چالش ۲۰ میلیون متر مربع تراکم!
روزنامه قانون درباره چالش های شهردار جدید تهران نوشت: شهر تهران به عنوان پایتخت نظام اسلامی، این روزها در حال پوست اندازی مدیریتی در حوزه شهری است و بسیاری از شهروندان توقع دارند در سایه این تغییر، بخشی از مشکلات زمین مانده شهر حل شود. مشکلاتی که در حوزه های ترافیکی، زیست محیطی، ساخت و ساز، بافت های فرسوده و …. شهروندان را آزار می دهد و باید با نگاه جامع و دقیق به امورات شهر، بر طرف شوند.
اينكه تهران در اين حوزهها در چه شرايطي به سر مي برد و راههاي برون رفت از مشكلات آن چيست، موضوع گفت وگو با «داود تاجران» كارشناس برجسته شهري و مدير ارشد شهرداري تهران در سال هاي قبل است. تاجران كه در سال هاي مديريت موفق كرباسچي در شهرداري تهران، در زمره مديران موفق شهرداري بود و آثار مديريتش در مناطق 20 و 15 تهران و نيز سازمان بازيافت و تبديل مواد سبب تحولاتي بسيار در اين حوزه ها شد. تحول محيط زيست شهري و فرايند مديريت زباله هاي شهر تهران از يك سو و اقدامات در نوسازي بافت هاي فرسوده شهرري و منطقه 15 جملگي نتيجه تصميمات كارشناسي و علمي مديريت تاجران بود كه امروز نقدهاي مختلفي را به مديريت پايتخت دارد. وي در سال هاي اخير نيز مشاور شهردار كابل بوده است. او در گفت و با قانون از چالش هاي امروز مديريت شهري تهران گفت كه در ادامه مي خوانيد:
ابتدا از حوزه محيط زيست شهري شروع كنيم. در تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری برخی کاندیداها در مورد وضعیت زیست محیطی تهران و فعالیتهایی که درحوزه مدیریت پسماند در تهران صورت گرفته، گزارشهايي دادند که با نقد جدی بهخصوص درباره وضعیت زباله سوز شهر تهران، بحث شیرابهها و حمل و نقل زباله مطرح شد. به عنوان كسي كه سالها در حوزه پسماند كار كرديد، اكنون وضعیت مدیریت پسماند تهران را بهخصوص در پایان 12 سالي که آقای قالیباف شهردار تهران بودند،چگونه ارزیابی می کنید؟
روزانه هفت هزارتن زباله در تهران توليد مي شود كه اگر آنالیز فیزیکی زباله هاي تهران در سال 1378 را در نظر بگیریم،30 درصد زباله خشک یعنی کاغذ، مقوا، پلاستیک، شیشه، منسوجات، نان خشک، چوب و … و 70 درصد تر است.
اين زبالهها، ضرفيت خوبي براي درآمدزايي در شهر است كه متاسفانه به دليل مديريت هاي سيلقهاي، اين اتفاق رخ نداده و اكنون به جاي درآمدزايي از زباله ها چه در بخش زباله خشك و چه در بخش زباله تر اين اتفاق نميافتد.
در شهر تهران میانگین عمر مدیریتی در حوزه پسماند زیر یک سال و نیم است و همين موضوع نيز باعث شده تا به خروجي مناسبي در حوزه مديريت زباله نرسيم. انتقادي كه به ادعاهاي تحول در حوزه مديريت پسماند در سالهاي اخير شد، از آن جهت بود كه گزارشهاي مديريت شهري با آنچه در شهر وجود دارد متفاوت است.
مدیریت شهری تهران، این ادعا را دارد که از مجموعه حدود هفت هزار تن زباله ای که تولید می شود، کمتر از پنج درصد آن دفن و باقي در این فرآیند جداسازی یا به کمپوست و یا به برق تبديل میشود حتی چند سال پیش، جشن پایان دفن مستقیم زباله تهران را نيز برگزار کردند؛ آیا شما چنین ادعایی را قبول دارید؟
بر اساس گزارشها و مشاهداتي كه داشتم، امروز متاسفانه زباله هایمان به کمپوست تبدیل نمیشود. ما فقط چند پشته در کهریزک داریم که ماشينها در آنجا زباله هاي موجود را هوادهی میکنند تابه اصطلاح از تخمیر بی هوازی جلوگیری و آن را تبدیل به تخمیر هوازی كند.
به همين جهت، بوي بد شديدي از محل تخمير بيهوازي ايجاد شده كه تا فرودگاه امام نيز میرود. متاسفانه بايد گفت كه بر خلاف ادعاي مديريت شهري، امروز دفن مستقيم زباله در تهران وجود دارد كه سهم آن نيز قابل توجه است.در سالهاي اخير يك كارخانه تبدیل زباله به کمپوست در جنوب تهران با ظرفیت هزار تن ايجاد شده كه در آن زبالهها بر روي يك نوار نقاله لاستیکی به حركت درآمده و تعدادي کارگر به تفكيك آنها مي پردازند.
پس از جدا شدن ، زباله خشک را پیمانکار میبرد و مابقي زبالهها نيز دفن میشود! اين دفن نيز حاصلي به نام شيرابه زباله دارد كه قرار بود اين شيرابهها در تصفیه خانه اي كه در كهريزك ايجاد شده، تصفيه شود اما اين تصفيهخانه نيز متاسفانه کار نمیکند و كارگران مجبورند شیرابه را روی زبالههای مخروطی شکل پمپاژ كنند.
شما آخرين دفعه اي كه از مركز دفع زباله تهران بازديد داشتيد، چه زماني بود و آيا در اين مركز نسبت به سالهاي قبل تغييراتي ايجاد شده بود؟
آخرین بار سال گذشته بود كه به كهريزك برای استحصال گاز متان ناشي از زبالهها رفتم. قرار بود در استحصال گاز متان، بتوانیم برای گرمایش، گاز را بسوزانیم و به برق تبدیل کنیم اما چون نرخ مصوب دولت براي خريد برق تغییر کرد، كار اقتصادی نبود و متوقف شد.
تغييراتي در حوزه مديريت زباله تهران ايجاد شده بود كه يكي از آنها موضوع زباله سوز تهران بود. زباله سوزي كه دو سال قبل افتتاح شد و در مراسم افتتاحيه ، مسئولان شهرداري اعلام كردند كه دستگاه با ظرفیت 200 تن زباله كار ميكند كه البته پس از مدتي، دستگاه خراب شد و الان نميدانم كه دستگاه زباله سوز در حال فعاليت است يا نه.
وضعیت مدیریت پسماند تهران را هم به لحاظ آثار زیست محیطی و هم به لحاظ اقتصادی را خودتان چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا حال زبالههای تهران اكنون خوب است و یا اینکه حال خیلی بدی دارد؟
من حال زبالههای تهران را خوب نمیبینم. بهدلیل اینکه تصمیم گیریها، تصمیم گیریهای تخصصی نیست و جاهایی نيز شهامت از مدیران متخصص و متدیني که میتوانند نسانسی در این زمینه ایجاد کنند، گرفته مي شود.
متاسفانه در سالهاي اخير، عمده كار در اين حوزه قائم به فرد و البته افرادی در شورای شهر میشود. اگر حاشیه را از روی زبالههاي تهران بردارند، به طور قطع مشكلات آن ظرف همین دوره شورای شهر جدید یکبار برای همیشه حل و جشن عدم دفن واقعی گرفته ميشود. تهران میتواند ظرف چهار سال آینده با همتی که شورای شهر دارد و شهامتی كه به مدیران ميدهد، بدون اینکه بودجه خاصی بخواهد مشكل زبالههايش راحل كند.
در شرایطی که در برخی کشورهای دنیا از زباله بهعنوان طلای کثیف یاد میشود و برای برخی استانها و شهرهای بزرگ دنیا نيز سودآور است؛ با توجه به حجم و كيفيت زبالهای که در تهران توليد ميشود، نه تنها زباله سودآور نبوده، بلكه بسیار زیانده بوده است و اكنون مدیریت شهری تهران در سال حدود 400 تا 500 میلیارد تومان، طبق اعلام خودشان دارند هزینه میكنند. چه اتفاقي باید بیفتد که این هزینهها به صفر برسد و از طرفی یک درآمدزایی نيز برای مدیریت تهران اتفاق بیفتد ؟
اگر قرار است این کار انجام شود، فقط کافی است که هیات مدیره سازمان پسماند، اعضای صاحب نظر در این زمینه باشند و در عین حال اهل ریسک بوده و مديران شهرداری تهران به آنها اختیار بدهند تا از طريق مشاركت با بخش خصوصي، هم هزینههای حمل زباله را حداقل 30 درصد کاهش دهند و هم در بخش بازيافت و تبديل مواد، در شهر درآمدزايي ايجاد شود. متاسفانه تصميم گيريهاي شخصي و سليقه اي در مديريت زباله تهران در سالهاي اخير آسيب زيادي داشته است. شوراي شهر و شهردار آينده تهران بايد بيش از پيش به اهميت مديريت بهينه زبالههاي شهر تهران توجه داشته باشند. بايد از انتصابهای سیاسی و خطی و جناحی در حوزه زباله دست برداشت و بر اساس تخصص ها و شایسته سالاری، امكان مديريت علمي و صحيح بر زبالههاي شهر داده شود.
در سالهاي اخير، بخش قابل توجهی از زبالههاي ارزشمند تهران در همان مخازن محلی جمعآوری زباله، توسط گروههای مختلف و شبکههای مافیایی جداسازي شده و به سرقت میرود و این ضربهای است به درآمدهای تهران. برخی مدیران شهری، جداسازی زبالهها از سوي افراد غير را فرصتي ميدانند كه هزینه هاي مديريت زباله را کم میکند و برخي ديگر نيز آن را به ضرر شهر ميدانند. به نظر شما آيا ميتوان براي موضوع زباله دزدي در شهر و تفكيك اصولي زبالهها در خانه كاري كرد؟
قبل از انقلاب، جداسازی زباله را در مبادی تولید داشتیم؛مبادی تولید منازل، ادارات، واحدهاي صنعتي، بیمارستانی و … هستند،آن زمان افرادی با چرخ دستی یا گاری، درب منازل شهروندان ميرفتند و در ازاي چوبک و نمک و گاهی برخی مصنوعات پلاستیکی، زباله دريافت ميكردند. اين اتفاق در سالهاي اخير به گونه اي ديگر رخ داده و آن برداشتن زبالههاي ارزشمند ازدرون مخازن، قبل از رسيدن به مراكز دفع زباله است. پس این كار اسمش زباله دزدی نیست، فرهنگ جداسازی در مبادی تولید است که ما از قبل فرهنگش را داشتیم. اما اگر اكنون تفكيك زباله در داخل مبادي توليد صورت گيرد، 30 درصد از حجم زباله تهران کم شده و به پنج هزار تن ميرسد. اگر ما زباله را از مبادی تولید بهصورت تفكيكي بگيريم، ديگر آلودگیها و میکروبها و گرفتاریهای بهداشتی نخواهیم داشت.
این کار در طرح جامع زايدات جامد پيشبيني شده است که ماشینهایی با ملودیهای خاص درروزهای خاص، از شهروندان زباله تفكيك شده تحويل بگيرند كه متاسفانه به مرحله اجرا نرسيده است.
در مورد وضعیت کلی تهران بگوييم؛ شما تجربه مدیریت اجرایی در دو دهه قبل شهرداری تهران را به طور مستقیم داشتهاید و امروز که ما در آستانه تغییر ساختار شورای شهر و شهرداری قرار داريم، تهران در وضعیتی قرار گرفته که برخی، با عبارات شهر سوخته و آوارهایی که در شهرمانده از آن یاد میکنند و برخی دیگر می گویند تهران نسبت به دو دهه قبل پیشرفت داشته و زیرساختهای بیشتری در حوزه حمل و نقل، فرهنگی اجتماعی و حوزه فضای سبز در آن ايجاد شده است؛ آیا تهران نسبت به دو دهه قبل یا نسبت به یک دهه، رو به عقبگرد بوده یا شهری بوده است که توانسته پیشرفتهایی داشته باشد؟
در زمینه احداث پل، راه، تعريض و ايجاد بزرگراههایی در دل شهر، کارهای خوبی در 12 سال گذشته داشته ایم.
منتهی در جاهایی برای اینکه پول این طرحها را دربیاوریم،امتیازهایی به بخشهای خصوصی و غیرخصوصی دادیم که آنها در آینده نه چندان دور فشار زيادی روی تهران خواهند آورد که کمر اين شهر را خم می کند. امروزه در بدترین نقاطی از شهر که خودش دچار گرفتاری پیچیده ترافیکی است، چند 10 هزار مترمربع مال ساخته شده كه زندگي و تردد را در اطراف آنها،سخت ميكند. يا در منطقه 22 مجوز ساخت و سازهايي داده شده است كه گرفتاریهای زيادي را به دنبال خواهد داشت.
بزرگراه هاي شهید همت و شهيد حكيم اكنون قفل هستند و مالها و برجهاي منطقه 22 نيز كه بهره برداري شود، قفل تر خواهند شد.
در سالهاي اخير بسيار گفته شده است كه به خاطر همين امتيازها، تهران پیشخور شده یابه اصطلاح پیش فروش شده اما هیچوقت شهرداری تهران نه این را میپذیرد و نه در قبالش پاسخگو است؛ اين موضوع را قبول داريد؟
آمار دقيقي در اينباره ندارم ولی حدود 20 میلیون مترمربع که قرار بوده در30 سال و به تدریج در شهر بازگذاري شود، پیش فروش شده است. یکی از نشانههای اين موضوع این است كه اكنون در هر آژانس املاکی میبینید که تراکم، خرید و فروش میشود.
فروش این تراکم یعنی همان پیشفروش، براي فردای تهران مشکلات ایجاد میکند. من قصدم این نیست که جایی را تایید و یا تکذیب کنم؛ کارهای خوبی که در شهرداری تهران انجام شده کم نبوده است، در مقابلش ما امتیازاتی داده ایم که چند برابر آن درآمدها را باید هزینه کنیم تا معضل را از بین ببریم.
فکر میکنید در حال حاضر با توصیفی که خودتان از تهران و مدیریت یک دهه گذشته آن، مهمترین چالشی که مدیریت آتی تهران با آن مواجه خواهد بود چیست؟
مهمترین چالش، بدهی سنگینی است که شهرداری تهران دارد. پروژه هايی نیمه کاره مانده که پول آن پرداخت نشده است و از طرفي تعداد زيادی پیمانکار طلبكار وجود دارد كه پولشان را ميخواهند.بدهيهاي شهرداري تهران از 20 هزار تا 60 هزار گفته شده كه مديريت آن كار بسيار سختي است.
مديريت بعدي تهران بايد در ایجاد منابع درآمد پایدار که همیشه شعارش داده شده اما هیچ اقدامي صورت نگرفته، باشد.
منابع پایدار شهرداري در سالهاي قبل، فقط تراکمفروشی و شهرفروشی بوده که حداكثر درآمد شهرداری تهران از این راه بوده که اشتباه است .
آیا فکر میکنید در چهار سال آینده با توجه به همسویی دولت و شهرداری، تهران بالاخره روی خوش را در بحث درآمدها و پولی که باید تزریق شود،ميبیند یاخير؟
با توجه به شرايط كنوني كشور، اين اتفاق ميتواند و بايد بيفتد تا چاره بسياري از مشكلات كنوني شهر باشد. این هماهنگی و همسویی بسیار میتواند موثر باشد اگر در بخشهای مختلف، اتاق فکرهای کاری فعال شود و آنها نيز بلافاصله برنامه زمان بندی بدهند تا مشكلات مالي شهر حل شود. بايد در سالهاي پيش رو، برای سرمایههای داخلی و خارجی يك فرودگاه امن ایجاد کنیم. در اين صورت، بخش مهمي از دغدغههاي مالي و سرمايه اي در شهر حل ميشود. تهران براي خروج از مشكلات خود، نيازمند مشاركت جديتر بخش خصوصي و مردم در ادامه امور شهر است. از طرفي، شورایشهر بايد فرد مناسبي را براي شهردار انتخاب و تا آخرین لحظه حمایت کند تا بتواند طرحها و برنامههاي خود را بهخصوص در حوزههاي مالي و اقتصادي اجرايي كند. ارتباط خوب و هماهنگ مديريت شهري با دولت امروز از نيازهاي اصلي پايتخت است تا هم سهم دولت از درآمدهاي شهري بهموقع پرداخت شود و هم مديريت شهري بتواند با استفاده از پشتوانههاي دولتي، منابع جديد درآمدي ايجاد كرده و بر مشكلات مالي فايق آيد.
به بحث بافت فرسوده اشاره کردید؛اكنون در تهران نزديك به سه هزار و 300 هكتار بافت فرسوده داریم كه با سرعتي كم در حال نوسازي است. مشکل بافت فرسوده تهران را چه میدانید؟
اگر خاطرتان باشد، در یک مقطع زمانی شهرداری تهران 20 منطقه داشت. وقتی مناطق 21 و 22 تاسیس شدند، قرار بود سرريز جمعيت، بافت فرسوده تهران را جابه جا کند تا فرصت براي نوسازي بافتهاي فرسوده پيش آيد.
به اين شكل كه ساكنان در ساختمانهاي يك و دو طبقه بافت فرسوده به ساختمانهاي بلند در مناطق 21 و 22 منتقل و ساختمانهاي فرسودهشان نوسازي شده و زيرساخت لازم براي زندگيشان ايجاد شود.
اما اين اتفاق نيفتاد و سرمايهگذاران سرمايههاي خود را به بافت فرسوده نبرده و به جاي آن به ساختوساز در دو منطقه غربي پرداختند؛ درحاليكه اگر مدلهاي نوسازي بافت فرسوده تهران اجرايي ميشد، امروز اين چالش جدي وجود نداشت. با اين حال مشكل نوسازي بافتهاي فرسوده تهران در حال حاضر حل شدني است و ميتوان با فريز كردن محلات در بافت فرسوده و رهسپار كردن سرمايههاي سرمايه گذاران در آن، همراه با تسهيلات كم بهره اي كه دولت و مديريت شهري به مالكان بافتهاي فرسوده ميدهد، امكان نوسازي را فراهم كرد.
یعنی مشابه کاری که در محله نواب 20سال قبل انجام شد؟
بخشی از کار نوسازي محله نواب، کار بسیار خوب و پسندیده ای بود اما بخشي از آنكه همان گسست اجتماعی بود، نه.
در حقیقت باید از گذشتهمان درس بگیریم، یعنی اصلاح شده طرح نواب را در همین بافت فرسوده فعلي اجرايي كرد. در نوسازي بافت فرسوده، بايد صد درصد با سرمایه گذاران خصوصی کار شود و اصلا دولت مداخله مستقيم نداشته باشد، چون هر جا دولت ورود به کار داشت، صدمات اقتصادی آن هم برای شهروند و هم برای دولت جبران ناپذیر بوده است. در نوسازي بافت فرسوده بايد كار را به بخش خصوصی بدهیم.
این نگاه شما قرار بود در دو دهه قبل در لکه بزرگی از بافت فرسوده تهران به اسم حریم حرم حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) اجرا شود اما این مدل تا جایی پیش رفت و متوقف شد؛دليل اين موضوع چه بود؟
دولت وقت در آن زمان براي اجرايي شدن طرح نوسازي بافت فرسوده حرم حضرت عبدالعظيم از سوي شهرداري تهران، بهشدت حمایت کرد و حاصلش این شد كه حتی خود رهبری برای بازدید به شهر ري تشريف آوردندكه انسجامی ایجاد شد و این اتفاق خوب افتاد.اما بعد از آن گرفتاریهایی در شهرداری پیش آمد كه باعث شد ناقص بماند و اگر بار ديگر شهرداری و شورای شهر تهران به موضوع توجه كنند،مي توان راههاي رفته را تكميل كرد.
اين روزها موضوع انتخاب شهردار تهران از سوي منتخبان شوراي شهر بسيار داغ و قرار است در روزهاي آينده تكليف شهردار جديد تهران و پايان دادن به حضور 12 ساله قاليباف در شهرداري مشخص شود. به عنوان يك كارشناس، چه شرايطي را براي انتخاب شهردار آينده تهران پيشبيني ميكنيد؟
ابتدا امیدوارم اعضای شورای شهر تهران، فردی را انتخاب کنند که درب هیات دولت به رویش باز و به عنوان عضو دايمی هیات دولت در جلسات مثل زمان مرحوم آقای هاشمی حضور داشته باشد.
در آن دوران، ما آثار هماهنگي دولت و شهرداري را در تهران دیدیم كه گرههاي بسياري در شهر باز شد. دوم اینکه کسی که به عنوان شهردار تهران انتخاب میشود، ضمانت بدهد حداقل در دوران مسئولیتش، کاندیدای ریاست جمهوری، مجلس و غیره نشود؛زيرا اين موضوع در سالهاي گذشته آسيب زيادي به تهران وارد كرد و باعث فاصله گرفتن نگاه كارشناسي در اجراي كارها شد. سوم اینکه در سایه این انسجام و مطالب دوگانه اي که عرض کردم، شاهد این باشیم که مدیریت منسجم شهری را در تهران جا بیندازيم. در اكثر نقاط دنیا، شهردار، رييس جمهور شهر است اما در کشور ما شهردار فقط شهر را نگه میدارد و وزارتخانههای مختلف کار خودشان را میکنند؛ از این نظر شهروندان هر شهري هزینههای بسیار سنگینی را برای این ناهماهنگی و عدم انسجام متحمل میشوند كه بايد پايان يابد.