خرید تور تابستان

پرسش یک دانشجو از مدافع اسلامی کردن دانشگاه‌ها

«ستار غفاری» دانشجوی ارشد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز درباره‌ی پاسخ دکتر محمدرضایی به نامه‌ی دکتر زیباکلام به رییس جمهور [لینک]، نوشت:

آنچه که بعد از دوره مدرس گرایی در قرون وسطی به نوزایی از آن تعبیر می شود، قهرا برآمده از فرهنگ و تمدن غربی است که البته در روزگار ما در شاخه علمی نیز غلبه داشته و پیشرو می‌باشد، لاجرم هر قومی و یا کشوری که بخواهد در علم پیشرفت کند حداقل بایستی به این دستاورد توجه کند و در آن غور نموده و در تمام جوانب آن مداقه نماید، و البته بدیهیست که به دور از تعبیر فوکویی از علم و دانش، داشتن روحیه حقیقت جویی و طلب علم به ماهو علم در هیچ قید و صفتی محصور و محبوس نمی شود.

پاسخ آقای دکتر محمدرضایی به نامه دکتر زیبا کلام، به هیچ وجه قانع کننده نبود، درحالیکه که اگر کسی حقیقتا دغدغه دین و علم دارد می تواند راهی و استدلالی را بیان کند که در عین توسعه علم و پیشرفت دانشی بر فرهنگ بومی و غنی شده اتکا شود.

اینجانب خود به بهره گیری از علوم در جهت استغنا و ارتقای فرهنگ باور داشته و به نظر می رسد که باید ابتدا علومی را که به بازیابی و ارتقا فرهنگ ایرانی- اسلامی کمک می کند به یاری طلبیده و پس از شناخت همه جانبه فرهنگ خود، قدم در مسیر نقادی و تولید علم برداریم.

اما ذکر نکاتی درباره این پاسخ لازم به نظر می رسد.

۱ – با توجه سیاست کلان گروهی که به جای پاسخ گویی به نیازهای جامعه، سیاست‌های تهاجمی و حملات کور (با توجه به امکاناتی که در اختیارشان قرار دارد) به در خواست‌های جامعه و یا بخشی از آن دارند، متاسفانه این سیاست کلی نامبارک نیز به حوزه علم و دانشگاه تسری یافته است و قصد دارد مطالبات غیر واقعی و دروغین در دانشگاه ایجاد کرده و بر آن تحمیل کند و به دنبالش نیرو و توان بالای دانشگاه را با طرح چنین بحث هایی فرسایشی، کاهش و منحرف سازد، که البته هوشیاری اساتید و دانشجویان حقیقت جو را می طلبد.

۲ – سوالی که از آقای محمدرضایی وجود دارد این است، آیا آنچنان که عنوان کرده اسلامی کردن علوم انسانی در واقعیت، خواستگاه مردمی و دانشگاهی دارد و یا یک بخشنامه حکومتی است.

۳ – آقای محمدی چهار اصل را برای تحول علوم انسانی ذکر کرده اند (عقل گرایی، روز آمدی، کارآمدی، اسلامی سازی) سوال اینجاست که کدام یک از این اصول بر دیگری ارجحیت دارد و در صورت تعارض مابین این اصول کدام یک ترجیح داده می شود، که البته به نظر ایشان در ادامه بیان کرده اولویت و مرجعیت را به اسلامی سازی داده است و این البته با داشتن بی طرفی و داشتن پیش فرض در علم جویی در تعارض است.

۴ – آقای محمدی هدف اسلامی کردن علوم انسانی را گسترش افق دید عالمان به حوزه منابع شناخت در نگاه به هستی و انسان است و این نتیجه را گرفته که با داشتن چنین ادعایی می توان از جایگاه مقلد به جایگاه ناقد دست یافت، اما سوال از آقای محمدی این است که آیا تا به حال در حوزه علوم انسانی این گروه تحول خواه! توانسته کتابی را به صورت علمی و مستقل در نقد آرا اندیشمندان غربی به نگارش درآورد؟

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا