خرید تور نوروزی

جامعه هم بیژن عبدالکریمی می‌خواهد هم علی دایی

محمدرضا یزدان پرست، روزنامه‌نگار و مجری تلویزیون به بهانه صحبت‌های بیژن عبدالکریمی در خبرآنلاین نوشت: دیروز (آغازین روز هفته) با تجلیل و تعظیم آغاز شد. نخست، تعظیم به رشادت عاشورایی شهید محسن حججی و دو دیگر، نسبت به دو ویدئوی منتشرشده از علی دایی و بیژن عبدالکریمی.

■■■

چکیدۀ صحبت‌های استاد فلسفۀ معاصر از این قرار بود:”همواره زندگی خودم را با یک فوتبالیست مقایسه می‌کنم.نوشته شده بود فوتبالیستی یک پنت‌هاوس 1750متری دارد به قرار هر مترمربع 25میلیون تومان، اما منِ معلمِ فلسفه، دریغ از اینکه 2مترجا داشته باشم در این کشور. احساس می‌کنم این کشور بدون فوتبال و بدون علی دایی، کشور نخواهد بود ولی بدون اهلِ فلسفه‌اش و بدون عبدالکریمی می‌تواند کشور باشد. احساس طفیلی‌بودن می‌کنم در این ساختار.من زیادی‌ام. چرا؟ چون این جامعه نیازی به تفکّر ندارد ولی برایش فوتبال مهم است.”

تک‌جملۀ طلایی مهاجم تاریخی فوتبال هم به نوجوانی که دولّا شد تا دست علی دایی را ببوسد از این قرار بود:”فقط دست پدر ُ مادر ُ می‌بوسی! فهمیدی؟”

ویدئوی دوم، هرچند تعظیم آن نوجوان را در خود داشت اما این واکنش و عِتاب تعلیمیِ علی دایی بود که تعظیمِ همگان را برانگیخت و ویدئوی اول، هرچند تصویری از تعظیم در خود نداشت، اما فرهیختگانی را به تعظیم واداشت که دل در گرو زندگی اندیشمندانه و زندگانی دردمندانۀ اندیشمندان دارند.

اما واکنش‌های مردم نسبت به این دو بُرشِ تصویری، در حالِ مخابرۀ چه پیامی است و آیندۀ جامعه، چشم‌انتظار چه فرجامی؟

■■■

جامعۀ ما به‌رغم تضادهای آشکار، اشتراکات عمومی بسیاری هم با بسیاری از جوامعِ دنیا دارد. اشتراک، مثلِ اهمیت فوتبال و درآمد هنگفت فوتبالیست‌ها و تضاد، مثلِ کم‌اهمیتی علوم انسانی و ساده‌گذشتن از گوهر اندیشه.به این واقعیات مثالی توجّه بفرمایید:
■ قاطبۀ جوانان جامعه، فوتبالیست‌ها و بازیگرانِ حتّی درجه‌پنجم را می‌شناسند اما متفکّران ترازاول را خیر…
■ عموم خانواده‌ها حتّی هنوز هم، ورود فرزندشان را به علوم انسانی بی‌کلاس‌تر از تجربی و ریاضی می‌پندارند…
■ افکار عمومی جامعه، برای پزشک و مهندس، احترام بیشتری قائل است تا یک مردم‌شناس یا استاد فلسفه…
■ وضع معیشتی ستاره‌های سینما و فوتبال، بااختلاف، بهتر و مرفه‌تر است از معلّمان ادبیات…
■ درآمد ماهیانۀ یک استادتمام دانشگاه، به زور به 5میلیون‌تومان می‌رسد، اما درآمد ماهیانۀ فوتبالیست‌های لیگ برتر به 50میلیون‌تومان پهلو می‌زند…
■ اکثرسانه‌ها عطسۀ فلان بازیگر در پشت صحنه و پنچرکردن فلان بازیکن سر راه تمرین را “تیتریک” می‌کنند اما از کنار بیماری یا تألیف تازۀ یک متفکّرِ صاحب‌جایگاه، یا می‌گذرند یا در آن گوشه‌موشه‌ها می‌پردازند…
■ جمع زیادی از مردم، پیج‌های سلبریتی‌های سینما و فوتبال را به غوغاکده‌ تبدیل کرده‌اند اما دنبال‌کنندۀ حتی 5نفر از صاحب‌قلمان و اندیشمندان جامعۀ خود نیستند و اساسا بعید است اصلا آنها را بشناسند…

■■■

جامعه، چه خودش بخواهد و بداند و بفهمد، چه نخواهد و نداند و نفهمد، به “اندیشه” نیاز دارد.حتی اگر خودش نیندیشد، به “اندیشمندان”اش محتاج است.زبانم لال، اگر پزشک و مهندس و فوتبالیست، تَه کشید، می‌شود وارد کرد، اما مردم‌شناس و شاعر و روان‌شناس را خیر.
این احتیاج، همان‌قدر ضروری است که احتیاجِ جامعه به فوتبال و اسطوره‌های فوتبالی.
کار، آنجایی به مشکل می‌خورد که توازن این نیازمندی به‌هم‌بخورد. برهم‌خوردنِ این توازن هم دارای علّت تامّه نیست؛حداقل سه وجه دارد: حاکمیت-رسانه‌ها-مردم.
■ وقتی حکومت به اندیشمندان، کم‌توجّه باشد، توجّهات مردم سَر از استادیوم‌ها درمی‌آورد.
■ وقتی رسانه‌ها یک‌بند، هرچه مهربانی دارند، خرج ستاره‌ها و پوششِ اخبار آنها می‌کنند، کوششِ اهل‌فکر به مُحاق می‌رود و سرخوردگی به‌بار‌می‌آورد.
■ و وقتی مردم، خیره به تشعشعاتِ ظاهریِ ستاره‌هایِ پوشالی شدند، چشم‌شان، توانایی دریافتِ انوارِ حقیقیِ ژَرف و پُرمَغز را از دست خواهد داد.

■■■

جامعه، هم به متفکّرانی چون “بیژن عبدالکریمی” نیازمند است، هم به اسطوره‌هایی چون “علی دایی” و هم به ستاره‌هایی چون “ترانه علیدوستی”.

منتها، نیاز اول، وقتی محقّق می‌شود که اندیشمندان بیش از حد، از تودۀ مردم فاصله نگیرند و دلسرد و مأیوس، به هاویۀ عُزلت نَخَزند.

نیاز دوم، زمانی کارساز خواهد بود که اسطوره‌های فوتبالی، تنها لگدزننده به توپ نباشند و مثل تک‌جملۀ دایی در ویدئوی منتشرشده، راهِ اخلاقی یک عمر را به یک نسل بیاموزند.

و نیاز سوم، آنگاه نقش و تأثیر تاریخی خود را ایفا خواهد کرد که ستاره‌های سینما، تنها “عشوه‌گرانِ” اینستاگرامی نباشند و در بزنگاه‌های اجتماعی مثل ترانۀ علیدوستی، با یک پست کوتاه چندجمله‌ای، عزّتمندانه از حیثیت ملّی دفاع و آن را برای مردم، بازتعریف کنند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا