سیروس ناصری: توافقژنو اعلام آتشبس ایران و غرب بود
به گزارش انصاف نیوز، سیروس ناصری نماینده سابق ایران در مقر سازمان ملل در ژنو و سفیر سابق ایران در سویس گفتگویی با اعتماد کرده است که متن کامل آن در پی می آید:
آقای ناصری در این هشت سال کجا بودید آیا در این مدت هیچوقت از شما به عنوان فردی که در تیم مذاکرات هستهیی ایران حضور داشتید دعوت نشد تا از نظرات شما استفاده شود؟
در این سالها در پروژههای صنعتی-معدنی و صادراتی درگیر بودهام و هستم. در برخی قراردادهای بینالمللی هم مشورت دادهام.
در دورهیی که دکتر لاریجانی مسوولیت داشتند و بعد از آن نیز تا زمانی که مهندس آقازاده در سازمان بودند هر زمان کمک و مشورتی میخواستند در خدمت بودم. پس از آن هم اگر مطلبی به نظرم میرسید به طور غیرمستقیم مطرح میکردم ولی نمیدانم که آیا به دست مسوولان میرسید یا نه ولی هیچ نقش مستقیمی در این مدت نداشتهام.
الان هم بهشدت درگیر کارم و امکان و فرصت درگیر شدن در موضوعات سیاسی را ندارم. موقعیت کاری و علاقه و تمرکز فکریام بیشتر متوجه مباحث اقتصادی است تا سیاسی.
حضور شما بعد از هشت سال در مراسم ختم مادر دکتر ظریف با استقبال رسانهها مواجه شد. پس از آن شما در نشست دیپلماسی ایرانی شرکت کردید و همین باعث شد شایعاتی مبنی بر مشورت دادن شما به تیم هستهیی مطرح شود البته شما این شایعات را رد کردید ولی آیا پیشنهادی از وزارت خارجه برای کار در دوره جدید ندارید؟
من در سالهای گذشته هم عموما به نشستهای دیپلماسی ایرانی دعوت میشدم و شرکت میکردم. کیفیت این نشستها و حرفهیی بودن بحثها و تنوع نظرات همیشه برایم جذاب بوده و هست. بنابراین شرکت در نشست اخیر اصلا چیز جدیدی نبود.
درباره اینکه پیشنهادی داشتهام یا خیر هم مدتهاست کار دولتی را کنار گذاشتهام و قصد بازگشت ندارم. تیم جدید هم توانایی و مهارت بالایی دارد و با تسلط موضوعات را دنبال میکند و نیازی به مشورت بنده و امثال بنده ندارد.
با توجه به اینکه شما در زمان مذاکرات سعدآباد حضور داشتید و با وجود زحمتهای بسیاری که کشیدید آن مذاکرات به نتیجه نرسید به نظر شما توافق ژنو چه تفاوتهایی با توافق سعدآباد دارد؟
بیانیه سعدآباد صرفا یک حرکت تاکتیکی بود. در آن مقطع لازم بود قطعنامه شورای حکام بیاثر و از ارجاع پرونده به شورای امنیت جلوگیری شود که شد. ما آن موقع به زمان نیاز داشتیم تا نواقص و کمبودهای برنامه تولید سوخت را یک به یک کامل کنیم. سعدآباد و توافقهای بعدی این فرصت را فراهم کرد و برنامه بدون هزینه سیاسی کامل شد. لذا براساس اهداف تعریف شده در آن مقطع کاملا بجا و موفق بود.
اما توافق ژنو شالوده یک توافق درازمدت را پیریزی کرده است. دستیابی به این توافق بسیار دشوار بوده و نتیجه آن بسیار مهم و تعیینکننده است. با توافق ژنو زمینه برای حل نهایی این بحران با تداوم غنیسازی و تولید سوخت فراهم شده و این دستاورد بزرگی است.
چه تضمینی وجود دارد که این توافق به گام نهایی برسد با توجه به اینکه مخالفتهایی از سوی برخی افراد و خصوصا تندروهای ایران و تندروهای امریکا در این باره وجود دارد؟
تنها تضمین موجود در این مقطع اراده طرفین برای نیل به راهحل جامع از یکطرف و از طرف دیگرهزینه بالایی است که عدم توافق برای طرفین دعوا در پی خواهد داشت. به نظر من همین تضامین به قدر کافی مهم هستند که دو طرف را به سمت راهحل سوق دهند. این نکته هم مهم است که باعقبنشینی امریکا تفاهم نسبت به مسائل باقیمانده دشوار ولی کاملا امکانپذیر است.
برخی از همین تندروها تعلیق غنیسازی 20 درصد را با تعلیق فعالیتهای هستهیی ایران در زمان توافق سعدآباد تشبیه میکنند. حتی برخی روزنامهها از اجرایی شدن توافق ژنو به عنوان هولوکاست هستهیی یاد کردند چه مسائلی باعث شد که آن زمان ایران تعلیق کامل را بپذیرد؟
جشن و عزا حرکاتی تبلیغاتیاند و تاثیرشان محدود و مقطعی است. مساله هستهیی موضوعی پیچیده و چند وجهی است که فقط با برنامهریزی حساب شده و درایت ومهارت سیاسی مهار و سپس حل خواهد شد. تدبیر و توکل چاره کار است نه تکفیر وتعصب.
این توافق چه اثرات مثبتی بر اقتصاد و سیاست ایران دارد؟
توافق نوامبر حکم یک آتشبس و عقبنشینی مقطعی از جانب طرفین را دارد. به همین میزان هم میتوان انتظار گشایش سیاسی و اقتصادی محدودی از آن را داشت.گرچه این مقایسه بجا نیست ولی میتوان گفت وضعیت فعلی تا حدودی شبیه دوران آتشبس در پایان جنگ تحمیلی است. اگرچه در آن مقطع یک آرامش نسبی حاکم شده بود ولی ماهها طول کشید تا شرایط ایران پذیرفته شده و وضعیت کاملا عادی شود. الان هم ما در دوران موقت و انتقالی هستیم وفضای مانور برایمان بازتر شده ولی تحول اساسی بعد از توافق نهایی خواهد بود.
در این هشت سال پرونده هستهیی ایران به حادترین وضعیت خود رسید. عملکرد تیم مذاکرهکننده قبلی را چگونه در این ماجرا توصیف میکنید؟
دولت قبلی در ابتدای کار قدری بیمحاسبه و بیمحابا عمل کرد که عمدتا انگیزههای سیاسی داخلی داشت ولی به تدریج به موضوع مسلط شد و تلاش کرد ضمن پیش بردن برنامه هزینههای سیاسی و اقتصادی تحمیل شده را کاهش دهد. تا حدی هم موفق بود از جمله در آلماتی که زمینه اولیه را برای توافقهای بعدی فراهم کرد.
موفقیت تیم مذاکرهکننده در رسیدن به توافق ژنو و اجرایی شدن آن را در دولت یازدهم چگونه توصیف میکنید؟
قطعا موفقیت بزرگی است چون امریکا بالاخره به خواست مردم ایران یعنی ادامه غنیسازی و تولید سوخت هستهیی تن داد. این توافق زمانی که نهایی و قطعی شود به منزله پذیرش ایران در جمع بسیار کوچک کشورهایی است که توانایی و تجهیزات تولید سوخت هستهیی دارند.
اگر مردم ما از رقابتها و دعواهای پشت پرده کشورهای بزرگ برای به انحصار درآوردن سوخت هستهیی آگاه شوند قدر و ارزش این توافق اصولی برایشان آشکار خواهد شد. هیچ یک از قدرتهای سیاسی امروز میل ندارند که کشورهای در حال توسعه وارد عرصه سوخت هستهیی شوند. ایران با مقاومت و درایت بالاخره این سد آهنین را شکست و راه را برای بقیه کشورهای در حال توسعه نیز هموار کرد.
برخی معتقدند اگر ایران اعلام نمیکرد که به غنیسازی 20 درصد رسیده است این موفقیت حاصل نمیشد نظر شما چیست؟
ایران زمانی برنامه غنیسازی بومی را شروع کرد که غربیها همه امکانات صلحآمیز را ممنوع کردند. غنیسازی 20 درصد هم، زمانی شروع شد که امکان تامین آن فراهم نشد و بهانهجویی کردند. اینکه ایران نشان داد اگر اراده کند هر آنچه در زمینه کاربرد صلحآمیز لازم باشد خودش تولید خواهد کرد درتغییر نگاه غرب اثر محسوس داشت ولی اینکه بگوییم این توافق منحصرا به این دلیل حاصل شد صحیح نیست. زمانی که غنیسازی تا پنج درصد بود تحریمها هم کمتر بود و با تولید 20 درصد تحریمها هم شدید شد. بنا بر این از نظر تناسب مواضع مذاکراتی تغییر عمدهیی رخ نداد. ولی اصولا بنده این تناسب را موضوع اصلی نمیدانم. اساس مساله این است که ایران به غنیسازی ادامه بدهد که این در توافق اولیه آمده و انشاءالله در توافق نهایی هم منظور خواهد شد.
آیا شما اطلاع دارید که پولهای آزاد شده ایران مربوط به کدام درآمدها و از طریق کدام کشور و بانک است؟
خیر اطلاع دقیقی ندارم ولی آنچه از اخبار میشود فهمید پولهای آزاد شده مربوط به کشورهایی مثل ژاپن، کره، چین و هند است که خریداران نفت و میعانات از ایران هستند.
با لغو برخی تحریمها از جمله تحریم صادرات پتروشیمی چه میزان از درآمد نصیب کشورمان میشود؟
با لغو تحریم پتروشیمی سالانه مبلغی حدود 20 میلیارد دلار درآمد ارزی آزاد میشود و محدودیتهای بانکی در این مورد لغو میشوند و این بخش اخیر یعنی آزاد شدن خدمات مربوط به صادرات پتروشیمی است که حایز اهمیت است.
آیا توقف برخی از فعالیتهای هستهیی از نظر اقتصادی بار مالی بر دوش دولت نمیگذارد؟
خیر. پذیرش سقف 5 درصد به جای 20 درصد نمیتواند بار مالی برای دولت داشته باشد. مگر اینکه گفته شود رقیق کردن مواد 20 درصدی هزینه دارد که اگر هم باشد بسیار ناچیز است.
بعد از توافق ژنو برخی جریانها مدعی هستند که تیم مذاکرات هستهیی باید شفافسازی کند و تلاش تیم هم همین بوده که همه را در این بحث قانع کند اما با تمام اینها همچنان این طیف راضی نیست. چه عاملی دلیل این همه مخالفت و سد در راه تیم مذاکرات است؟
فکر میکنم به جز مذاکرات دوره اول که همه چیز کاملا شفاف و علنی و در معرض نقد مسوولان و رسانهها بود در دورههای بعدی همیشه مطالب به صورت محدود و گزینشی در عرصه عمومی مطرح شدهاند. باید پذیرفت که این موضوع یک مساله مهم ملی است و آحاد مردم حق دارند از روند حل و فصل آن مطلع باشند. در عین حال حل این بحران دشمنان سرسختی در منطقه و جهان دارد و آگاهی آنها از جزییات مثل آن است که به دست خودمان دشمن را مسلح کنیم. بنابراین باید راهحلی بینابین پیدا کرد که هم مردم و نمایندگان آنها راضی باشند و هم امکان سوءاستفاده برای دشمنان فراهم نشود و این کار آسانی نیست.
تاثیر آقای روحانی بر پرونده هستهیی ایران را در دو مقطع 2003 و 2013 چگونه ارزیابی میکنید؟
دکتر روحانی در هر میدانی که وارد میشوند با برنامهریزی و طراحی و حوصله و طمانینه کار میکنند. لذا ضریب موفقیتشان در کارها بسیار بالاست. دکتر روحانی جزو نخستین تدوینکنندگان برنامه هستهیی صلحآمیز ایران بود – در مقطع 2003 زمانی که دشمنان ایران قصد از بین بردن نطفه صنعت هستهیی را داشتند با تدبیر برنامه را جلو برد و همه زیرساختها را کامل کرد – و در مقطع جدید ورود ایران به باشگاه اختصاصی و انحصاری صنعتمداران هستهیی را پایهریزی کرده است. در هیچ یک از این دورهها هم از سرزنش سرزنشگران خسته و دلسرد نشد و همه اعتبار خود را در این مسیر فدا کرد. تاثیر ایشان بر این پرونده غیرقابل انکار است.
نظر شما درباره چرایی و پیامد تغییر الگوی تروییکای اروپایی به گروه 3+3 و تاثیر حضور امریکا در گفتوگوها چیست؟
تروییکا و 3+3 تاثیر چندانی در این پرونده ندارند. این معرکه را امریکا راه انداخت- امریکا هدایت کرد- و دست آخر هم امریکا باید حل کند. نقش بقیه کشورها در این ماجرا محدود و بعضا ایذایی یا حمایتی است. امریکاییها از دو سال پیش فهمیدند که به هیچ وسیلهیی نمیتوانند جلوی پیشرفت برنامه هستهیی ایران را بگیرند و ناچار شدند خودشان مستقیما وارد صحنه مذاکرات سیاسی شوند. از موضع اصلیشان هم که حذف کامل غنیسازی در ایران بود ذرهذره عقبنشینی کردند. این دو عامل زمینه را برای گشایش سیاسی و توافق ژنو مهیا کرد.
آقای دکتر شما روند فعالیتهای هستهیی در دوره آقایان لاریجانی و جلیلی را چگونه میبینید و چه انتقادهایی را به آن دارید؟
فقط دیکته نوشته نشده است که غلط ندارد. در هر دورهیی مذاکرهکنندگان تلاش کردند ضمن پیش بردن برنامه گرههای سیاسی را هم باز کنند. میدانم شما خبرنگاران به واسطه حرفهتان دوست دارید حرفهای جنجالی بشنوید. ولی فراموش نکنیم که پرونده هستهیی یک مساله ملی و بلکه فراملی است. همه افراد و شخصیتهایی که در این مساله نقش داشته و دارند باید با همدلی و همکاری تلاش کنند اینبار سنگین به مقصد برسد. انگشت اتهام و انتقاد را به سمت افراد قبلی و فعلی نشانه رفتن بیهوده و مضر است.
در زمان حضور شما در تیم مذاکرهکننده همه تلاشها مبتنی بر این بود که پرونده هستهیی ایران به شورای امنیت نرود چرا این همه تلاش کردید؟
به این دلیل که ارجاع پرونده دست امریکا را برای قدرتنمایی باز میکرد که کرد. جایگاه محکم حقوقی ایران را هم میتوانست مخدوش کند. بنابراین طبیعی بود که تلاش شود حتیالامکان این ابزار در اختیار امریکا قرار نگیرد و اگر هم شد به نحوی مدیریت شود که امریکا نتواند در صحنه جهانی ترکتازی کند.
سیاستهای 10 سال اخیر در گفتوگوهای هستهیی برای ایران چه هزینهیی داشت؟
به نظر من الان دیگر وقت این بحثها نیست. برنامه هستهیی صلحآمیز ایران با مقاومت مردم در مقابل تحریمهای تحمیلی به ثمر نشسته و جهان غرب در آستانه پذیرش این حقیقت است که برای آنها سخت و تلخ و برای مردم ما با ارزش و شیرین است. نگاه ما دیگر باید مثبت و رو به جلو باشد.
با توجه به اینکه حضور رییسجمهور ایران در اجلاس داووس بازتاب گستردهیی در جهان داشت این موضوع تا چه حد میتواند در جایگاه ایران در جهان از این پس اثرگذار باشد؟
شرکت دکتر روحانی در داووس کاملا به موقع و کارساز بود. دهکده داووس در زمان اجلاس سالانه مرکز توجه همه رسانههای جهان است. رییسجمهور از این جایگاه بهخوبی استفاده کردند و به جهانیان یادآوری کردند که صلحطلب واقعی ایرانیاناند و آشوبطلبان در همسایگی و همان همسایگان را هم به دوستی و همکاری به جای کینهتوزی و ستیزه جویی دعوت کردند. پیام و بیان ایشان نرم و ساده و همزمان قاطع و راسخ بود. بازتاب بسیار وسیعی هم داشت ویکبار دیگر افراطیون را در امریکا و در منطقه به واکنش واداشت.
مقابله با ایرانهراسی و خنثی کردن آن، که سالهاست روی آن سرمایهگذاری شده فقط با تلاش پیگیر و حضور مداوم در عرضههای سیاسی و تبلیغاتی امکانپذیر است.
یک نکته هم در پیام ایشان بود که شاید کمتر به آن توجه شد ولی به نظر من بسیار مهم است.
رییسجمهور گفتند اقتصاد ایران این توان را دارد که ظرف سه دهه آتی در رده 10 اقتصاد برتر دنیا قرار بگیرد. این یک هدفگذاری واقعبینانه و کاملا دستیافتنی است چون ثروتی که در این کشور نهفته شده در دنیا کمنظیر است. در عین حال دورنمایی که این هدف تصویر میکند اطمینانبخش و اعتمادساز است.
دکتر روحانی آینده کشور را در گروه کشورهایی نظیر «بریکس» – BRICS – ترسیم کردند… کشورهایی مثل برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی که توانستهاند با تغییرات ساختاری اقتصاد خود را طی دو، سه دهه از فلاکت به سعادت برسند و به کشورهایی قدرتمند و موثر در صحنه اقتصاد و سیاست بینالمللی مبدل شوند.
امیدواریم ریاست محترم جمهور همانطور که در داووس وعده دادند بتوانند پایهریزیهای اقتصادی و سیاسی لازم برای این جهش بزرگ اقتصادی را در دوران ریاستجمهوریشان به انجام برسانند که کاری است بسیار دشوار ولی با نیت خیر و اراده جدی و لطف الهی شدنی است.
با توجه به اینکه بعد از روی کار آمدن آقای روحانی و خصوصا پس از توافق ژنو جایگاه ایران در دنیا تغییر کرد و این موضوع در اجلاس داووس هم کاملا روشن بود، تاثیر گشایش فضای بینالمللی را بر فضای داخلی کشور چگونه میبینید؟
اگر از این فضا خوب استفاده شود تاثیر اساسی خواهد داشت. فعلا نباید توقعات را بالا برد. در این دوران موقت بهتر است روابط اقتصادی خود را با کشورهایی که با ما همراهی کردند تقویت کنیم و نباید دنبال برگرداندن غربیها باشیم. آنها خودشان در شرایط سخت به ما پشت کردند و خودشان هم وقتی تحریمها برداشته شود با التماس برمیگردند. البته خوب است از این فرصت استفاده شود و بین آنها شکاف ایجاد شود که تا حدی شده ولی بیشتر از این، جای کار دارد. در مجموع هم تغییر فضای بینالمللی به همراه ثبات در تصمیمگیریها فضای داخلی را به ویژه در پهنه اقتصادی آرام کرده و به مردم امید داده است. اگر همین روند حفظ شود چشمانداز خوبی در پیشرو است.
چشمانداز شما از آینده گفتوگوهای مستقیم ایران و امریکا و میزان امیدواری به آن چیست؟
امریکاییها فعلا باید در موضوع هستهیی حسننیتشان را اثبات کنند. هرگونه بحث و پیشبینی نسبت به آینده روابط، قبل از حل مساله هستهیی زودرس و به نظر بنده مضر است.
انتهای پیام