روحانی و اوباما هر دو در یک راه گام بر میدارند
به گزارش انصاف نیوز به نقل از دیپلماسی ایرانی، تحلیل الحیات از سیاستهای دولتهای ایران و امریکا در پی می آید:
به هیچ وجه مبالغه نیست اگر گفته شود که موفقیت باراک اوباما، رئیس جمهوری ایالات متحده با موفقیت حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران مرتبط است. عکس آن نیز صحیح است. توافق بر سر پرونده هسته ای ایران گامی بود که کمتر از آن چه گفته می شود در روابط سراسر خصمانه دو طرف در بیش از سه دهه گذشته، تاریخی بوده است. هر دو مرد ثقل سیاسی خود را با توجه به جناح هایی که هر دو در کشورهایشان، نمایندگی می کنند، نشان دادند تا این توافق با موفقیت حاصل شود.
رئیس جمهوری ایران و محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه اش انتقادهای خود را علیه مواضع آن دسته از ایرانی هایی که از گفت وگو با «شیطان بزرگ» انتقاد می کنند، مخفی نمی کنند. هر دوی آنها به صراحت می گویند که این اعتراض ها به سود هیچ کس نیست جز کسانی که از استمرار تحریم ها (در داخل ایران) بهره می برند. روحانی و ظریف تلاش داشته اند (تا کنون) حمایت رهبری را برای دفاع از سیاست های گذشته شان در توقف غنی سازی، اجرای شروط شش کشور مذاکره کننده و گشایش درهای تاسیسات هسته ای ایران برای بازرسی دقیق بازرسان آژانس برای بازرسی مستمر حفظ کنند. بهانه این تیم ایرانی این است که هزینه این کار بسیار کمتر از هزینه تداوم تحریم های سخت بین المللی است که اکنون به تهدیدی برای سرنوشت نظام و آینده انقلاب اسلامی تبدیل شده است.
اما از سوی رئیس جمهور اوباما و تیمی که در کنار او در دفاع از سیاست گشایش در قبال ایران ایستاده، به ویژه در درون حزب دموکرات، آن جا نیز اعتراض های شدیدی نسبت به این گشایش وجود دارد، به ویژه در داخل کنگره که نسبت به نیات تهران و نرمشی که در گفتار به کار برده، شبهه دارند و می گویند که توافقی که با کشورهای غربی حاصل شده است، نمی تواند جلوی پیشرفت های سری برنامه هسته ای ایران را بگیرد. اوباما در سخنرانی اش در برابر کنگره در هفته گذشته نسبت به هر گونه اعمال تحریم های جدید علیه ایران هشدار داد و گفت که چنین کاری باعث می شود تا توافق هسته ای با تهران به چالش کشیده شود.
اوباما و روحانی در راهی واحد برای حل بحران طولانی مدت در روابط با یکدیگر حرکت می کنند، آن هم راه دیپلماسی است. همان اندازه که روحانی خود را رئیس اصلاحات به مفهوم ایرانی توصیف می کند، اوباما نیز می تواند بگوید که انقلابی در سیاست خارجی امریکا در جهت تمایل به جلوگیری از درگیر شدن در ورطه نظامی گری به آن چه «درگیری های باز» می نامند، ایجاد کرده است. اوباما میراث دار جورج بوش پسر است که در سخنرانی خود گفت: «هر کس با ما نیست علیه ماست». روحانی نیز میراث دار محمود احمدی نژاد و سیاست ایجاد دشمنی جهان علیه ایران، چه با دلیل چه بدون دلیل است. اوباما می گوید با سلاح دیپلماسی می تواند مشکلات موجود در منطقه خاورمیانه و دیگر نقاط جهان را حل کند. و روحانی نیز تصور می کند که گشایش در برابر غرب اجازه می دهد که تصویری مختلف از ایران ارائه شود که اجازه بهبود وضعیت اقتصادی ایران را می دهد، از فشارها می کاهد و به او فرصت می دهد که بتواند به امور داخلی و حل بحران هایی که نسل جوان ایرانی با آن دست به گریبان است، بپردازد.
زود است که گفته شود اوباما در وضعیت فعلی با قمار دیپلماسی اش موفق خواهد شد یا می تواند به تغییری که به آن اعتقاد دارد برسد و همین رویکرد نیز نزد ایرانی ها به وجود می آید. اگر رئیس جمهوری امریکا بتواند، بر اساس صلاحیت های قانونی ای که در اختیار دارد، هر گونه مخالفت داخلی با سیاست هایش در قبال خاورمیانه را مهار کند، مثلا از تهدید وتو علیه مخالفانش در کنگره استفاده کند، حسن روحانی نیز می تواند در این عرصه با استفاده از صلاحیت هایی که در داخل نظام ایران به او داده شده، کارهایی بکند اگر چه صدای مخالفان همچنان قوی است و در اتخاذ تصمیم ها تاثیرگذار هستند.
پس از آن جهان، و به ویژه اهالی خاورمیانه به ایران تنها از دریچه پرونده هسته ای، به رغم اهمیتش، نمی نگرند. آنها از ایران می خواهند که تغییری در روش خود در نقش ایجابی اش در بحران های منطقه به ویژه در بحران سوریه ایجاد کند و کاری برای رفع نگرانی های کشورهای عربی خلیج فارس انجام دهد.
رئیس جمهوری امریکا تا زمانی که ایران موفق نشود سیاست های قدیمش را تغییر دهد، نمی تواند کاری از پیش ببرد. اوباما در مصاحبه اخیر خود با نیویورکر گفت که سیاست او مبتنی بر استفاده از برگه ایرانی (و روسی) برای فشار به رئیس جمهوری سوریه است. آن چه شاهدیم اوباما تا کنون نتوانسته است موفقیتی در این زمینه به دست آورد. شایان به ذکر است که این برگه در اختیار حسن روحانی نیز نیست.
این صحیح است که موفقیت اوباما با موفقیت روحانی و بالعکس مرتبط است اما هزینه شکست قمار اوباما می تواند بسیار بزرگ باشد و هزینه سنگینی را متحمل خاورمیانه کند که البته می تواند طوفان های متعددی را نیز به دنبال داشته باشد.
انتهای پیام