خرید تور نوروزی

فرزین محدث: بازیگری برایم با شوآف فاصله دارد

«یوسف دهبان»، در مقدمه گفتگوی خود با «فرزین محدث» در روزنامه شرق نوشت: فرزین محدث، بازیگر توانمندی در تئاتر است که به عقیده خودش به دلیل نداشتن پروپاگاندا، هرگز آن‌طور که باید دیده نشده. این‌بار که او در نقش یک پیرزن ٧٠ ساله در نمایش «شب دشنه‌های بلند»، به کارگردانی علی شمس در سالن تئاتر مستقل تهران روی صحنه آمده است، فرصتی فراهم شد تا با او درباره سابقه بازیگری‌اش و چرایی دیده‌نشدنش حرف بزنیم.

‌ با توجه به میزان توانایی‌اي که در بازیگری شما در عرصه تئاتر در سال‌های اخیر دیده‌ایم، به نظر می‌رسد که همچنان فرزین محدث آنچنان که باید دیده نشده است. این در حالی است که شما با توجه به بازی‌هایی که در عرصه تئاتر داشته‌اید، نشان داده‌اید که شناخت و پرداخت درستی نسبت به ایفای نقش و بازیگری دارید؟
من از سال ٧٨ وارد دانشکده تئاتر شدم و اولین کار حرفه‌ای من در سالن قشقایی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه رفت و اولین تجربه‌ام را با میکائیل شهرستانی داشتم، من همه‌جا از او به‌عنوان استاد خودم یاد می‌کنم، در این مدت هم تا سال ١٣٨٢ درگیر دانشگاه بودم و در این بازه زمانی در نمایشی با عنوان «چیستا»، به کارگردانی نادر برهانی‌مرند بازی کردم که در آن سال اولین دوره جشن بازیگری خانه تئاتر برگزار شد و من در آن جایزه بازیگری گرفتم.
‌ به نظرم شروع بسیار خوبی داشتید؟
بله. در آن سال اتفاق خوبی افتاد و واقعا‌ شروعم همراه با دیده‌شدنم در عرصه تئاتر بود. در آن زمان هم برخی فکر می‌کردند برای ایفای این نقش که من برایش‌ جایزه گرفتم، عوامل نمایش، فردی را که یک معلول جسمی- حرکتی است به کار گرفته‌اند، چراکه کاراکتری که بازی می‌کردم یک معلول عقب‌افتاده ذهنی بود و همچنین خیلی من را نمی‌شناختند و هر شب در زمان رورانس مخاطبان که من را می‌دیدند بسیار شوکه می‌شدند. به همین تناسب یکی دیگر از نقش‌های خاصی که بازی کردم مربوط به سال ١٣٨٥ در نمایشی به کارگرداني میکائیل شهرستانی می‌شود که یک پیرمرد ٧٠ الی ٨٠ ساله را بازی می‌کردم، اما بگذارید بی‌پرده بگویم من یک ویژگی دارم که مثبت است و در مقابلش ویژگی دیگری دارم که منفی است. ابتدا اینکه در این سال‌ها توانسته‌ام خودم را نگه دارم، به اين معنی که حذف نشدم و در قالب نمایش‌ها کارم را به‌درستی انجام داده‌ام و مدام در حال کارکردن بودم، درحال‌حاضر هم به لطف خدا در سال تعداد قابل‌توجهی متن نمایشی برای بازی به من پیشنهاد می‌شود که می‌توانم از بین آنها انتخاب کنم.
در کنار همه اینها تلاش کردم خودم را نیز به‌روز نگه دارم، اما ویژگی شاید منفی من این بوده که به‌هیچ‌عنوان اهل شو و پروپاگاندا نبودم و مدام تشنه آموختن بودم. همین سال گذشته برای حضور در یک ورک‌شاپ به ایتالیا رفتم که به لطف کیومرث مرادی این اتفاق برایم افتاد؛ یک ورک‌شاپ ٢٠ روزه که برایم بسیار مفید بود.
بلافاصله بعد از آن در ایران در ورک‌شاپ‌های کیومرث مرادی با عنوان شخصیت‌شناسی حضور پیدا کردم. چهار ماه هم این کلاس‌ها به طول انجامید.
شاید اگر کسی از بیرون به روند کاری من نگاه کند با خودش بگوید که من در فضای حرفه‌ای تئاتر و به صورت حرفه‌ای مشغول به کار هستم و دیگر نیازی به حضور در کلاس‌های بازیگری به این شکل ندارم، اما نظر شخصی من کاملا متفاوت است و فکر می‌کنم زمانی می‌توانم در بازیگری موفق شوم که همچنان تشنه یادگیری باشم و این عطش در من فروکش نکرده باشد.
 همواره تلاش کرده‌ام خودم را به‌روز نگه دارم تا از سیستم‌های بازیگری و برخورد با نقش که دائما در حال نوشدن است عقب نمانم. این‌ باعث می‌شود که همیشه به یک خلق جدید برسم؛ به‌طور‌مثال درحال‌حاضر که در نمایش «شب‌ دشنه‌های بلند»، به کارگردانی علی شمس نقش یک پیرزن ٧٠‌ساله را بازی می‌کنم، تلاش کرده‌ام به یک خلاقیت جدید  به‌عنوان یک مرد برای پرداخت یک کاراکتر پیرزن برسم.
در یکی از همین شب‌ها حسین پاکدل به‌عنوان فردی که صاحب‌نظر و متخصص در حوزه تئاتر است این نمایش را دید و در پایان رو به من گفت هربار که بازی تو را می‌بینم با یک برگ برنده از جانب تو مواجه می‌شوم. بیان‌کردن این نکته برای من از جانب افراد متخصص بسیار مهم است و مرا دلگرم می‌کند که در عرصه بازیگری درست پیش بروم.
‌ در این سال‌ها چه افرادی در مسیر بازیگری شما تأثیرگذار بوده‌اند؟
سه فرد از خانواده تئاتر در مسیر بازیگری من تأثیرگذار بوده‌اند؛ میکائیل شهرستانی، فرهاد مهندس‌پور و کیومرث مرادی، استادان من در عرصه تئاتر بودند که با هرکدامشان توانستم نگاه جدیدی را به مقوله بازیگری بیابم و همیشه نامشان را در هرجایی که باشم می‌برم. عطش یادگیری بزرگ‌ترین مزیت من در بازیگری است و هر زمان در جایی که بدانم چیزی برای آموختن وجود دارد، بی‌آنکه برای خودم جایگاهی تعریف کرده باشم در آن کلاس همانند یک هنرجو حضور پیدا خواهم کرد. با این نگاه است که اجازه نمی‌دهم بازیگری برایم روزمره شود. تا جایی می‌توانم در این عرصه زنده بمانم و نفس بکشم که بازیگری برایم مانند کشف و شهود باشد.
‌ پیرزنی که در «شب‌ دشنه‌های بلند» کاراکترش را ایفا می‌کنید، تا چه اندازه برای شما این کشف و شهود را داشت؟
توجه داشته باشید این نکته برایم مهم است که دیگران نیز آن را دریابند. بنده با اینکه در نمایش «شب‌ دشنه‌های بلند» کاراکتر یک پیرزن ٧٠ ساله را بازی می‌کنم به‌هیچ‌عنوان زن‌پوشی نکردم، من تبدیل شدم به یک پیرزن و اصلا ادای یک پیرزن را درنیاوردم و با دقت فراوان، لحن، بیان، تغییرات چهره، فیزیک و… خود را برای ظهور یک پیرزن به کار گرفتم.
در قسمت‌هایی از نمایش ممکن است تماشاگر صورت من را هم نبیند؛ اما حرکت‌ دست‌ها، پاها، نوع اعمال میزانسن‌ها از سوی من به‌عنوان یک بازیگر، در واقع یک پیرزن را نمایش می‌دهد، من حتی نخواستم که یک پیرزن را برای تماشاگرم تداعی کنم؛ بلکه خواهان این بودم که تماشاگر روی صحنه یک پیرزن ببیند. با دقت فراوان و ریزه‌کاری خواستم که یک موقعیت درست و رئال را به وجود بیاورم.
‌ فکر می‌کنید بزرگ‌ترین شوآف شما در عرصه هنرهای نمایشی و بازیگری چه چیزی است که باعث شده با توجه به تأیید اغلب منتقدان که تو را بازیگر توانمند و با‌هوشی دانسته‌اند، هنوز با آن جایگاهی که باید به نسبت کیفیت بازی‌ات قرار بگیرید، فاصله دارید؟
بزرگ‌ترین ایراد من در بازیگری این است که اصلا شوآفی ندارم. هیچ‌وقت در تمام مجامع و محافل هنری حضور نداشته‌ام. هیچ‌وقت تلاش نکردم خودم را نمایش بدهم یا با رفتار و کارهای خاص که این روزها مد شده، به مخاطبان بگویم که من چقدر خاص هستم.
 همواره فکر کرده‌ام اگر نکته مثبت و درستی در من وجود داشته باشد، دیگران آن را می‌بینند؛ البته با توجه به شرایط فعلی که به لحاظ تکنولوژی در آن زندگی می‌کنیم، این نوع نگاه یک نوع ایراد محسوب شود، در عصری که برخی از هنرمندان دست به کارهایی می‌زنند که خارج از روند کاری‌شان است تا مخاطب جذب کنند و البته در این زمینه هم موفق هستند. تماشاگران نشان دادند که علاقه زیادی به حاشیه دارند.
این حاشیه‌ها از نوع لباس‌پوشیدن می‌تواند به وجود بیاید تا هر چیز دیگری به‌هیچ‌عنوان خاص‌بودن یا شوکردن را نقد و نفی نمی‌کنم؛ در واقع منظورم این است که دوستانی که این کارها را انجام می‌دهند، حتما‌ نسبت به آن تسلط دارند یا آن را بلد هستند؛ اما من واقعا توانایی در شوکردن خودم ندارم. اگر هم این کار را انجام دهم، خیلی سریع تابلو می‌شود و مخاطب آن را می‌فهمد.
‌ به‌هرحال در نسل و زمانه فعلی زندگی شرایط دیگری را برای دیده‌شدن می‌طلبد.
در واقع باید خیلی واضح بگویم که گویا من در نسل خودم و به توازن با آنها زندگی نمی‌کنم. همواره احساس کردم که متعلق به یک نسل قبل‌تر از خودم هستم.
چندی پیش کسی با من گفت‌وگویی داشت و از من پرسید آیا از منبع درآمدی که از تئاتر داری، راضی هستی و من در پاسخ به او گفتم بله، به ‌طور قطع راضی‌ام؛ چراکه به اندازه‌ای که درآمد دارم، زندگی می‌کنم و خودم را با اطرافیانم مقایسه نمی‌کنم و اجباری در ذهنم برای اینکه فلان مارک یا لباس خاص را استفاده کنم، ندارم. تلاش من در بازیگری برای این است که بتوانم یک چیز جدید را خلق کنم یا نگرش تازه‌ای را به جامعه خود اضافه کنم. همین ‌قدر که بتوانم با کاری که انجام می‌دهم تأثیرگذار باشم، بسیار ارزشمند است. رسیدن به خلق جدید از جذابیت کار بازیگر است و در نمایش «شب‌دشنه‌های بلند» با ایفای نقش یک پیرزن ٧٠‌ساله این اتفاق برایم افتاده است.  مگر بازیگران پیش‌کسوتی مانند علی نصیریان، عزت‌الله انتظامی، پرویز پرستویی و… که ماندگار شده‌اند، کارهای عجیب و خاص انجام می‌دادند. مگر آنها لباس‌های خاص و عجیب تنشان می‌کردند یا در مسیر بازیگری تبدیل به مدلینگ شدند؟!
نه، آنها فقط بازیگر بودند و هر چیز جانبی را که برای بازیگری برایشان لازم بود، انجام می‌دادند و دیگر موارد را که به این مسیر لطمه می‌زد، کنار می‌گذاشتند.  شاید به دلیل همین بی‌سروصدا بودنم است که در اکران‌های خصوصی دعوت نمی‌شوم یا برای دیدن فیلمی از من نمی‌خواهند که به برج میلاد بیایم.‌ گرچه خودم هم این را دوست ندارم؛ چراکه افراد برای دیدن فیلم و تحلیل و… نمی‌آیند. مسائل حاشیه‌ای که بی‌ربط با مقوله هنر، بازیگری و سینماست، در برج میلاد پررنگ‌تر شده است. من هم در درونم با خود می‌گویم من کارم را در تئاتر درست انجام می‌دهم و اگر در جایی احساس کنم که به من نیاز است و می‌توانم کاری انجام بدهم، می‌توانند من را به‌راحتی پیدا کنند.
این کارگردان‌ها هستند که باید به دنبال من بیایند و کارم را ببینند؛ چراکه من کارم را خوب و درست انجام می‌دهم. این را بدون هیچ تعارفي می‌گویم؛ من بازیگر خوبی هستم که کارم را درست انجام می‌دهم و نیازی ندارم برای اینکه دنبال کسی بدوم.
اگر قرار باشد برای خودم شویی راه بیندازم، می‌دانم که اصلا این کار را خوب انجام نخواهم داد و همه می‌فهمند که من دارم ادا درمی‌آورم.  زمانی که در جامعه من افرادی با ماهی ٥٠٠ الی ٦٠٠‌ هزار تومان زندگی خود را می‌گذرانند، واقعا برایم سخت است که من بخواهم به این فکر کنم که کفش و لباس مارک‌دار بپوشم یا تنها یک پیراهن بخرم که ٦٠٠‌ هزار تومان قیمتش باشد که در نهایت در فلان کمپ یا گروه یا در انظار عمومی با آن خودنمایی کنم. اینها به این معنی نیست که خوش‌پوشی و خوش‌لباسی را رد کنم. منظورم این است که جان کلام در عرصه هنر، بازیگری و هنرهای نمایشی چیزی نیست. این مطالب است که بايد برایمان تبدیل به دغدغه شود.
‌نگاهتان برای پرداخت به یک کاراکتر به چه صورت است؛ یعنی فکر می‌کنید یک بازیگر در چه شرایطی می‌تواند برای ایفای نقشش موفق‌تر باشد؟
نکته‌ای که بسیار مهم است، این است که یک بازیگر باید شرایطی را که می‌خواهد به نمایش بگذارد، لمس کرده باشد و یک نکته بیش از هر چیزی به من کمک می‌کند و آن هم این است که در میان مردم باشم، با آنها حرف بزنم، کنارشان راه بروم و مانند آنها از وسایل نقلیه عمومی استفاده کنم. اینها چیزهایی است که به بنده به‌عنوان یک بازیگر کمک می‌کند و الهام‌بخش است.

انتهای پیام

بانک صادرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا