خرید تور نوروزی

«شیشه‌ای‌ها» تریاکی نمی‌شوند!

«برادرم بر اثر مواد مخدر از دنیا رفت. خودم سه سال در زندان بودم. در دوران مصرف، کسی احترامی برایم قائل نبود. اگر مصرف نمی‌کردم و فقط فروش داشتم روزانه می‌توانستم 500 هزار تا یک میلیون تومان درآمد داشته باشم. متاسفانه در موضوع مبارزه با مواد مخدر تضاد منافع وجود دارد». این اظهارات فروشنده و مصرف کننده‌ی نامدار مواد مخدر در یکی از مناطق جنوب تهران است که خبرنگار انصاف نیوز پس از پیگیری‌ موفق شد با او گفت‌وگو کند که مشروح آن در پی می‌آید:

از دوران جوانی شروع کردم

من از هجده سالگی مصرف کننده بودم و همراه با مصرف، فروش را هم انجام می‌دادم. الان سی و سه سال دارم. شروع مصرف من به دلیل کنجکاوی بود. دوستانم مصرف می‌کردند و من هم از سر کنجکاوی دوست داشتم تجربه کنم. وقتی اولین بار استفاده کردم، کم کم ترسم ریخت. دوستانم می‌گفتند ممکن است معتاد شوم، اما من قبول نمی‌کردم و فکر می‌کردم تفریح می‌کنم؛ ادعایی که خیلی از جوانان تازه کار دارند و غلط است!

او می‌گوید: وقتی وارد دنیای مخدرها و مصرف آنها می‌شوید، خارج شدن از آن به نوعی غیرممکن است. من پنج سال پیش ترک کردم اما بعد از دو سال دوباره گرفتار شدم و الان یک سال است که باز هم ترک کردم. برای کسی مثل من که 10 سال معتاد بوده، هیچ تضمینی برای پاک ماندن ابدی وجود ندارد؛ باید مراقبت زیادی کند. یک معتاد بعد از ترک مانند آدمی که هرگز مبتلا نبوده نمی‌تواند عادی زندگی کند. سه ماه بعد از ترک، درد داشتم و الان بعد از یکسال، حالت کسلی و بی‌قراری دارم.

مواد، برادرم را از من گرفت

بین معتادان معروف است که  یک معتاد بگویید و هر صفت بدی به آن بچسبانید. دلیل اصلی ترکم همین بود که از طرف همه ترور شخصیتی می‌شدم و دچار حقارت غیرقابل تحملی شده بودم. زندگی و کار خاصی نداشتم و مثل یک مرده‌ی متحرک بودم. معتادان بیشتر مرتکب جرائم دزدی و قتل هم می‌شوند، چون دچار فقر هم هستند و خیلی درگیر ناهنجاری‌های خانوادگی می‌شوند. من خودم به دلیل اعتیاد ضررهای زیادی متحمل شدم. برادرم به خاطر مواد مخدر از دنیا رفت و خودم هم سه سال زندان بودم.

بعضی‌ها روزانه یک میلیون تومان فروش دارند

درآمد فروش مواد برای کسانی که خودشان مصرف نمی‌کنند خیلی بالاست، اما کسانی که مصرف می‌کنند تمام درآمدشان خرج مصرفشان می‌شود و پولی برای خودشان نمی‌ماند، اما کسانی که فقط فروشنده هستند، درآمد بسیاری بالایی دارند. من کسانی را می‌شناسم که در یکی از محلات، روزانه یک میلیون فروش داشتند و الان از لحاظ مالی قوی هستند.

مناطق مرفه، کوکایین رواج دارد

در جنوب شهر بیشتر شیشه، هرویین و تریاک مرسوم هست، اما در مناطق مرفه، کوکایین رواج دارد. شیشه قدیم از ژاپن وارد می‌شد اما الان در خود تهران تولید می‌شود. پیش از این، واردات داشتیم، الان صادرات هم داریم! هرویین همینطور. تریاک از افغانستان وارد می‌شود، ولی در کرمان و بم هم تولید می‌شود. الان بیشتر مواد جدید صنعتی وارد می‌شود و کراک به دلیل تبعات وحشتناکش، کامل جمع شده است.

شاهد تضاد منافع هستیم

شیشه کیلویی 30 میلیون و هرویین هم همان حدود و تریاک کیلویی حدود چهار میلیون خرید و فروش می‌شود. این قیمت‌ها را قاچاقچیان گردن کلفت و گاه برخی فعالان مبارزه با مواد مخدر تعیین می‌کنند. در پروسه‌ی فروش مواد مخدر از آشپزخانه‌ها (محل تولید مواد صنعتی) تا خرده‌فروش، چهار یا پنج واسطه وجود دارد و برخورد با خرده‌فروشان شاید آنچنان کارساز نباشد. مهم مبارزه با قاچاقچیان و تولید کنندگان بزرگ است که در مواردی به دلیل تضاد منافع انجام نمی‌شود؛ البته با بخش زیادی از آشپزخانه‌دارها برخورد شده، اما هنوز خیلی‌ها در حال فعالیت هستند.

توزیع موادمخدر دولتی کارساز نیست

نکته‌ی جالب این که، این مصرف کننده‌ی سابق درباره‌ی صحبت‌های اخیر مبنی بر توزیع مواد مخدر دولتی، چنین می‌گوید:

از نظر من به دلیل تنوع حال حاضر بازار، این طرح کارایی ندارد. کسانی که شیشه یا هروئین مصرف می‌کنند بعید است به تریاک بازگردند.

زنان مطلقه مشتری مواد مخدر هستند

شروع مصرف مواد مخدر از نظر من دو دلیل دارد؛ بعضی به خاطر حس کنجکاوی و جوانی سراغ مواد مخدر می‌روند و عده‌ای دیگر به خاطر وضعیت بد زندگی! خیلی‌ها را می‌شناسم که برای این که بیدار بمانند و توان بدنی مناسبی داشته باشند تا بیشتر کار کنند سراغ مواد مخدر می‌روند. اما بسیاری از مشتریان خودم، بانوان مطلقه‌ای هستند که برای اداره‌ی زندگی باید بیشتر کار می‌کردند و به همین دلیل سراغ مواد مخدر می‌آمدند.

[ گزارش از «حسین علیزاده» خبرنگار افتخاری انصاف نیوز ]

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. این ادبیات یک معتاد و فروشنده سابقه دار نیست!
    به این کلمات دقت کنید : تضاد ، منافع ، کارایی ، بانوان مطلقه‌ ، ناهنجاری‌های خانوادگی ….
    یا گزارش ساختگی است یا نویسنده به صلاحدید خود ، لحن متن را عوض کرده است.

  2. وقتی میگوئیم معتاد اکثرا در ذهنشان افراد بی سواد متبادر میشود حال آنکه متاسفانه در بین معتادان افراد تحصیلکرده زیادی هم وجود دارد وچه بسا این مصاحبه با فردی از این قشر باشد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا