سیاست خارجی، انقلاب و پس لرزه هایش
به گزارش انصاف نیوز، نصرت الله تاجیک، تحلیلگر مسائل سیاست خارجی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی تاکید می کند که آمریکا در مقابل جمهوری اسلامی ایران علاوه بر سر سختی دارای اهداف و اغراض دراز مدت است که در تلاشهایش برای قرار دادن کشورهای دنیا در برابر ایران تا کنون موفق بوده است.
سیاست خارجی ایران صرفا” در چارچوب ساختارهای از قبل موجود ژئوپولیتیک، بوروکراتیک و غیره قابل تبیین نیست، اگرچه اینها هم عوامل مهمی هستند و هم عناصر شکل دهنده آن. سیاست خارجی ایران بیش از هر چیز نتایج برآمده از انقلاب اسلامی بوده که به آن هویت و جهت های خاصی بخشیده و تقویت کننده عناصر ثابت نیز هستند. زیرا پدیده انقلاب، ایده تأسیس یا ولادت دنیای جدیدی از روش ها، معیارها، ارزش ها و نگرش ها ست که آنها را در فضاهای گسترده ای می پراکند که اگر مورد توجه قرار نگیرند از تمامی توانمندیهایمان استفاده نکرده ایم. سیاست خارجی ایران تلفیقی از مفاهیم انتزاعی همچون آرمانها، ارزشها، اصول، اهداف و تعاریف خاص کشور از منافع و امنیت ملی، استقلال، جهتگیری سیاست خارجی و… از یک طرف و واقعیات عینی مانند تحولات عملی عرصه سیاسی و بین المللی از طرف دیگر است.
اصولا” سیاست خارجی کشورها را بدون فهم نظام انگیزشی آنها نمیتوان درک کرد زیرا دلایل رفتاری یک کشور را باید در داخل آن جستجو کرد و فراتر از این فهم رفتاری، از بعد تجویزی نیز، رفتار ایران در سیاست خارجی اش ریشه در نظام ارزشهایش دارد. جهت گیری کلی سیاست خارجی ایران ذاتاً ساختار شکن است؛ نظام جهانی موجود را غیرعادلانه تلقی می کند، در پی ایجاد گفتمان، قطب و مناسبات جدید قدرت است و در این کار همچون سایر انقلابهای در طول تاریخ برای خود رسالتی جهانی و مقدس قائل است. برای تبیین چارچوب مفهومی سیاست خارجی ایران ابتدا باید به تعریف و پایه سیاست خارجی و موقعیت آن در نظام حکومتی و یا بقولی مقوله سیاست و حکومت و به اصطلاح جدیدتر حکمرانی و یا مردمداری در نظام ایران بپردازیم.
سیاست خارجی ایران باید راهبردهای طراحی شده دولت به منظور حفاظت از منافع ملی، که می تواند ازطریق همکاری های مسالمت آمیز با دیگر دولت ها در پرتو اصول قانون اساسی و سیاستهای طراحی شده راهبردی محقق شود و ارتقاء درجه امنیت ملی کشور برای ایجاد ثبات و دستیابی به اهداف مورد نظر در روابط بین الملل باشد.
بدون شک پیروزی انقلاب اسلامی علاوه بر تحقق زمینه های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آن مرهون دو عنصر شجاعت و خلاقیت رهبری در سطح کلان و میدانی است. شجاعت رهبری در شناخت صحیح موقعیت زمانی و اتخاذ مواضع قاطع در طول نهضت و انقلاب و خلاقیت مردمی و رهبران حاضر در صحنه در تداوم انقلاب تا پیروزی. لذا خمیر مایه و ملات چسبندگی اصلی طراحی و یا تفکر سیاست خارجی جمهوری اسلامی باید حاوی اصول اصلی انقلاب اسلامی که در قانون اساسی کشور ثبت و ضبط شده اند بعنوان ظوابط و از سوی دیگر، ضرورت هایی که در پرتو اعمال محدودیت های عملی و نظریه های حاکم بر روابط بین المللی علیه آن اصول پدید می آیند بعنوان متغیرهای این معادله باشند. و تا زمانیکه درک عمیق و درستی از زمینه ها، دلایل و اثرات زلزله وقوع انقلاب اسلامی و مهمتر از آنها اثرات پس لرزه های آن در تغییر معادلات روابط بین الملل که سبب درک الزام های خارجی ناشی از انقلاب اسلامی در سیاست خارجی میگردد بدست نیاید درک محتوای اصلی و نهایی یا بنیاد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران عملی نیست. برای موفقیت در سیاست خارجی و روابط بین المللی باید سیاست داخلی و اهداف و راهبردهای مناسب و روشن و اجرائی بر اساس مفاهیم و آمال و آرمانهای اصلی انقلاب اسلامی داشت.
ریشه اصلی آرمانگرائی نهفته در بستر و سر منشاء سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران شعارهای اصلی انقلاب و دیدگاه های بنیانگذار انقلاب اسلامی امام خمینی(ره)، که با ایستادگی در برابر رواج ظلم در روابط بین المللی بر اساس آموزههای اسلامی و همچنین تلاش برای غلبه بر زیاد ه خواهیها و زیاده روی های آمریکا و صهیونیزم در روابط بین الملل است. بنابراین آرمانگرائی سیاست خارجی ایران نمی تواند ذاتا” مذموم باشد بلکه آنچه بدفهمی ایجاد میکند و نباید دامن زده شود توصیف و تجویز عناصر و بستر این آرمانگرائی از طریق راه حلهای غیر واقع گرایانه و توهمی است. راههای نادرستی که بدون در نظر گرفتن تئوریهای روابط بین الملل و سیاست خارجی اتخاذ شده است.
درست است که فضای عمل و حوزه ابتکارات در سیاست خارجی جمهوری اسلامی کمتر به وسیله پتانسیل های ساختاری و توانایی های کارکردی دستگاه دیپلماسی کشور، بلکه عمدتاً به وسیله ملزومات ناشی از انقلاب اسلامی تبیین شده است ولی این ویژگیها محتوم و ابدی نیستند اما به وسیله روح امیدوار و تعالی بخش و فکر جسورانه ای ایرانی که انقلاب اسلامی آنرا احیا کرده است، می توانند برطرف شوند.
نگاهی به تصویر بزرگ آنچه در دنیای کنونی میگذرد و یکه تازی آمریکا و عوامل منطقه ائی اش نشان از تغییر معادلات جهانی و توازن قوا داشته و بنظر میرسد آمریکا در مقابل جمهوری اسلامی ایران علاوه بر سر سختی دارای اهداف و اغراض دراز مدت است که در تلاشهایش برای قرار دادن کشورهای دنیا در برابر ایران تا کنون موفق بوده است. نحوه تعامل با این امر نیاز به دوری از برخوردهای احساسی و حاکمیت عقل و منطق و اتخاذ راهبردهای کلان در سیاست خارجی برای گذر از چالشهای فرا رو در پرتو بررسی روندهای کلان نظام بین الملل در هزاره سوم در طراحی سیاست خارجی است که باید نخبگان جامعه آن را از دولت و دست اندرکاران جدید سیاست خارجی طلب کنند.
انتهای پیام