خرید تور نوروزی

قول وزیر برای تحول بنیادین در آموزش و پرورش

وزیر آموزش و پرورش در نخستین روز کاری‌اش به مردم و فرهنگیان سه قول داد. محمد بطحایی در ویدئویی که در شبکه‌های مجازی منتشر کرده، گفته است که در نخستین قدم و از همین امروز تحول در نظام آموزش و پرورش را بر اساس سند تحول بنیادین با جدیت آغاز می‌کند. او همچنین قول تربیت نسلی متدین، اخلاقی، کارآفرین و با نشاط را داد و عنوان کرد برای ارتقای معیشت و منزلت یک میلیون و 700 هزار معلم شاغل و بازنشسته همه تلاش خود را بکار گیرد.

به گزارش انصاف نیوز به نقل از «دوات آنلاین»، اما آیا قول‌های بطحایی قابل پیگیری و انجام است؟ نخستین قول این وزیر به سند تحول بنیادین در آموزش و پرورش باز می‌‌گردد. سندی که در آذرماه سال 1390 در شورایعالی انقلاب فرهنگی به تصویب نهایی رسید و شامل هشت فصل است و بسیاری از کارشناسان تعلیم و تربیت معتقدند این سند به دلیل کلی‌گویی و اشکالات اساسی، قابلیت اجرا ندارد و حتی اجرای آن مشکلی را از مشکلات آموزش و پرورش حل نمی‌کند.

سند تحول بنیادین چه می‌گوید؟

نگاهی به هشت فصل نهایی شده این سند و کلی‌گویی‌هایی که در بندهای مختلف آن وجود دارد، نشان می‌دهد که این سند، تکرار سیاست‌های گذشته آموزش و پرورش به‌طوری کلی و بدون ورد به جزئیات است. این در حالیست که سند اولیه‌ای که بیش از یک دهه پیش تنظیم شده بود، راهبردی‌تر به موضوع تحول در آموزش و پرورش می‌نگریست.

آغاز مطالعات برای تنظیم این سند به سال 1382 برمی گردد، زمانی که مرتضی حاجی وزیر آموزش و پرورش بود. او عنوان کرده بود که قصد دارد این سند را به عنوان یک سند ملی ارایه کند تا کلیت نظام و همه سازمان‌ها و ارگان‌ها در آن مسئولیت داشته باشند. اما در سال 89 و در دوره وزارت آموزش و پرورش حمیدرضا حاج بابایی سند آماده شده با تغییرات اساسی روبرو شد و 70 درصد بار تحولی سند تغییر کرد و عملا به سند داخلی برای آموزش و پرورش تبدیل شد.

مهدی بهلولی، فعال صنفی و کارشناس آموزشی در این باره به دوات می گوید: «این سند با تغییرات پیش آمده بنیادهای فکری و پژوهشی گذشته خود را تا حد زیادی از دست داد. مثلا در بخشی از این سند 40 صفت برای دانش آموزی که در نظام آموزشی کشور تربیت خواهد شد، عنوان شده، در حالی که ممکن است این ویژگی‌ها با هم هماهنگ نباشد. در سند اولیه از جامعه مدنی فرهنگیان صحبت شده بود. اما در سند اخیر این بخش حذف شده و تبدیل به نهادهای دیگری مثل کانون‌های مذهبی شده است که کاملا کارکرد مجزایی دارد.»

از سوی دیگر  در سند اولیه از آموزش زبان مادری صحبت شده بود اما در این سند صحبتی از این موضوع نشده است. این در حالی است که آموزش زبان مادری اصل 15 قانون اساسی است. کلی‌گویی و همینطور جملات شعارگونه یکی دیگر از مواردی است که کارشناسان معتقدند، این سند را از حالتی کاربردی به بیانیه‌ تبدیل کرده است. مثلا در فصل چهارم این سند آمده است: «تربیت انسانی موحد و مؤمن و معتقد به معاد و آشنا و متعهد به مسئولیت‌ها و وظایف در برابر خدا، خود، دیگران و طبیعت، حقیقت‌جو و عاقل، عدالت‌خواه و صلح‌جو، ظلم‌ستیز، جهادگر، شجاع و ایثارگر و وطن‌دوست، مهرورز، جمع‌گرا و جهانی‌اندیش، ولایت‌مدار و منتظر و تلاشگر در جهت تحقق حکومت عدل جهانی، با اراده و امیدوار، خودباور و دارای عزت نفس، امانتدار، دانا و توانا، پاکدامن و با حیاء، انتخابگر و آزادمنش، متعلق به اخلاق اسلامی، خلاق و کارآفرین و مقتصد و ماهر، سالم و بانشاط، قانون‌مدار و نظم‌پذیر و آماده ورود به زندگی شایسته فردی، خانوادگی و اجتماعی براساس نظام معیار اسلامی.»

همچنین در بخش دیگری از این سند عنوان شده است که «دانش آموز باید دارای حداقل یک مهارت مفید برای تأمین معاش حلال باشند به گونه‌ای که در صورت جدایی از نظام رسمی تعلیم و تربیت در هر مرحله، توانایی تأمین زندگی خود و اداره خانواده را داشته باشند.» این در حالی که اغلب مدارس کشور امکانات لازم را برای آموزش این توانایی‌ها به دانش‌آموزان ندارند. و با توجه به بودجه این وزارتخانه نمی‌توان دورنمایی برای آینده آن نیز قایل بود. شاید در صورتی که سند تحول به‌طور خرد وارد این مسئله می‌شد و جزئیات تامین بودجه آن را هم تعیین می‌کرد، می‌شد امیدوار به اجرای این بخش از سند بود.

در بندی از فصل سوم این سند نیز آمده است: «مدرسه در افق چشم‌انداز ۱۴۰۴ برپایه این چشم‌انداز، مدرسه جلوه‌ای است از تحقق مراتب حیات طیبه، کانون عرضه خدمات و فرصت‌های تعلیم و تربیتی، زمینه‌ساز درک و اصلاح موقعیت توسط دانش‌آموزان و تکوین و تعالی پیوسته هویت آنان براساس نظام معیار اسلامی، در چارچوب فلسفه و رهنامه نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی جمهوری اسلامی ایران.»

سراسر این سند پر از بندهایی با این مضامین است که جدای از اشاره‌های محتوایی، به دلیل کلی‌گویی و نبود راهبرد برای اجرا، نمی‌توان به آن به‌عنوان سندی تاثیر‌گذار در تغییر آموزش و پرورش نگریست.

نگاه درون سازمانی

اما جدای از این مشکلات، یکی دیگر از چالش های این سند، تغییر آن از سندی ملی به سندی داخلی است. بهلولی می‌گوید: وقتی سند ملی به سند داخلی آموزش و پرورش تبدیل شد ، یعنی اینکه دیگر ارکان نظام مسئولیتی در قبال آن ندارند. این در حالی است که آموزش و پرورش به دلیل مشکلات بودجه قادر به اجرای همان بندهای اندک کاربردی در سند هم نیست. مثلا این سند اخیر با همه بدی‌هایش بندهای خیلی خوبی هم دارد که به محرومیت‌زدایی در مناطق محروم کشور توجه شده  است و در بخشی از آن تاکید فراوانی به آموزش پیش‌دبستانی در مناطق محروم شده است. اما آموزش و پرورش نمی‌تواند به راحتی این کار را انجام دهد، چرا که نیازمند بودجه است. این در حالی است که آموزش و پرورش با سالانه 5 هزار میلیارد تومان کسری بودجه مواجه است.

این فعال صنفی با بیان اینکه قسمت‌های به درد بخور سند به دلیل ملی نبودن اجرا نمی‌شود ادامه می‌دهد:عملا بخش‌های بی‌خاصیت آن مورد توجه قرار می‌گیرد. مثلا حاجی‌بابایی که مدعی اجرای سند بود یکی از اولویت‌های دست چندم سند را که تغییر نظام آموزشی به شش سه سه بود اجرا کرد که عملا یک تغییر صوری بود. یا تعطیلی پنجشنبه‌ها را که عملا خسارتی به بحث تعلیم تربیت است اجرایی کرد. زمانی که در سند اولیه صحبت از تعطیلی پنج‎شنبه‌ها شد، قرار بود تا 33 هفته آموزش به 40 هفته آموزش افزایش یابد، اما در دوره حاج بابایی بدون توجه به قسمت دوم طرح، مدارس در پنج‎شنبه‌ها تعطیل شد.

به گفته بهلولی، با توجه به این موارد به نظر می‌رسد قول وزیر نیز به اجرای این سند چیزی متفاوت از عملکرد گذشته نباشد و نمی‌توان انتظار تغییر شگرفی از آموزش و پرورش داشت.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا