هیچ فیلمی برای همیشه در کمد نمیماند
به گزارش انصاف نیوز، شرق درباره ی جشنواره ی فیلم فجر نوشت:
صبح دومین روز از جشنواره سیودوم فیلم فجر، با اینکه بارش برف در نقاطی از پایتخت، ترافیک شدیدی در اتوبانهای منتهی به برج میلاد ایجاد کرده بود. و این موضوع سبب شد نمایش فیلم «قصهها» در کاخ جشنواره نیمساعت به تاخیر بیفتد، اما آنچه دلها را گرم کرد و جمعیت کثیری را به مرکز همایشهای برج کشاند، تماشای دسترنج «رخشان بنیاعتماد» پس از هفتسال بر پرده نقرهای بود؛ فیلمی که به گفته کارگردانش با حالوهوای سال 90، ساخت آن میسر نمیشد مگر با همکاری و عشق عوامل فیلم که پای آن ایستادند.
حالا هم عوامل فیلم دارند پاسخ این عشق و همکاری را از مردم میگیرند؛ چراکه «قصهها»، برخلاف عقیده برخی رسانهها که مغرضانه از شعارزدگی و جوانپسندنبودن این فیلم میگویند، هماکنون در صدر آرای نظرسنجی مردم است. پس از تماشای فیلم در سالن همایشها، نشست خبری با حضور عوامل در تالار سعدی برج میلاد برگزار شد. در آغاز نشست آنچه از چشم تکتک عوامل خوانده میشد، درخشش شادی از تماشای این فیلم بر پرده سینما بود.
«حبیب رضایی» که علاوه بر بازیگری در این فیلم، مشاور کارگردان هم بوده، این حال و هوا را چنین توصیف کرد: «اگر فکر کنیم فیلمها بچههای ما هستند ما در این دوساله «قصهها» را در صفحه سونوگرافی میدیدیم و بچهمان تازه بهدنیا آمده.» نقطه مشترک حرفهای همه عوامل از جمله گلاب آدینه، مهدی هاشمی، پیمان معادی، فرهاد اصلانی، باران کوثری، مهراوه شریفینیا، حسن معجونی، کوهیار کلاری و سیامک کلانتری هم «خوشحالی» بود. همه پشت تریبون از خوشحالی میگفتند. خوشحالی بابت حضور دوباره «رخشان بنیاعتماد» در سینما و البته تجسم «قصهها» بر پرده سینما که تا همین چندماه قبل محال به نظر میرسید؛ محال به نظر میرسید چون «بنیاعتماد» برای دریافت پروانه ساخت با دشواریهای فراوانی روبهرو بوده، اما او در نشست درباره دشواریها با طمانینه توضیح داد: «من به شرایط آن دوران اعتراض داشتم و با فیلمنساختن خود اعتراضم را بیان کردم به همین دلیل این فیلم را با مجوز پروانه ساخت فیلم کوتاه ساختم بعد این هفت قسمت را که بهصورت هفت فیلم کوتاه بود در کنار یکدیگر قرار دادم و یک فیلم بلند به وجود آمد و کاری را کردم که در هیچجا خلاف قانون نیست. در این مدت حتی در یک جشنواره خارجی شرکت نکردم چون برای من دیدهشدن فیلم توسط مخاطب ایرانی مهم بود. از طرف دیگر این فیلم برای من بسیار مهم بود چون از سوی وزارت ارشاد بسیاری از بازیگران تهدید به ممنوعالکاری شده بودند.»
«امیر اثباتی»، طراح صحنه و لباس «قصهها» هم دل پری از هشتسال گذشته داشت: «برخی مدیران در هنگام دیدن این فیلمها بر ساخت آنها تاکید میکنند اما هنگام عمل بهگونه دیگری رفتار میکنند.»«باران کوثری» هم با همه لبخندهایش در طول این نشست، با صدای لرزان گفت: «اینکه دوباره جلو دوربین «بنیاعتماد» بروم کمکم داشت برایم تبدیل به آرزو میشد.»
«بنیاعتماد» اما در پاسخ به سوال یک رسانه که پرسیده بود: «آیا قرار است از این بهبعد سیاسی فیلم بسازید؟» قاطعانه پاسخ داد: «قرار است همانگونه که تا امروز فیلم ساختهام، فیلم بسازم. سیاست بخشی از مسایل اجتماعی است که اگر لازم باشد در فیلمهایم به آن اشاره میکنم اما در حال حاضر تصمیمی برای ساخت فیلم سیاسی ندارم ولی اگر زمانی لازم ببینم این کار را میکنم.»
این کارگردان، در تجربههای پیشینش ثابت کرده که بر مشکلات طبقه فرودست و محروم جامعه اشراف دارد، برای همین گفت: «من با آسیبهای اجتماعی از چند سال قبل بسیار آشنا هستم و به آنها نزدیکم. امروز این آسیبها بیشتر شده و فشار وارده بر طبقه محروم نیز بیشتر شده است، واقعیت جامعه ما این است.»
«قصهها»، سرنوشت امروز شخصیتهای دیروز فیلمهای «بنیاعتماد» را در قالب روایتی حیرتانگیز بازگو میکند. «گلاب آدینه» هم از «طوبا خانم»ی گفت که دیگر کمکم دارد تبدیل به سریال میشود چون از «بانوی اردیبهشت» اعلام حضور کرده و بعد میرود «زیر پوست شهر» و به گفته ایفاگرش احتمالا در فیلمهای بعدی خانم «بنیاعتماد» هم حضور دارد چون «طوبا» و «طوباها» هستند، از پای نمینشینند و اگر از در بیرونشان کنند از پنجره تو میآیند و آنقدر در مواجهه با زندگی قرار میگیرند تا حق خودشان را بستانند.
«مهدی هاشمی» هم از صدایی گفت که انگار در «قصهها» به گوش میرسد: « مردم یک کشور از سینماگران خود انتظار دارند که مسایل را به درستی انعکاس دهند اما محدودیتی ایجاد شده و امیدوارم در آینده این فضا باز شود اما با توجه به این شرایط محدود، انگار کارگردانان باید در زاویه نگاه تنگی کار خود را ادامه دهند. وظیفه هر فیلمساز است که به پستوها برود و صدای فراموششدگان را به گوش برساند.» جای خالی «نوبر» فیلم «روسری آبی» یعنی «فاطمه معتمدآریا» در این نشست بدجور به چشم میآمد.
«بنیاعتماد»، «قصهها» را بغض چندسالهاش میداند؛ «بغض»ی که نمایشش بر پرده سینما حالا منجر به احیای «امید» شده. او گفت که در این سالها فیلم نساخت، چون سلیقه و سبکش با سیاستگذاری مدیران فرهنگی آن دوران همخوانی نداشته و در این مدت استراحت نمیکرده، بلکه خودش، خودش را تحریم کرده بوده تا دوران مساعدتری فرا برسد.
«پیمان معادی» که در اپیزود مربوط به فیلم «خونبازی» در روایت «قصهها»، نقش تازهای را مسحورکننده ایفا کرده درباره این همکاری گفت: «از گذشته همیشه دوست داشتم که در فیلمی از وی حضور پیدا کنم و کارهای او را بسیار دوست داشتم. امیدوارم همیشه بتواند به فیلمسازی خود ادامه دهد چراکه چشم و چراغ سینما است.»
در این نشست خبرنگاران برخی رسانهها اما سوالهایی میپرسیدند که خنده را بر لب حضار مینشاند. سوالهایی نظیر اینکه «چرا شما مانند یک جراح شکم بیمارتان را تکهپاره کردهاید و آن را ندوختهاید؟» «حبیب رضایی» اما به جای «بنیاعتماد» پاسخ داد: «تمام خانواده من پزشک هستند برای همین به خوبی میدانم که هیچ پزشکی محل جراحی را خودش بخیه نمیکند و کسان دیگری مسوول این کارند.» البته این دست سوالات کم نبودند، برخی فیلم را سیاهنمایانه توصیف میکردند و برخی دیگر هم شعارزده، اما «بنیاعتماد» با لبخندی آرام به آنها پاسخ میداد. شاید چون حالا دیگر همه ما، مانند مستندساز حاضر در فیلم «قصهها» ایمان داریم که: «هیچ فیلمی، هیچوقت، تو هیچ کُمُدی نمونده، بالاخره یه روز، یه جایی دیده میشه. چه سازندهاش زنده باشد، چه مرده…»
انتهای پیام
ممنون از مدريت سايت