خرید تور تابستان

سوالاتی برای دعوت رییس جمهور از دانشگاهیان

در پی دعوت دکتر حسن روحانی، رییس جمهور از دانشگاهیان برای اظهارنظر درباره‌ی مسایل کشور از جمله موضوع هسته‌ای، یک کارشناس مدیریت پرسید: آیا کسانی که با دولت‌ها، مجالس، و مسوولان کشور اتفاق نظر کامل ندارند می‌توانند مسایل مد نظر خود را بیان دارند؟ موضوعات و سوالاتی که دانشگاه باید درباره‌ی آن‌ها حرف بزند، بایستی از سوی دولت‌ها دستورگذاری شود یا از سوی دانشگاهیان؟ این‌ها سوالاتی است که باید تکلیف آن‌ها روشن شود وگرنه دانشگاه نمی‌تواند بیش از این هزینه بپردازد.
حسن صادقی سرهنگی، کارشناسی ارشد مدیریت دولتی و خط مشی گذاری عمومی در یادداشتی برای انصاف نیوز در این باره نوشت:
سخنان اخیر حسن روحانی در زمینه‌ی لزوم ورود دانشگاهیان به مباحث مورد نیاز کشور و تحلیل مسایل از جمله بحث توافق ژنو، بحث‌ها و جنجال‌هایی را در برخی رسانه‌های برانگیخت که تا حدودی طبیعی بود. اکنون چند روز پس از این مانور رسانه‌ای، اگر بخواهیم با رویکرد اعتدالی و واقع بینانه بار دیگر این سخنان را مرور کنیم، چند سوال برایمان مطرح خواهد شد. اولاً اینکه اساساً کارکردهای دانشگاه چیست و چه وظایفی در برابر جامعه دارد؟ همچنین این سوال قابل طرح است که آیا دانشگاه به وظایف خود عمل نمی‌کند؟ و اگر پاسخ آری است، پرسش بعدی این خواهد بود که این وضعیت ناشی از چه عواملی شکل گرفته است؟ ادامه‌ی مطلب سعی دارد تا پاسخ‌هایی برای این پرسش‌ها فراهم کند.
یکم. درباره‌ی وظایف دانشگاه، تحقیقات و مباحث زیادی مطرح شده است. تعلیم و تربیت افرادی که بتوانند در جامعه موثر باشند، حل مشکلات صنایع و نظام اداری، تحکیم اخلاق و … اما بدون تردید یکی از وظایف مهم دانشگاه علی الخصوص در علوم اجتماعی با شاخه‌ها و گرایش‌های متنوع آن، توقع رییس جمهور یعنی پرداختن به موضوعات سیاسی و اجتماعی داخلی و خارجی است.
دوم. دانشمندان، مهندسان، پزشکان و تحصیل کردگان در رشته‌های مختلف علمی که امروز در کشور منشا خدمات بسیاری بودند و هستند محصول دانشگاه‌های کشور، پیش و پس از انقلاب هستند. بدون تردید دانشجویانی که در خارج از کشور نیز به ادامه‌ی تحصیل پرداختند و نیز ابتکارات شایان ذکری داشتند، هرچند بخش قابل توجه تعلیماتشان در خارج از کشور بوده است، ولی به نوعی محصول دانشگاه‌های ما تلقی می‌شوند. اما واقعیت آن است که مجموع این محصولات در مقابل نیازهای کشور و توانمندی‌ها و استعدادهای ملی ما ناچیز است. به نظر می‌رسد، دانشگاه در تولید نیروهای مورد نیاز برای بخش‌های خصوصی و دولتی همه‌ی وظایف خود را محقق نساخته است. در راه حل جویی برای مشکلات کشور نیز نمی‌توان مدعی نمره‌ی بالا برای دانشگاه‌ها باشیم. از این رو، در مجموع دانشگاه نمره‌ی قابل قبولی کسب نمی‌کند؛ مطلبی که سخنان رییس جمهور نیز بر آن دلالت داشته است.
سوم. علت جویی درباره‌ی وضعیت ناموفق دانشگاه‌ها در این زمینه نیاز به یک مطالعه‌ی گسترده دارد. در این یادداشت سعی نگارنده آن است تا با استفاده از تجربه‌ی حاصل از همکاری با واحد طرح و برنامه‌ی یکی از دانشگاه‌های کشور، در یک چارچوب عمومی، برخی از عوامل را متذکر شود. بر اساس این چارچوب عمومی، دانشگاه به عنوان یک سیستم که خود عضو سیستم بزرگتری به نام جامعه است مبنای مطالعه قرار می‌گیرد و علت جویی از وضعیت جاری، در سه بخش پیگیری می‌شود: ویژگی‌های داخلی دانشگاه، ویژگی‌های جامعه و نوع روابط جامعه و دانشگاه.
چهارم. برخی از موانع ورود دانشگاه‌ها به مسایل مورد نیاز کشور و پاسخ گویی به آن‌ها، به ویژگی‌های داخلی آن‌ها باز می‌گردد. مدیریت متمرکز و همچنین محافظه کارانه‌ی حاکم بر دانشگاه‌ها یکی از عوامل است. ساختار دانشگاه‌های ما به نحوی است که ابتکار را بر نمی‌تابد. همچنین کسی که در موضوعات روز کشور در دانشگاه مباحثی مطرح کند به سرعت برچسب بی‌سوادی، هوچی‌گری و مانند آن دریافت خواهد کرد. از این رو دانشگاه‌های ما بایستی به جهت ساختار و نیز رفتار تغییراتی داشته باشند تا هدف رییس جمهور محقق شود.
پنجم. ویژگی‌های جامعه بخش دیگری از مساله‌ی جاری است. در طی 80 سال عمر دانشگاه‌ها در کشور، موارد زیادی بوده است که یک دانشگاهی یا گروهی از محققان سعی کردند تا مجموع یافته‌هایشان را برای بهبود وضعیت جامعه در اختیار جامعه قرار دهند ولی جامعه خود را از آن بی نیاز دانسته است. درباره‌ی مسایل نظری و بنیادی نیز همین روال را شاهده هستیم. می‌بینیم که در موارد بسیاری، محققی نتیجه‌ی تحقیقات فرهنگی یا فلسفی یا اجتماعی یا اقتصادی یا سیاسی خود را نشر می‌دهد ولی جامعه آن را پذیرا نیست. نه تنها استقبال درستی از این ایده‌ها نمی‌شود، بلکه محقق از نحوه‌ی برخورد جامعه دچار سرخوردگی، دلزدگی و حتی تغییر در انگیزه‌هایش می‌شود. مهاجرت نخبگان تنها یکی از پیامدها در این زمینه است.
ششم. مطلب بعدی در سامان دهی روابط میان جامعه و دانشگاه است. اینجا است که نقش دولت‌ها و گروه‌های فشار روشن می‌شود. جامعه و البته دولت‌ها نباید مانع از رشد دانشگاه‌ها باشند. در سال‌های اخیر شاهد دست‌اندازی‌های بسیاری از سوی مسوولان در دانشگاه‌ها بودیم. برخورد ایدئولوژیک و سلبی با دانشگاه، تصفیه‌ی استادانی که درباره‌ی مسایل جاری کشور با دولت هم نظر نبودند، ممانعت از بحث آزاد در دانشگاه‌ها و ترس از آینده‌ی شغلی و تحصیلی، همه و همه واقعیت‌هایی هستند که مانع از حضور دانشگاه در مسایل کشور است. آیا کسانی که درباره‌ی مسایل فلسفی، اعتقادی و اجتماعی و البته اقتصادی و سیاسی نظرات محققانه‌ی خود را ابراز می‌کنند، امنیت شغلی و جانی خواهند داشت؟ آیا کسانی که با دولت‌ها، مجالس، و مسوولان کشور اتفاق نظر کامل ندارند می‌توانند مسایل مد نظر خود را بیان دارند؟ موضوعات و سوالاتی که دانشگاه باید درباره‌ی آن‌ها حرف بزند، بایستی از سوی دولت‌ها دستورگذاری شود یا از سوی دانشگاهیان؟ این‌ها سوالاتی است که باید تکلیف آن‌ها روشن شود وگرنه دانشگاه نمی‌تواند بیش از این هزینه بپردازد.
هفتم. از مجموع آنچه بیان شد می‌توان یک نتیجه گیری اولیه داشت و آن این است که شرایط و موقعیت مانع اساسی تحقق این هدف است که دانشگاه بتواند وظایف خود را نسبت به جامعه به درستی انجام دهد. دانشگاه امروز در اسارت نگرش‌های سلبی و کوتاه بینانه است. هرچند ویژگی‌های درونی دانشگاه نیز در این خصوص بی‌تاثیر نیست ولی به نظر می‌رسد با رهایی از اسارت مذکور، موانع دیگر نیز راحت‌تر رفع شوند.
انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا