نسل ما تاریخ و سنت خود را فراموش کرده
«منیرالدین بیروتی»، داستان نویس، گفت: با نسلی مواجه هستیم که از تاریخ و سنت خود نه تنها فاصله گرفته بلکه جدا شده است. نسل بی تاریخ، نسل معلق و پا در هوایی میشود، زیرا میخواهد اظهار وجود بکند.
بیروتی در گفت و گو با خبرنگار انصاف نیوز، درباره رسوخ کپی کاری در ادبیات کشور گفت: این که ادبیات ما چرا دچار کپی کاری از آثار دیگران شده است، به نظر من بحثی کلی و بی مصداق است. بالطبع در بحث کلی نیز حرفهای کلی زده خواهد شد که مفید نخواهد بود. اما من تصور میکنم کپی کردن در ادبیات یا در هر جای حوزه دیگر و در هر حرفهای نشانهٔ رکود خلاقیت و به انتها رسیدن نبوغ است. البته این حرفی بسیار کلی است و زمانی که بحث مصداقی نیست به ناچار حرفها کلی میشود.
این نویسنده درباره علت رسیدن ادبیات به کپی کاری در عصر حاضر، درحالی که ما ادبیات غنی در دورههای مختلف تاریخی داشتهایم افزود: موضوع رسیدن ادبیات به کپی کردن یا نرسیدن به این مرحله را زمان تعیین میکند. زمان قاضی سخت گیر و بسیار بی رحمی است، مشخص میکند که چه کسی کپی کار و جعلی نویس بوده و چه کسی مرتکب این فعل حرام نشده است. باید بدانیم دزدی، جعل و کپی از نوشتهٔ بزرگان فعل حرام است و اگر متوجه این دزدی نشویم، قطعاً از کم خوانی و کم سوادی است.
بیروتی درباره عوامل مؤثر در این موضع توضیح داد: موضوع کپی کردن نه تنها در ادبیات، بلکه امروزه حتی در زندگی ما و در تمام امور نیز جاری شده است. نوع زندگی و نگاه ما به دنیا کپی و تقلید است و این به دلیل بریدن و بریده شدن از ریشهها و سنتهای تاریخی است.
وی تاکید کرد: با نسلی مواجه هستیم که از تاریخ و سنت خود نه تنها فاصله گرفته بلکه جدا شده است. نسل بی تاریخ، نسل معلق و پا در هوایی میشود، زیرا میخواهد اظهار وجود بکند، وبه این علت ناچار به چیزهایی که میبیند و خیال میکند ماندگار است حتی برای چند روز و چند ماه متوسل میشود. نسل بی تاریخ، نسل بی اندیشهای خواهد شد و نسل بی اندیشه مقلد صرف میشود، این رسوخ تقلید و کپی کاری در تمام امور و از جمله ادبیات را به همراه دارد.
نویسنده رمان «سلام مترسک»، درباره موضوع زرد نویسی در ادبیات امروز نیز گفت: زرد نویسی موضوع امروز، دیروز و فردا نیست بلکه یک موضوع همیشگی است. اما این که زرد نویسی به شکل امروز در آمده یا در بیاید موضوع عمیقی است. به گمان من دلایل زیادی را میتوان مطرح کرد که، چرا ادبیات ما به این روزگار دچار شده است، که البته جای آن این جا و در این مختصر نیست.
وی ادامه داد: سرعت، صبر نداشتن، کم سوادی، کم خوانی و ساده تصور کردن ادبیات و نوشتن در این امر بی تأثیر نیست. این که فضا به صورتی شود که دوستان ساده و کم دانش مدام بگویند که نوشتن علی الخصوص نویسندگی رمان کار سادهای است و همه قادر اند بنویسند، بدون شک خیلیها را دچار توهم خواهد کرد که بدون خواندن تاریخ و شناخت اساتید این فن و بدون فهمیدن رمانهای خوب دنیا میتوانند کتاب خوب بنویسند.
نویسنده مجموعه داستان «تک خشت» افزود: این موارد سبب شده است که خیلیها نوشتن را دست کم گرفتهاند و میخواهند یک شبه نویسنده بشوند. نویسنده شدن کار یک شب، یک ماه و یک سال نیست. کار سالها تلاش است و باید صبر ایوب داشت. خیلیها صبر ایوب ندارند و از طرفی میخواهند یک شبه معروف شوندعلت جعل و کپی نیز همین موارد است.
او خاطر نشان کرد: امروز فضای مجازی نور علی نور است و هر کسی هر آنچه دلش خواست مینویسد و آن را لابد شاهکار هم میداند. بگذریم که در همین فضا نیز کم سوادی و غلط نویسی بیداد میکند. به نظر من باید خواند، تاریخ و سنتها را شناخت واندیشیدن را آموخت. تمام مشکلات از نیندیشیدن است. اندیشیدن را فراموش کردهایم و نیاز به آموختن را از یاد بردهایم.
بیروتی درباره چند یادداشت منتشر شده در سایت انصاف نیوز (لینک خبر) گفت: دربارهٔ مطالب آن دو عزیز بنده هیچ حرفی نمیتوانم بزنم زیرا کتاب گویا چاپ نشده. به هرحال هر کسی نظری دارد و نظرش محترم است اما لزوماً هر نظری مهم نیست.
او درباره تعریف اقتباس در هنر گفت: اگر بخواهم مختصر توضیح دهم، اقتباس نوعی نگاه متفاوت به یک موضوع مشترک است. یعنی ممکن است موضوع برای دو نویسنده یکسان باشد، اما نگاه هر کدام با دیگری متفاوت است. برای مثال زمانی که فیلم «جنایت و مکافات» را تماشا میکنید، قطعاً فیلم آن چیزی که داستایفسکی نوشته است و ذهنیت و تصور او نیست، فقط نوع نگاه کارگردان فیلم به کتاب داستایفسکی است، در حالی که هیچ کسی نمیتواند، اذعان کند که آن فیلم، همان کتاب داستایفسکی نیست.
انتهای پیام