند که میخواستند با سلاح آنجا را بهم بریزند که موفق نشدند. ما به راهحل سیاسی معتقدیم، البته هم اعتقاد نداریم 50 کشور را در نشستی دعوت کنند که آنها بگویند چگونه کشور سوریه اداره شود. مردم سوریه باید در این رابطه تصمیم گیرند.
برخی از این کشورها در اروپا و منطقه کوچک و یا حتی بزرگ هستند اما سوال این است که آنها چه کاره هستند که بخواهند برای سوریه تصمیمگیری کنند؟ معنایی ندارد 50 کشوری که هیچ نقشی در مساله سوریه ندارند، بنشینند و بخواهند در مورد سوریه تصمیمگیری کنند. این کار از اساس و پایه غلط است، با این رویکرد حتما آنها میخواهند در کشورهای دیگری همچون افغانستان نیز این رویه را دنبال کنند، ما این روش را قبول نداریم.
این حرفی که آقای دبیرکل زدند مبنی بر اینکه ایران باید نتایج ژنو1 را بپذیرد، قبول نداریم. ژنو1 دستور عمل غلطی در مورد سوریه بود، نتایج این رفتارها نیز گسترش تروریسم در سوریه بود. اینکه امروز مجمعالجزایری از تروریستها در سوریه به وجود آمده است حاصل نشست ژنو1 و کمکها و امکانات ارسالی است.
دخالت سیاسی در سوریه باید به وسیله مردم و به صورت دموکراتیک صورت گیرد. اینکه عدهای بخواهند در نشستی بگویند که سوریه با مدل آنها اداره شود، قابل قبول نیست. البته در طرف مقابل اگر آنها به این موضوع کمک کنند که معارضین سوریه را ترک کرده و ضمن ایجاد آتشبس دیگر سلاح به سوریه فرستاده نشود و انتخاباتی برگزار شود، ما همیشه از این فکر حمایت میکنیم.
با توجه به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و به دنبال آن روی کار آمدن دولت یازدهم و دمیده شدن روح امید و نشاط در جامعه چقدر میتوان از این فرصت جهت تقویت پیوند مردم با سایر بخشهای حاکمیت استفاده کرد؟ بخشهایی که شاید ارتباط تنگاتنگی احساس نمیکردند و با انتخابات اخیر به نوعی دلگرمتر شدند.
بعد از انتخابات ریاست جمهوری نشاطی در جامعه به وجود آمد، فضای یاسآلود گذشته که احساس مشارکت در بخشهای مختلف تضعیف شده بود، به نگاه مثبت برای همگرایی تبدیل شد که باید از این ظرفیت به خوبی استفاده کرد.
در چنین فضایی باید به حوزه توان ملی داخل کشور توجه کرد. باید پذیرفت که در گذشته بخشهای مختلف تولیدی کشور لطمه دیدند و خیلی از کارخانجات تعطیل و یا نیمه تعطیل شدند، پس فرصت خوبی است که با تئوری مناسب، توانها را صرف راهاندازی ظرفیتهای درونی کرد.
از طرفی باید مساله تحریم انگیزههای ما را افزایش دهد، این عاملی است که باعث رشد کارآفرینی در کشور میشود. دانشجویانی که در دانشگاهها هستند بدانند که زمینههایی برای حضورشان در صحنه اقتصادی کشور فراهم است که این موضوع میتوان نشاط را افزایش دهد.
البته مجلس و دولت باید زمینههای احیای این فکر را فراهم کنند، تا آنجایی که میدانم علاقه به این امر در مجلس بسیار زیاد است و واقعا به این موضوع باور دارند، وزرای مربوطه در دولت نیز این گرایش را تقویت و زمینه را فراهم کنند. با برخی از آقایان وزرا نشستهایی داشتهام به این نتیجه رسیدم که آنها نیز چنین فکری را دارند، خوب است که این فکر در کارهای اجرایی نیز تجلی پیدا کند.
بخش دیگر کار این است که در حوزه سیاست داخلی از حاشیهپردازی پرهیز شود. یکی از مشکلات ما در کشور این است که مسائل اصلی داریم که هر از گاهی با ساخت حواشی، توجهات را از مسائل اصلی دور میکنند. ما نمیگوییم حاشیه وجود ندارد چون حاشیه حتی در زندگی فردی نیز وجود دارد اما عقل حکم میکند که انسان در زندگی فردیاش هدفش را فراموش نکرده و به حواشی نپردازد، در حکومت این مساله مهمتر و بیشتر است.
در ماههای اخیر احساس میکنم که عدهای اصرار دارند بین مجلس و دولت اختلاف بیندازند. به طوری که افراد از گوشه و کنار مطالبی را مطرح میکنند، حال سوال این است که اختلاف بین دولت و مجلس چه لطفی دارد؟ اگر اختلافنظر جنبه مثبت داشته باشد، میتواند کمککننده باشد اما تبدیل آن به تعارض و انگ زدن قطعا مضر است.
از طرف دیگر اظهاراتی میتواند سوءتفاهم ایجاد کند. بنده اینها را حواشی مضری برای حرکت کشور میدانم. ما اینقدر مساله مهم در کشور داریم که باید از این حواشی پرهیز و فراموش کنیم. در این زمینه رسانهها خیلی نقش دارند. آنها گاهی دوست دارند حرفهای شاز را برجسته کنند. این در حالی است که همیشه حرف شاز به نفع کشور نیست و ممکن است کسی حرف شازی بزند اما باید دید که بزرگ کردن آن مفید است یا خیر؟
این موضوع باید برای رسانهها مهم باشد چون در شرایط حساس فعلی با ابعاد مختلف درونی، سیاسی، اقتصادی، تلاش همه بر این است که همگرایی تقویت شود، لذا استفاده از زمان فعلی برای سوق دادن فضای داخلی به سمت وحدت بیشتر، موضوع مهمی است که باید درراستای آن از سایشها و مسالهسازی حاشیهای پرهیز کرد.
اینکه در صحنه بینالمللی وجود وحدت در داخل کشور احساس شود، مهم است. البته این وحدت نمیتواند وحدت گورستانی باشد و وحدت باید در عین کثرت باشد تا پایدار بماند لذا در کل باید حرکتهای کلی که منافع کشور را تامین میکند، مورد حمایت قرار گیرد.
بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 88، به نظر میرسد که عدهای با نظام قهر کرده و با سکوت و اتخاذ مواضعی فاصله گرفتن خود را از نظام نشان دادند. با توجه به تاکیدات مقام معظم رهبری در مورد جذب حداکثری چطور میتوان از فضای روی کار آمدن دولت جدید جهت جذب این افراد و جلب اعتماد آنها استفاده کرد؟
تلاشهایی که اکنون در صحنههای سیاسی و داخل کشور انجام میشود بیشتر بر پایه تاکید مقام معظم رهبری در مورد جذب حداکثری است که این به معنای فراهم کردن زمینهها و بسترهای لازم برای همگرایی و مشارکت بیشتر است. در این راستا رسانهها میتوانند با توجه به روحیات اخلاقی در ایرانیان به این موضوع پرداخته و از کارهای تقلیدی پرهیز کنند. سیاسیون نیز میتوانند چنین رویکردی را اتخاذ کنند.
آقای شایگان کتابی را به نام آسیا در مقابل غرب نوشته است که در آن نکاتی در مورد ویژگیهای فرهنگ آسیایی وجود دارد. یکی از این ویژگیها داشتن حریم در فرهنگهای آسیایی و در زندگی فردی و اجتماعیشان است به همین دلیل زندگی شرقیها با رمز و راز همراه است که این زندگی را جذابتر میکند.
یکی دیگر از ویژگیهای مندرج در این کتاب در مورد فرهنگ آسیاییها، داشتن حیا است، یعنی فرزندان نسبت به والدین و همسران نسبت به یکدیگر پردهدری نمیکنند و حیایی وجود دارد که مثبت است. گاهی غربیها در تحلیل فرهنگ شرقی این فرهنگ را به تعارفی بودن تعبیر میکنند، تعبیری که درست نیست و این در واقع سبکی زندگی در بین شرقیهاست که در ایرانیها قویتر است.
در فرهنگ ایرانی حریم و حیا تجلی پیدا میکند که در مقابل در زندگی سیاسی امروز این حرفها خیلی متعارف نیست. میگویند ما به عنوان منافع ملی میتوانیم هر کاری بکنیم. زمانی بعد از جنگ جهانی دوم و به دنبال آن اشغال ایران، طبق معاهده متفقین قرار بود ایران بعد از جنگ تخلیه شود اما چرچیل حاضر به این کار نشد؛ زمانی که از او پرسیدند چرا این کار را علیرغم تعهد اخلاقی انجام نمیدهد، پاسخ داد که تعهدات اخلاقی برای مسائل خرد است و تعهدات اخلاقی در مسائل کلان معنایی ندارد و همه چیز بستگی به منافع دارد. این سبکی از زندگی سیاسی است.
در مقابل، امام علی (ع) به مالک اشتر فرمود که اگر تعهدی نسبت به مشرکین و کافرین دارید هم باید عمل کنید و پایبند باشید. این همان خصلت فرهنگ شرقی است که حریم و حیا دارد و به تعهد پایبند است.
در زندگی سیاسیمان باید قبول کنیم که صاحب نوآوری براساس فرهنگ خودمان باشیم. پردهدری و جدال در سنت اسلامی نهی شده است، پس ما براساس سنتهای خودمان باید راهمان را برویم، ورود اخلاق به سیاست میتواند شرایط را ملایم کنم، چون از قبل آن مسائل راحتتر حل شده و مشکلات نیز درستتر دیده میشود به گونهای که اگر کسی اشتباه کرده باشد، به آن اذعان میکند، این در شرایطی است که فضا همراه با احترام باشد.
براین اساس فکر میکنم راهحل رسیدن به این موضوع پایبندی بیشتر به اخلاق و سنتها در شرع است که باید احیا شود.
با توجه به تاکید جناح حاکم بر دولت، فکر میکنید اکثریت حاکم بر مجلس آینده در اختیار کدام جریان سیاسی خواهد بود؟
فکر میکنم مهمتر از این موضوع، استفاده از ظرفیتهای مندرج در قانون اساسی یعنی داشتن قوای مستقل و ظرفیت خوب کاری است. استقلال قوا موضوع بسیار مهمی است البته این بدان معنا نیست که قوا با یکدیگر ستیز کنند بلکه به معنای داشتن هویتهای مستقل است که این به دموکراسی کمک میکند.
پایداری دموکراسی به این نیست که به محض ایجاد تحولی در انتخاباتی همه به خط شوند، این همان کمحوصلگی در حوزه سیاست است. اگر نگاه درازمدت به سیاست داشته باشیم، باید حتما زمینههای تحقق پایههای اصلی قانون اساسی را فراهم کنیم.
قوای سهگانه باید در عین داشتن استقلال، همگرا باشند، قوا نباید با یکدیگر ستیز کنند. مستقل بودن بدان معناست که خودشان با ظرفیتهای تخصصیشان موضوعات را رصد کرده و تصمیم بگیرند. با این نگاه خیلی از مسائلی که امروز مطرح میشود و ممکن است در آینده به وجود آید، علاج میشود.
در گذشته و از دوران مجلس هشتم مستمرا تاکید داشتم که مجلس باید مستقل باشد. در شرایط امروز نیز تاکید دارم که مجلس باید مستقل باشد چون این رویکرد به پایداری دموکراسی کمک میکند، در آینده نیز همین رویکرد باید ادامه پیدا کند. اینکه چه افرادی بیایند و چگونه بیندیشند، در مساله داخلی فرعی بر موضوعی دیگر یعنی کارآمد بودن افراد است.
قسمت زیادی از دعواهای سیاسی در داخل کشور به معنای اختلاف در مبادی فکر حکومت نیست و مقداری از آن از سلیقه نشات میگیرد. در ابتدای انقلاب چپ و راست وجود داشت، گرایش اقتصادی چپ، بیشتر سوسیالیستی و گرایش اقتصادی راست مبتنی بر اقتصاد آزاد بود. از لحاظ فرهنگی و دیپلماسی نیز همین رویکرد وجود داشت به طوری که چپ نسبت به راست ضدآمریکاییتر بود.
بعد از دورهای گرایش چپ و راست تغییر کرد، مثلا گرایش اقتصادی چپ، اقتصاد آزاد شد که این نشاندهنده تغییر تفکر آنهاست. آنها در مورد اقتصاد آزاد فکر میکردند و میگفتند طرف مقابل طرفدار تفکر آمریکایی هستند که این تندروی در این زمینه وجود داشت، در جناح راست نیز تا حدی تغییراتی رخ داد، بنابراین اینها مقداری سلیقه است و در آن مبانی فکری عمیقی وجود ندارد.
معقولترین حالت این است که جریانهای سیاسی از تجربیات گذشته در ادوار مختلف برداشت عقلایی داشته باشند، در گذشته زندگی نکنند و فکر نکنند اگر دعوا را حیدرینعمتی کنند، سهم زیادی در سیاست پیدا میکنند. اگر واقعا دل مشغولیشان بالا بردن کارآمدی کشور است، باید به این موضوع توجه کنند که ساختار نظام ما احتیاج به افراد فنانی دارد که در حوزه سیاست، فرهنگ و اقتصاد صاحب فکر باشند. این فکرها میتواند متفاوت باشد اما باید در این زمینه اندیشه و تجربه باشد.
مثلا ممکن است در دولت فعلی در مقایسهای بین سلایق آنها با حرفهای گذشته این نتیجه حاصل شود که گرایش آنها بیشتر چپ است، حال اینکه خیلی از آنها افرادی باتجربه و صاحب فکر هستند. بنده خیلی از آنها را میشناسم و میدانم که کارهای اقتصادی را در کارنامهشان دارند. مثلا وزیر صنعت که در مورد ایشان تعبیر پیرمرد را به کار میبرند که حرف خوبی هم نیست، صاحب تجربه خیلی عمیقیاند که باید برای آن ارزش قائل شد و نباید آن را به دسته بندی چپ و راست محدود کرد.
این ظرفیت خوبی است که به درد کشور میخورد. براین اساس مطالعه و مطالبهمان باید این باشد که افراد کارآمد، صاحب ابتکار و صاحب اندیشه در حوزه مجلس و دولت مستمرا حضور داشته باشند.
با قبول استقلال و کارآمدی حداکثری قوا، تحکیم اصولگرایان معتدل و اصلاحطلبان چه کمکی به حرکت معقولتر و منصفانهتر مجلس نهم میکند؟
حتما این موضوع بسیار کمککننده است، فکر میکنم رویکرد و نگاه بدنه مجلس به دولت مثبت است و تلاششان این است که در دولت حرکتهایی که به بهبود معیشت مردم میانجامد، سریعتر انجام گردد.
احساس میکنم نگرانی نمایندگان چگونگی اجرای قانون هدفمندی در سال آینده است و برای کمک به دولت نیز جلساتی برگزار شده است. این انگیزه مفیدی است، البته ممکن است افراد نظراتی در بیان داشته باشند، اما اهتمام بدنه مجلس کمک به دولت است به طوری که در رای اعتماد به وزرا این موضوع نشان داده شد.
رویکرد مجلس در رای اعتماد به وزرا نشاندهنده نگاه مثبت مجلس برای همکاری با دولت بود. در لایحه اصلاح بودجه 92 نیز اصلاحات مجلس مورد تایید دولت واقع شد و آنها نیز قبول داشتند که اصلاحات مفید است. الان هم در بودجه موضوع به صورت خیرخواهانه دنبال میشود.البته در برخی از مسائل سیاست خارجی نظرات متفاوتی در مجلس وجود دارد. ممکن است برخی معتقد باشند اشتباهاتی در دولت در مسائل اقتصادی و سیاسی وجود دارد اما در کل نگاه مثبتی به دولت وجود دارد.
فارغ از وظیفه نظارتی مجلس به عنوان وظیفه ذاتی قوه مقننه، انتقاداتی در مجلس نسبت به دولت مطرح میشود. با توجه به این موضوع چه مرزی بین نقد منصفانه و مغرضانه در مجلس وجود دارد؟
این تفکیک امکانپذیر نیست. مثلا میتوان این سوال را مطرح کرد که در کار رسانه نقد منصفانه و مغرضانه چیست؟ طبیعتا این موضوع به این سادگی مشخص نمیشود و همه چیز به محل و چارچوبها بستگی دارد.
فضای مجلس رفتارهای مغرضانه را نمیپسندد. ممکن است گفته شود که فردی در مجلس به تعبیر شما حرفی مغرضانه زده است. آن هم شاید به دلیل این باشد که آن فرد در مسلک سیاسیاش از ریشه با دولت مخالف باشد و حتی ممکن است حرفش نیز درست باشد. در دولت قبل نیز همین مسائل بود و برخی دوستان به دولت نقد میکردند. نباید فوری به این افراد انگ زد که آنها از جنس دیگری هستند و باید خانهنشین شده و حرف نزنند. ممکن است لابهلای حرفهایشان سخن درستی زده شود و حتی از جنس سیاسی نیز سوال کند اما نقدش درست باشد.
ممکن است در مجلس آبشخور فکری برخی افراد از لحاظ سیاسی متفاوت باشد و شما بگویید که چرا مزاج این افراد تند است، ولی شاید حرف همان افراد نیز درست باشد و ما نمیتوانیم او را محکوم کنیم، پس باید با توجه به این موضوع، بررسی کرد که آیا واقعا حلاجی علمی، داهیانه و حرفهای شده یا از ایرادهای نیشخولی است.
از طرف دیگر باید فضا را برای نقد باز کرد. مجلس جای همین حرفهاست. مجلس عصاره ملت است و مردم از لحاظ فکری از نمایندگانشان توقع دارند که باید این موارد در مجلس تبلور پیدا کنند. نباید انگ زده شود بلکه باید اجازه بیان حرفها داده شود. قرار نیست همه حرفها دقیق باشد. ممکن است حرفها از جهات مختلف دقیق باشد همین تعارض فکری میتواند مفید باشد. نباید در عالم سیاست خیلی کم حوصله باشیم. باید این حرفها را بشنویم و تحمل کنیم.
تنوع فکری در دموکراسی زمینههای بلوغ فکر سیاسی در جامعه فراهم میکند. همین تنوع فکری در پارلمان و رسانهها تبلور میکند. اگر جلوی این موضوع گرفته شود، دیگر بلوغ سیاسی در جامعه به وجود نمیآید.
فکر میکنید چقدر سعهصدر نسبت به انتقادات در قوه قضاییه وجود دارد؟
باید در این زمینه از خودشان سوال کنید. من نباید به جای آنها پاسخ دهم. البته تا آنجا که از نظرات رییس قوه قضاییه اطلاع دارم، آنها نیز به این موضوع اعتقاد دارند بدان معنا که باید نظرات در جامعه مطرح شود. البته ممکن است تشخیصشان در بخشهایی از قوه قضاییه در این زمینه متفاوت باشد اما اصل کلی را قبول دارند.
ارزش آزادی فکر در جامعه و تنوع فکری ایجاب میکند که همه بخشها نسبت به انتقادات تحمل داشته باشند و همه باید برای تحقق این موضوع تلاش کنیم. البته این موضوع با انجام کار مجرمانه متفاوت است. اگر کسی توهین و یا تهمتی را مطرح کند، این کار از آن فرد در هر جایگاهی قابل دفاع نیست. این از همان مواردی است که بنده میگویم که اخلاق سیاسی جامعه را نابود میکند. ما نباید از این رویکرد دفاع کنیم. با این وجود باید آرا در جامعه متفاوت باشد و از آن نیز صیانت شود.
پیش از این درخواستهایی برای تشکیل حزب از سوی شما وجود داشت، آیا ارادهای برای تشکیل حزب با محوریت خودتان دارید؟
فکری در این زمینه نکردهام. آنچه در رسانهها آمده بود قضاوتی از جانب ما کردند و نیابتی تصمیم گرفتند! ولی من تشکیل حزب در کشور را حرکتی مفید میدانم. یعنی اگر بخواهد دموکراسی و مردمسالاری دینی در کشور عمیق و به تعبیری غنی شود باید حتما سازوکار مدنی آن را در نظر گرفت. این کار تشکیلات میخواهد، نمیشود به صورت خام در دموکراسی جست زد و فکر کنیم خیلی مفید است.
تشکیلات میتواند کادر تربیت کند، برنامه ایجاد کند و این باعث میشود نیروها از قبل بدانند که کجا وارد شدند و برنامه داشته باشند لذا هرگونه تلاش در کشور برای تقویت تشکیلات حزبی میتواند مفید باشد البته تشکیلات درست نه سیستمهای پفکی که باد میکنند و سریع هم بادشان خالی میشود مخصوصا احزابی که به قدرت متصل هستند، خیلی جواب نمیدهد مثل حزب جمهوری اسلامی که از ابتدا و زمانی که تشکیل شد یک حزب بامرام بود یعنی معلوم بود چکار میخواهد بکند. مرحوم بهشتی و دوستانی که تلاش میکردند حزب کاملی را پیگیری میکردند معلوم بود چه هدفی دارند و استراتژی و مانیفستشان چیست، اما ابتدای انقلاب بود و مشکلاتی در کشور به وجود آمد و این حزب متوقف شد ولی اگر حزب بخواهد به وجود بیاید باید چارچوبهای اینچنینی داشته باشد لذا اینکه چند نفر دور هم جمع شوند، گعده کنند و بعد بیانیه صادر کنند و نزدیک انتخابات بگویند طوفان شد و ائتلاف، جبهه و … تشکیل دهند، این کارکرد تشکیلات را ندارد.
به نظر شما اصولگرایان بعد از انتخابات ریاستجمهوری چه وضعیتی دارند؟ گفته میشود نشستهایی با هدف وحدت اصولگرایان برای اجماع در مورد انتخابات آینده آغاز شده است، ارزیابی شما از این تحرکات چیست؟
وضع اصولگرایان همینطور است که میبینید، آرا همچنان متفاوت است. در بعضی زمینهها به هم نزدیک هستند و در برخی زمینهها اختلافنظر دارند. برخی از گذشته فکر تندروانه داشتند و این باعث اختلافنظر در این مجموعه شده بود اما هنوز جمعبندی مشخصی ندارند ولی تحرکاتی است.
یکی از مواردی که مورد اختلافنظر بین بخشی از نمایندگان و وزارت علوم است، موضوع دانشجویان ستارهدار است، نظر شما درباره بازگشت به تحصیل دانشجویانی که حکم قضایی ندارند چیست؟
آنچه برای ما مهم است این است که در کشور قانون رعایت شود. این مهمترین چیزی است که میتواند آرامش ایجاد کند. اینکه بخواهد سلیقهای عمل شود دردی را دوا نمیکند. باید برای حکمرانی پایهای داشته باشیم و آن اجرای قانون است. البته اگر قانون اشکال دارد میتوان قانون را عوض کرد بنابراین هم وزارت علوم باید پایبند به قانون باشد و هم آنچه ما در مجلس میخواهیم باید چارچوب قانونی در آن لحاظ شده باشد. ما نمیتوانیم چیزی بیشتر از این بخواهیم. اگر وزارت علوم معتقد است قانون اشکال دارد برای اصلاح قانون پیشنهاد بدهد. آنچه نزاع را در حوزه اقتصاد، سیاست و مسائل اجتماعی کاهش میدهد پایبندی به قانون است.
جایی که ما در دولت قبل لطمه خوردیم همین بود. یعنی وقتی به جای قانونگرایی، سلیقهگرایی حاکم میشود اشکالات ایجاد میشود، نباید آن تجربه را تکرار کنیم. هم دولت که شعار پایبندی به قانون میدهد باید به آن عمل کند و هم مجلس باید مقید به قانون باشد. علاج این مسائل این است که همه قانون را درست رعایت کنند اما اگر قانون رعایت نشود مسائل سلیقهای به وجود میآید لذا توصیه من این است که وزارت علوم چارچوبهای قانونی را رعایت کند. ما هم از این موضع حمایت میکنیم که قوانین در وزارت علوم و سایر وزارتخانهها به درستی اجرا شود.
یعنی بازگشت به تحصیل دانشجویان اگر طبق قانون باشد ایرادی ندارد؟
چارچوبهای قانونی را رعایت کنند. ما نمیتوانیم خارج از قانون از وزارتخانه چیزی بخواهیم.
با توجه به تاکید مقام معظم رهبری در مورد توجه به حوزه سلامت و اهمیت آن برای جامعه، آیا خبر خوش بودجهای برای حوزه بهداشت ندارید؟ نگاه فعالان حوزه سلامت این است که بخشی از درآمد هدفمندی به حوزه سلامت اختصاص یابد، نظر شما در این باره چیست؟
موضوع سلامت موضوع مهمی در کشور است. انتظار این بود که در قانون هدفمندی یارانهها به این بخش توجه شود اما این قانون به نحو دیگری اجرا شد و این بخش سهمی از هدفمندی نداشت.
در سال قبل هم ما این توصیه را به دولت کردیم که اگر بخواهید فاز دوم را اجرا کند باید بخشی از آن را به سلامت اختصاص دهید. آن موقع وزارت بهداشت گفت اگر شش هزار میلیارد به بودجه ما اضافه شود میتوانیم سلامت را در کشور تقریبا (نه قطعا) مجانی کنیم. ما هم در همان لایحه بودجهای که داده بودند به این موضوع توجه کردیم اما اصلا مرحله دوم اجرا نشد و دولت هم قائل به این موضوع نبود. در این دولت هم با دوستان مختلف از جمله وزیر بهداشت و آقایان دیگر صحبت کردیم. آنها هم در مقام فکر قبول دارند که در گام بعدی هدفمندی موضوع مهم سلامت در کشور را حل و فصل کنیم. طبعا اگر دولت بخواهد پیشنهاد جدیدی برای هدفمندی بدهد باید این را لحاظ کند و ما هم در مجلس از این موضوع حمایت میکنیم زیرا این کار را لازم میدانیم. مخصوصا که هزینه برخی بیماریهای صعبالعلاج بسیار زیاد است و راهی جز این نیست که یک سرمایهگذاری در این زمینه داشته باشیم البته در حال حاضر گفته میشود که حجم سرمایهگذاری در این بخش بیش از پیشبینیهای قبلی است.
در هر حال اگر این کار انجام شود حتما ما در مجلس از آن حمایت میکنیم. اگرچه دولت هنوز پیشنهادش را برای هدفمندی ارائه نکرده است. قرار بود در این هفته دولت لایحهای بدهد و پیشنهادی مطرح کند. هرگاه این کار انجام شود ما هم در کمیسیون تلفیق آن را به سامانی میرسانیم. جدای از این هم در مجلس روی این موضوع فکر میشود که اگر فاز دوم هدفمندی اجرا نشد راههای دیگری که بشود به حوزه سلامت کمک کرد، چیست. از جمله ما در مالیات بر ارزش افزوده تغییری ایجاد کنیم با همین نگاه که بتوانیم به حوزه سلامت کمک کنیم، البته اقدام اصلی باید در جریان اجرای فاز دوم هدفمندی صورت گیرد. اگر این کار انجام شود گام بزرگی است و به نظرم برای کشور خیلی مفید خواهد بود.
با توجه به تورم بالای 40 درصد، بیکاری و رشد منفی اقتصادی و به اذعان بسیاری از کارشناسان شرایط بد اقتصادی موجود، سهم مجلس را در رسیدن کشور به این نقطه، چقدر میدانید؟
مجلس در بحث تحریم هیچ مشکلی نداشت و زمینههایی را در قانون برنامه و بودجه برای رونق تولید فراهم کرد اما مشکل در اجرا بود و دولت در این زمینه گام درستی را برنداشت.
با بررسی قوانین مصوب مجلس در قانون برنامه و بودجه چند سال گذشته به این موضوع پی میبرید که ثقل همه آنها در این است که کشور از رکود خارج و زمینههای سرمایهگذاری ایجاد شود اما در مقام اجرا به این موضوع توجه نشد. آن هم در شرایطی که مجلس مشکلی نداشت و قوانین خوبی وجودداشت. البته شاید ما باید بیشتر نظارت میکردیم، یعنی جلوی دولت سابق را زودتر از این حرفها میگرفتیم تا اینطور به اجرای قوانین بیتوجهی نمیکرد.
مجلس هشتم مخالف کارهای دولت وقت بود که میتوان آن را در سوالهای مستمرش از وزرا و یا سوال از رییس جمهور دید. این خود نشان میدهد که مجلس روشهای دولت قبل را قبول نداشت. به هرحال ملاحظاتی در کشور وجود داشت که مجلس نمیخواست آن را در نظر نگیرد ولی با این وجود فکر میکنم که مجلس باید قویتر در نظارت جلوی دولت را میگرفت و اجازه نمیداد تخلف قانونی رخ دهد.
به همین دلیل است که معتقدم همه باید از مجلس مستقل حمایت کنند، یعنی سوال از وزرا خیلی مهم نیست که از آن تعبیر سیاسی شود. مجلس باید در نظارت سختگیر باشد وگرنه وقتی قانون نوشته شود اما به درستی اجرا نشود، چه حاصلی دارد؟ باید وزیر در چارچوب قانون عمل کند تا بتوان ارزیابی کرد که آیا قانون اشکال دارد یا اینکه اشکال در کار اجراست؟ حال اگر قانون به درستی اجرا نشود، دیگر قابل تشخیص نیست و سلیقه اعمال شده است.
با توجه به تجربه کابینه یازدهم و تلاش دولت برای بهبود وضعیت اقتصادی، مجلس چقدر از سیاستهای اقتصادی دولت حمایت میکند؟ البته در مدت کار دولت فعلی نیز کارت زرد به برخی وزرای کابینه داده شده و حتی آنها تهدید به استیضاح شدهاند. آیا این رویکرد مجلس مانع کار وزرا نمیشود؟
فکر میکنم که اکنون برای ارزیابی دقیق کار دولت زود باشد، چون دولت حداکثر پنج ماه است که سر کار است، اما میتوان ارزیابی مقدماتی داشت مبنی بر اینکه توجه دولت به سامانبخشی اقتصاد مثبت است. از این جهت دولت حرکت درستی را دنبال میکند تا وضعیت اقتصادی را سامان دهد. حتما مجلس نیز در این راستا به دولت کمک میکند چراکه ما نیز علاقهمندیم کشور از این بیسامانی نجات پیدا کرده و شرایط اقتصادی نسبتا پایداری پیدا کند.
البته این بدان معنا نیست که در برخی از زمینهها نظارتها دقیقتر نباشد چون این نظارتها کمک میکند که اشتباهی رخ ندهد. یعنی اگر مجلس در بخش نظارت دچار خمودی شود، ممکن است اشکالات گذشته رخ دهد. وزرا خوب هستند ولی قدیس اعظم نیستند که اشتباه نکنند. این احتمال وجود دارد که آنها در عملکردشان خطا داشته باشند از این رو باید جایی بر کار آنها نظارت کنند.
براین اساس باید علاوه بر استقبال از حرکات مثبت دولت در کنترل تورم و سامانبخشی اقتصاد، دولت نیزسرعت اش را در بهبود شرایط اقتصادی بیشتر کرده و قدری خیز قویتری داشته باشد. در همین راستا باید نظارتها قانونی باشد.
نظارت مجلس باید در جهتی باشد که وزرا را به کار بیشتر و دقیقتر تشویق کند. باید بیشتر این فکر را در مجلس تقویت کنیم اما این بدان معنا نیست که چون دولت تاکنون حرکتهای مثبتی را داشته است، مجلس دچار خوابآلودگی شود و نظارت نکند. مجلس باید نظارت خود را به درستی انجام دهد.
البته ممکن است گفته شود که نظارت مجلس در برخی موارد با توجه به نوپا بودن دولت زود است. این عیبی ندارد چون به همان میزان که قضاوت در مورد کار اجرا صورت میگیرد، قضاوت در مورد نظارت نیز صورت میگیرد.
کارت زرد و این عبارتها هم از جمله مواردی است که رسانهها به وجود آوردهاند. اینجا میدان مسابقه ورزشی نیست که ما کارت زرد بدهیم. ما در آییننامه چیزی به نام کارت زرد نداریم. نماینده سوالی از وزیر میکند، وزیر پاسخ میدهد و در نهایت مجلس داوری از میزان اقناع نمایندگان میکند. این میتواند مفید هم باشد و جنبه تنبیهی ندارد بلکه هشداری است که وزیر نتوانسته در موضوعی نمایندگان را راضی کند، این به معنای عدم اعتماد به وزیر نیست.
مجلس در مورد آقای چیتچیان وزیر نیرو قانع شد و به تعبیر شما کارت زرد هم نداد. با توجه به این موارد، باید به دغدغههای نمایندگان احترام گذاشته شود. این دغدغهها میتواند کمک به دولت باشد و سرعت و دقت کار را بیشتر کند. البته ممکن است برخی از نمایندگان دلخوریهایی از کار وزرا در زمینههایی داشته باشند که باید صحبتهای آنها را نیز شنید، اما همیشه باید از کار قانونی حمایت کرد و نباید تلقی و موجسازیهای دیگری داشت.
در جلسه ستاد سوخت پیشنهاد افزایش نرخ بنزین به 1800 تومان مطرح شده است، نظر شما درباره این قیمت جدید چیست؟
دولت واقعا پیشنهادی در خصوص افزایش قیمت حاملهای انرژی به ما نداده است. اینها همه حدس و گمان است و من دوستان رسانهای را از طرح این سوال پرهیز میدهم زیرا اینها تورم انتظاری بلاوجه در جامعه ایجاد میکند. تا وقتی که دولت لایحهاش را نداده و موضوع بررسی نشده نباید به آن دامن زد زیرا این خود باعث افزایش تورم میشود. واقعا پیشنهادی به ما ندادند ، حتی در جلسهای که من با مسئولین دولت داشتم، آقای جهانگیری این مساله را مطرح نکرد. البته اینکه موضوعی در سطح کارشناسی گفته شود، متفاوت است.
ظاهرا پیشنهادی برای اختصاص ردیف بودجه مشخص برای اعطای وام ازدواج به جوانان در بودجه مطرح شده، نظر شما در این باره چیست؟
با اختصاص ردیف اعتباری در بانکها برای وام ازدواج موافقیم به شرط اینکه مشکلی برای بانکها ایجاد نکند زیرا بانکها هم وضعیت خیلی مناسبی ندارند و فرمایشات مختلف دستوری به بانکها زیاد داده شده که دچار خفگی تسهیلات شدهاند. ما باید منفذی درست کنیم که آنها بتوانند سر پا بایستند. در کل این فکر را خوب میدانیم که برای ازدواج جوانان وام مقتضی داده شود. البته من اطلاع ندارم که این پیشنهاد در لایحه وجود دارد یا نه، ولی در این جهت توصیه خواهم کرد.
طرح جامع جمعیت و تعالی خانواده در مجلس مطرح است، بعضا گفته میشود که این طرح با طرح افزایش جمعیت شورای عالی انقلاب فرهنگی موازیکاری دارد، نظر شما درباره این نوع طرحها در مجلس چیست؟
لایحه جمعیت لایحهای است که دولت آن را ارائه کرده و مربوط به کار موازی با شورای عالی انقلاب فرهنگی نیست. بحثهایی که در شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح بود را دولت به صورت لایحه در آورد و در حال حاضر هم یک سالی است که در کمیسیونهای بهداشت و فرهنگی روی آن کار میشود. نسخهای از این طرح که آماده شده را به من دادند. در آن ملاحظات زیادی در نظر گرفته شده و زمینه کلی لایحه، تشویق جامعه به جمعیت بیشتر است آن هم بر اساس اینکه ما نمیخواهیم ظرف 10 سال بعد جامعه ما از نظر جمعیتی پیر شود البته نسبتی را رعایت کردند که افراط و تفریط نشود و الگویی در نظر گرفته شده است اما به هر حال باید این موضوع در مجلس مورد بحث قرار گیرد. ملاحظاتی باید برای کار خا