خرید تور نوروزی

اصلاح طلبان و سلطه ستیزی

«روزبه علمداری» در یادداشتی با عنوان «اصلاح طلبان و سلطه ستیزی» در سایت جماران نوشت:

چندی پیش استاد گرامی‌ام آقای دکتر کاشی طی یادداشتی این پرسش را مطرح کرده‌اند که چرا جوانب ستم‌های بزرگ آمریکا در اقصی نقاط جهان که در برخوردهای آن دولت در اجرای برجام نیز به چشم می‌خورد، در زبان روشنفکران ایرانی هیچ جایگاهی ندارد؟ [لینک]

ایشان سپس «کلیشه‌ای شدن این موضوع در کشور»، «شادی عده ای از فشار آمریکا به ایران به دلیل تأثیر احتمالی بر گسترش احتمالی دموکراسی» و «از دست دادن قدرت نقد مناسبات بین المللی» را پاسخ های احتمالی به این پرسش ذکر کرد.

از طرف دیگر، امروز آقای سید محمد خاتمی طی دیداری در بخشی از سخنان خود گفته: «امنیت جامعه بسیار مهم است… اگر روزی هم خدای نکرده بخواهند به این انقلاب و  کشور و ملت لطمه بزنند ما باید در صف مقدم مقابله باشیم. ما که نمی توانیم با آمریکا، با اسرائیل، با دشمنان خود کنار بیاییم. البته این به هیچ وجه به معنای ماجراجویی و دشمن تراشی نیست و منافاتی با تعامل و حتی گفتگو با شرایط خاص خودش ندارد. اما ما دشمن را می شناسیم».

در خصوص «ما و آمریکا» چند نکته قابل تأمل است:

اولا، سوء استفاده کردن از برخی مفاهیم دلیل کافی برای کنار نهادن آن نیست؛ خصوصا مفاهیمی که فی نفسه مختص مذهب و مرامی خاص نیست و میتواند و بلکه باید نحله ها و گروههای مختلف را حول خود جمع کند. این کنار نهادن اگر توسط بخشی از مردم عادی که هر روز در معرض انواع بعضی سوء استفاده های تبلیغاتی و تبعات آن هستند، «قابل درک» هست، اما نخبگان، روشنفکران و فعالان سیاسی که قاعدتا افعال آنها بیش از مردم عادی از «خودآگاه» آنها نشأت می گیرد نه قابل درک است و نه پذیرفته شده.

خوب است به یاد بیاوریم یکی از دلایلی که مهندس موسوی در سال 88 دوباره پا به میدان رقابت گذاشت و در آن فرصت در جهت آن کوشید، «بازخوانی» مفاهیم اصیل انقلاب اسلامی و اندیشه های امام خمینی بود که سالها در محدوده انحصاری یک تفکر قرار گرفته بود و از «ارزش» به «ابزار محض» تنزل یافته بود؛ مانند توجه به محرومان، عدالت و…

ثانیا، یکی از لوازم توفیق یک جریان سیاسی، توجه به ریشه های فکری و اجتماعی خویش و تعیین تکلیف با مفاهیم مهمی است که یا از گذشته با خود حمل می کنند و یا امروز در عرصه عمومی با آنها رو به رو هستند. به عنوان مثال، یک جریان سیاسی امروز نمی تواند موضع و تحلیلی در خصوص ضرورت حضور ایران در منطقه و مقابله با گروههای تکفیری نداشته باشد.

اصلاح طلبان که در دهه شصت با عنوان «خط امامی» هویت مشخصی پیدا کردند، به اعتبار ایفای «نقش اصلی» در تسخیر سفارت امریکا اولین حاملان گفتمان مبارزه با سلطه و آمریکا ستیزی بودند.  بعدها در دهه 1370 که دوران ثبات و گذار محسوب می شد، این بخش گفتمان چپ جمهوری اسلامی کمرنگ تر شد و آنان این بار برخلاف دهه 60، «تعامل» را جایگزین «ستیز» در دستور کار قرار داده و حتی ادبیات «استکبار» به «غرب» تبدیل شده و به مرور تفکیک میان آمریکا اروپا و غرب(برخلاف تصویر کلی «استکبار») شکل گرفت. این در حالی بود که هسته مرکزی نظام جمهوری اسلامیهمچنان ضدیّت با امریکا را به دلیل تضاد منافع ملی دو کشور همچنان به قوت خود باقی دانسته و این موضوع را از ارکان مهم هویتی نظام بر شمرده و می شمارد.

بنابراین، اصلاح طلبان امروز از دو جهت باید دیدگاه خود در قبال آمریکا را مشخص سازند:

1- نقش مبارزه با سلطه و ظلم ستیزی در تعریف هویت آنها در سپهر سیاست ایران: اصلاح طلبان به عنوان یک جریان روشنفکری(و بخش مهم کلیت جریان روشنفکری ایرانی که در بالا بدان اشاره شد) که ریشه خود را در طبقه متوسط و خصوصا طبقه دانشگاهی می بینند نمی توانند نسبت به این چالش مهم نظری و عملی در ساختار نظام بین الملل بی تفاوت باشند. آنان همانگونه که به عنوان مثال در خصوص اهمیت صندوق رأی به توافقی نظری و عملی رسیده اند و بدنه حامی خود را تا سطح بسیار قابل توجهی با این نظر همراه ساخته اند، ضرورتا باید موضع خویش در این موضوع را نیز شفاف سازند.

2-  آنچه به ذهن نگارنده می آید این است که اصلاح طلبان می توانند در جریان شفاف سازی مواضع خود این واقعیت را برای مردم تبیین کنند که نقطه افتراق آنها با اصولگرایان در خصوص موضوع آمریکا، نه تشکیک در اصل ظلم و توسعه طلبی های آمریکاست؛ بلکه در نوع «مواجهه» با این واقعیت است.

بر اساس آنچه تاکنون دیده ایم، اصولگرایان عمدتا مقابله ای «نفی محور» با این توسعه طلبی را در دستور کار خود قرار داده اند و آن را تبدیل به دستگاهی ایدئولوژیک کرده اند؛ در حالی که اصلاح طلبان و چهره های شاخص آنها در این بیست سال(از 1376) کوشیده اند در موضع و کارنامه عملی اثبات کنند که این مقابله را با عملکردی متفاوت انجام می دهند که نقطه جدایی آنها از اصولگرایان است؛ عملکردی که مبتنی بر تقویت مردمسالاری و آزادی های مشروع در داخل کشور و تنش زدایی در جهان خصوصا با همسایگان.

این رویکرد ضمن آنکه تضمینی برای امنیت ملی است، قدرت مانور جمهوری اسلامی در مجامع جهانی را بالا می برد. همانگونه که اگر امروز شاهد روابط حسنه سیاسی و تجاری با اروپا نبودیم، عدم همراهی آنان با آمریکا در نقش برجام نیز رخ نمی داد.

«ما و آمریکا» موضوعی است که باید دقیق تر و عمیق تر مورد بحث و گفت و گو قرار گیرد.

چرا منتقدان داخلی جمهوری اسلامی در باره آمریکا سکوت کرده‌اند؟

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا