خرید تور تابستان

تتلو، مایلی‌کهن و قاضی‌پور

شرق در یادداشتی با مقایسه تتلو، مایلی‌کهن و قاضی‌پور نوشت: یک چهره متمایز اجتماعی یا هنری که نقش یک تئولوگ یا دست‌کم یک «رسانا»ی انتقال‌دهنده‌ اصول و افکار و عقاید سیاسی را بازی می‌کند. او هرازگاهی با سخنان، توییت‌ها و ابراز نظرهایش، انتقال موضوعات مدنظر جناح سیاسی مورد حمایتش را به جامعه تسهیل می‌بخشد.

این شخص «نشان‌دار» می‌تواند در عرصه‌های اجتماعی، رسانه، هنر، ورزش یا حتی سیاست فعال باشد. ورژن سیاسی این مردان و زنان نشان‌دار در تفاوتی ظریف با تئوریسین‌ها یا سیاست‌مداران صاحب صندلی رزروشده گاهی ممکن است بسیار تأثیر‌گذار باشد؛ همان‌گونه که جایگاه محمود صادقی با مطهری، پزشکیان و سعید حجاریان متفاوت است.

این نماینده اصلاح‌طلب در کنار  علی کریمی و باران کوثری مثال‌های خوبی در میان انبوه «نشان‌داران» اصلاح‌طلب در صنوف مختلف هستند. چنین نمونه‌هایي در میان اصلاح‌طلبان پر‌تعداد و متنوع است. این مردان و زنان «نشان‌دار» بدون نیت و تصمیم‌گیری جمعی و تنها به‌خاطر ویژگی‌های فردی بر کشیده شده‌اند و به آنها نشانی نامرئی عطا شده است تا با ادبیاتی متفاوت از ادبیات کسالت‌بار سیاسی مرسوم به زبانی خوشایند‌تر با مردم سخن بگویند. اگر نقش این افراد را به نقش آهن در بدن تشبیه کنیم، اصولگرایان به صورت غریزی و نه بر اساس تفکر جمعی در انتخابات ریاست‌جمهوری بیشتر از هر زمانی به فقر آهن خود پی بردند.

چنین نمونه‌هایي غالبا در طبقه متوسط جامعه تولید می‌شوند. اصولگرایان اما دسترسی چندانی به این قشر ندارند. خواست‌های این طبقه کم تعدادتر، اما مؤثرتر در میان شعارهای سیاسی آنها بازتابی ندارد. نداشتن استراتژی کارآمد رسانه‌ای و اشراف‌نداشتن به جایگاه اقشار جامعه فارغ از تعداد آرایشان و بسیاری ادراکات ناقص دیگر آنها را به این سمت‌وسو سوق داد که «مشهوربودن» یک سلبریتی و همچنین پوشش راحت وی (دو ویژگی چهره‌های هنری اصلاح‌طلب مشابه) برای اشغال چنین جایگاهی کافی است و براین‌اساس، امیرحسین مقصود‌لو را به لژ سیاسی خود دعوت کردند. آنها نمی‌دانستند که یک صندوقچه کوچک طلایی رسانه‌ای به منتقدان خود هدیه داده‌اند.

در موضوع قتل «آتنا» در زمانی که جامعه ملتهب است، این خواننده در یک اظهارنظر، تلویحا عنوان كرد که اگر مقتوله حجاب داشت، شاید این اتفاق برای وی رخ نمی‌داد، او به‌نوعی قربانی را در جرم رخ‌داده شریک دانست، این اظهارنظر وی در میان رسانه‌ها، به‌ویژه در فضای مجازی بازتاب گسترده‌ای یافت.

شاید تعداد زيادي نظرات معقول در این موضوع مشخص از سوی چهره‌های اصولگرا مطرح شد، اما این نظر تتلو بود که به‌عنوان نظر قلبی و پنهانی اصولگرایان از سوی جامعه دیده شد. زیرا «فرض عمومی» بر این قرار گرفت. «فرض عمومی» می‌تواند با نظر رسانه‌ها و جناح‌های سیاسی متفاوت باشد و اگر شکل گرفت، تغییردادن آن به سختی چکش‌کاری فولاد آبدیده بدون حرارت‌دادن است.

اصولگرایان درک نمی‌کنند که بهترین حمله، یک دفاع بد است. اگر با طرز فکری موافق نیستی، لازم نیست به آن حمله کنی، کافی است شخصی نامناسب را به دفاع از آن بگماری و خود تنها نظرات آن فرد کم‌اطلاع را بازتاب دهی. این اتفاقی است که در مورد نظرات گوناگون این چهره‌ هنری رخ می‌دهد و امپراتوری رسانه‌ای محافظه‌کاران عاجز از دیدن عکس بزرگ هربار به‌جای برائت، در توجیه سخنان وی جهد و تلاش می‌کنند.

کی‌روش یک مربی موفق است، «فرض عمومی» و واقعیت، هر دو بر این موضوع صحه می‌گذارند. «فرض عمومی» اما در مورد مایلی‌کهن، سرمربی سابق تیم ملی، نظری متفاوت دارد. عیارسنجی رسانه‌ای این نتیجه را به دست می‌دهد که افکار عمومی او را یک مربی موفق نمی‌داند و نظراتش را لااقل از جنبه تکنیکی نمی‌پذیرد. به‌همین‌خاطر زمانی که او در قاب تلویزیون حاضر می‌شود و به شدید‌ترین وجه از کی‌روش انتقاد می‌کند، به تقویت جایگاه رسانه‌ای کی‌روش کمک کرده است.

مایلی‌کهن مؤثرترین کمک رسانه‌ای برای کی‌روش محسوب می‌شود و نه یک منتقد مؤثر. حمله بد مایلی‌کهن، به قوی‌ترین خطابه دفاعیه از کی‌روش در شطرنج ذهنی «فرض عمومی» بدل می‌شود. داشتن حداقل دانش رسانه‌ای، سخنوری و بسیاری شرایط دیگر از جمله ویژگی‌هایي است که یک مرد یا زن نشان‌دار باید از آن برخوردار باشد. به نظر می‌رسد که رسانه‌های اصولگرا از این موضوع مطلع نیستند، عدم توانایی آنها در استفاده رسانه‌ای از مشکلات اقتصادی به‌خاطر اهمیت و اتحاد و کارکرد بسیار قوی مجموعه‌ای رسانه‌های پراشکال اصلاح‌طلب نیست، بلکه به‌خاطر ضعف مفرط آنهاست. قاضی‌پور باید درک کند که همچون هر کشوری یک سناتور یا نماینده مجلس باید یک حداقل‌هایي را از گفتار، نوع برخورد، لباس‌پوشیدن و سایر پرنسیب‌های مبتنی‌بر عرف سیاسی را رعایت کند.

خوردن میوه به آن شکل در مجلس با چنین معیارهایي هم‌خوانی ندارد. خطابه‌های انتقادی وی در انتقاد از وزرا (برای مثال جهرمی) نه‌تنها موقعیت آن وزرا را در اخذ رأی‌اعتماد تضعیف نکرد، بلکه به زعم بنده، تقویت کرد. اصولگرایان باید به‌جای افزایش بودجه در حوزه رسانه‌ای، درک رسانه‌ای خود را توسعه بخشند، آنها باید یاد بگیرند که هرکسی را در ویترین جلویی قرار ندهند. باید یاد بگیرند آنها را نیز که پرنسیب‌ها را مراعات نمی‌کنند و خوراک رایگان رسانه‌ای برای رقیب فراهم می‌کنند مؤاخذه کنند. آنها نه‌تنها چنین نمی‌کنند، بلکه توجیه می‌کنند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا