خرید تور تابستان

در دیدار دکتر یزدی و صدام چه گذشت؟

سایت تاریخ ایرانی نوشت:‌ابراهیم یزدی وزیر امورخارجه دولت موقت، روز ۱۰ شهریور ۱۳۵۸ در حاشیه اجلاس سران جنبش عدم تعهد در هاوانا، پایتخت کوبا، با صدام حسین، رئیس‌جمهوری وقت عراق دیدار و گفت‌وگو کرد.

نشريات وقت، محورهاي ديدار و گفت‌وگوي يزدي با صدام را درباره مسائل مربوط به خوزستان، کردستان و تبليغات مطبوعاتي دو کشور عنوان کردند و به نقل از يزدي نوشتند فضاي حاکم بر کنفرانس و صراحت در بيان مسائل از جانب دو کشور رضايتبخش و اين ديدار، سازنده بوده است. يزدي ۳۵ سال پس از اين ديدار، براي اولين‌بار متن کامل گفت‌وگوي خود با صدام حسين را در اختيار «تاريخ ايراني» گذاشت که بخشي از خاطرات منتشرنشده اوست.

اين ديدار با وساطت و درخواست رئيس‌جمهوري الجزاير در ويلاي محل اقامت صدام صورت گرفت. علاوه‌بر صدام حسين، سفير عراق در سازمان ملل و سعدون حمادي، وزير امورخارجه عراق نيز حضور داشتند. از ايران علاوه‌بر من، آقايان حسين لواساني، دکتر منصور فرهنگ و يک نفر ديگر از اعضاي هيأت شرکت داشتند. در اطراف اتاق، مأموران عراق به حالت خبردار ايستاده بودند. هر دوي ما روي يک کاناپه بزرگ در کنار هم نشستيم. او با يک زاويه ۴۵ درجه به سمت من نشسته بود و صحبت مي‌کرد. از جعبه سيگاري که روي ميز بود، يک سيگار برگ برداشت و بلافاصله يکي از مأموران حاضر در اتاق جلو آمد و فندکي را روشن کرد تا او سيگارش را با آن روشن کند. طرز نشستن و سخن‌گفتنش روحيه ازخودراضي او را نشان مي‌داد. من درحالي‌که دست چپم را روي لبه مبل گذاشته بودم و پا‌هايم را روي هم انداخته بودم، صحبت مي‌کردم. متن گفت‌وگو را آقاي حسين لواساني نوشته و تنظيم کرده‌اند.

بعد از سلام و احوالپرسي و گفت‌وگو درزمينه اينکه آيا اين چندمين سفر است يا اولين سفر به کوبا و رد‌و‌بدل‌کردن تعارفات معمول، من آغاز به سخن کردم.

يزدي: در سال ۷۵ [۱۹۷۵] شما از ايران ديدن کرديد؛ باز هم بياييد تا تغييرات را ببينيد.

صدام: علاقه دارم چون خوب است که وضعمان را با همسايگانمان روشن کنيم. (در اينجا آقاي صدام شرح نسبتا مبسوطي در زمينه نظرات حزب بعث گفتند که چگونه و تا چه حد به اسلام و مسئوليت انسان در روي زمين و رابطه‌اش با خدا معتقدند.)

يزدي: خوشحالم که نظراتتان را شنيدم. با اين اتفاق نظري که داريم و اينکه مسلمان هستيم و با روابط دوستانه و بستگي ديني که داريم چرا يکديگر را نمي‌فهميم؟

صدام: آيا اين ما هستيم که شما را نمي‌فهميم؟

يزدي: نمي‌دانم چه چيز غلطي بين ما وجود دارد، آقاي سعدون معتقد است ما ‌بايد ملامت شويم ولي من قبول ندارم. ما اکنون حاضريم نظر شما را بشنويم. چندبار گفتم و به آقاي سامرائي نيز تذکر دادم که من سياسي نيستم و ديپلماسي بلد نيستم و آمده‌ام اينجا که با صراحت حرف بزنم و به‌صراحت بشنوم. بودن بعضي اختلافات بين اعضای خانواده غيرمتعارف نيست ولي غيرمتعارف اين است که عدم تفاهم وجود داشته باشد. اگر چيزي هست، آماده‌ايم که بشنويم.

صدام: ما دکتر فرهنگ را به‌عنوان حکم انتخاب مي‌کنيم.

يزدي: ما نيز آقاي سعدون را به‌عنوان حکم انتخاب مي‌کنيم.

صدام: در ابتداي هر جنبشي نظير اين ناگواري‌ها پيش مي‌آيد ولي شما ثابت کرديد توانايي رهبري و تسلط بر راديو و تلويزيون را داريد و قادر به چيره‌شدن بر روزنامه‌ها هستيد و وقتي که خواسته‌ايد، نشان داده‌ايد که مي‌توانيد آنها را کنترل کنيد و در وقتي که تصميم گرفتيد بعضي از آنها را تعطيل کنيد، کرديد. اين خود نمايشگر توانايي شماست و اگر شما در جواب اعتراض ما بگوييد اين سياست ما در چگونگي کنترل روزنامه‌هايمان است، ما نيز جواب خواهيم داد اين نيز چگونه‌کنترل‌کردن روزنامه‌ها در کشور ماست و اين امر غيرمعقولي است. ما نمي‌گوييم که روزنامه‌هاي شما اخبار غيردرست را مي‌نويسند ولي فرق بزرگي است بين اخبار درست و دادوبيدادي که ممکن است راه انداخت. چندين‌بار روزنامه‌هاي شما در صفحه اولشان به عراق حمله کردند ولي ما يک‌بار چنين کاري انجام نداديم و اين درواقع سياست صحيح و درست است. ما ملتي هستيم با ۱۳ ميليون نفر جمعيت و انتظار نداريم چنين رفتاري نسبت به ما اتخاذ شود و نبايد جواب شما به ما اين باشد که چه انجام دهيم. اسم شخصي به نام پاليزبان را برديد و من اين شخص را نمي‌شناسم.

يزدي: آيا اجازه مي‌دهيد ما به عراق بياييم و او را ترور کنيم؟

صدام: من موافق هستم.

يزدي: اين اقدام صحيحي از جانب ما نيست چون مي‌توانيد آن را در آينده به‌عنوان دخالت در امور خودتان تلقي کنيد ولي وجود خيمه‌هاي پناهندگان کرد را چگونه تفسير مي‌کنيد؟

صدام: اين چيزي نيست که بخواهيم مخفي‌اش کنيم و کاري است که با موافقت دولت صورت گرفته است. ما گفتيم ممکن است اطلاعاتي که در اختيار شما گذاشته مي‌شود، نادرست باشد و ما خودمان خيمه‌ها را برپا کرديم و عدد پناهندگان در حدود دو هزار نفر است و شخصي با اين نام در بين آنها نيست. عملي که ما انجام داديم و زنان و کودکان را پناه داديم، اين يک عمل انساني بود و ما هرگز به‌دنبال آنها نفرستاديم و نه هرگز آنها را مي‌شناسيم. شما از نقشه‌هاي اسرائيل در منطقه صحبت مي‌کنيد، درحالي‌که رؤساي اکراد پيش شمايند و شما به آنها تسلطي نداريد و به تهران و قم مي‌روند و در راديو و تلويزيون شما صحبت مي‌کنند و اينها همه با موافقت شما صورت مي‌گيرد.

يزدي: کدام يک از آنها؟

صدام: ادريس بارزاني، مسعود بارزاني، جلال طالباني و…

يزدي: بعضي از آنها از عراق و از بغداد و با هواپيماي عراقي آمدند و چون کرد‌ها در دو طرف خاکند، لذا بايد ما حقوق طرفين را حفظ کنيم و اگر ما حقوق همسايگان را بدانيم هرگز اجازه چنين کارهايي را نمي‌دهيم.
صدام: يک نکته مهم است، شما مي‌گوييد که ما انقلاب شما را تمجيد نکرديم، درحالي‌که اسناد و مدارک نشان مي‌دهد ما انقلاب و حکومت جديد شما را به رسميت شناختيم.

يزدي: اين اعتراف کافي نيست چون آمريکايي‌ها هم چنين اعترافي را کردند.

صدام: شما انقلاب را براي خودتان انجام داديد و نه براي کشورهاي عربي و مردم ما. شما اگر عليه سيستم شاهنشاهي ۲۵۰۰ ساله خودتان انقلاب کرديد، کاري بود که خيلي دير صورت گرفت، درحالي‌که ما سيستم پادشاهي را در حين انقلاب و در جا از بين برديم و هرگز منتي بر کسي نمي‌گذاريم. ما سيستم پادشاهي را از بين برديم و از مردم نمي‌خواهيم به ما روي بياورند و آن را بر مردم تحميل نمي‌کنيم. اينها پندهايي برادرانه است و اما انقلاب شما براي خودتان بود و شما عليه سيستمتان شوريديد براي شخص خودتان، نه براي ديگران، بعد از اين مردم را‌‌ رها کنيد و اين اندرز را ناديده نگيريد و انتظار نداشته باشيد مردم بيايند و شما را تمجيد کنند، درحالي‌که در بين همين تمجيدکنندگان، کساني هستند که به شما صدمه زده‌اند ولي ما به‌عنوان برادران شما مي‌گوييم و پيروزي‌تان و خيرتان را مي‌خواهيم، به شرط اينکه عرب‌هاي منطقه را برادران خودتان بدانيد. آيا انتظار داريد ما بياييم پشت راديو و تلويزيون شما و به شما تبريک بگوييم؟ چنين کارهايي فقط براي کساني است که به‌دنبال شهرت مي‌گردند؛ بودند کساني که انقلاب شما را با هورا استقبال کردند، درحالي‌که از پشت به شما حمله مي‌کردند و اين روش روشني نيست که ما با آن آشنايي داشته باشيم.

يزدي: ما از برادران عراقي خودمان بيش از اينها انتظار داشتيم. نيروهاي وابسته به استعمار و استثمارکنندگان هنوز بين ما وجود دارند، در بين شما و در بين ديگران با اختلاف درجه وجود دارند و از روي برادري نصيحتتان مي‌کنم که در حساب‌هايتان تجديدنظر کنيد و همه را با يک حساب نرانيد. با آنکه دشمنتان است، دشمني کنيد و به آن کس حمله کنيد که به شما حمله مي‌کند و به‌اين‌ترتيب است که خودتان بزرگ خواهيد شد و انقلابتان بزرگ خواهد شد. ما انتظار داشتيم هر دولت ديگري، حتي مصر چنين موضعي نسبت به ما بگيرد. وجود مشکل خوزستان و کردستان، روابط ما را که دو کشور همسايه و مسلمانيم و مي‌توانيم دوست باشيم، تيره کرده است.

صدام: همه ما ‌بايد از عراقي‌ها و ايراني‌ها بخواهيم صراحت و صداقت را در کلامشان داشته باشند و به‌همین‌‌دلیل از آقاي سعدون مي‌خواهم در طول کنفرانس با شما بنشيند و موضوع را بررسي کنيد و در ضمن بگوييد کلا چه مي‌خواهيد و از عراق چه انتظاری داريد؟

يزدي: هم‌اکنون مي‌توانم بگويم از حمايت جبهه آزادي‌بخش عربستان و از ارسال اسلحه به خوزستان دست برداريد.

صدام: لطفا صبر کنيد. ما انقلاب ايران را مي‌شناسيم، شما و مهندس بازرگان را مي‌شناسيم و مي‌خواهيم که کوشش کنيد و به ما بگوييد در قبال عراق چگونه التزاماتي را قبول مي‌کنيد و بعد از آن، شما و آقاي سعدون چون در برابر يک برنامه روشني قرار داريد، خواهيد توانست آن را انجام دهيد. روابط بين شما و ما روابط ساده‌اي نيست؛‌ روابط عميقي است ولي احتياج به اصلاح دارد. ما شک نداريم راه‌حلي براي مشکل ما وجود دارد. اگر بخواهيم مشکل را حل کنيم، شما مي‌گوييد حاضريد، ما نيز مي‌گوييم آماده‌ايم. دراين‌صورت اگر نتوانستيم کاري انجام دهيم، معنايش اين است که يا واقعا نمي‌خواهيم يا اينکه دست‌هايي هستند در بين ما که مي‌خواهند اختلاف بين ما را دامن بزنند. شما به ايران برويد و با امام و ديگران تماس بگيريد و جواب صريح و واضحي بياوريد. لازم است ما يکديگر را بفهميم قبل از اينکه بتوانيم مشکلمان را حل کنيم.

صدام در اين گفت‌وگو مسئله سه جزيره ايراني در خليج‌فارس را مطرح کرد و گفت اين جزاير در زمان شاه ايران اشغال شده‌اند و شما بايد آنها را تخليه کنيد و به امارات برگردانيد.

در پاسخ به اين سخنان صدام گفتم درمورد سه جزيره ايراني در خليج‌فارس حاضر نيستيم با شما صحبت کنيم چون به عراق ربطي ندارد. در واکنش به سخن من صدام گفت مگر شما با باور‌هاي حزب بعث آشنا نيستيد؟ ما معتقديم هر مسئله عربي، مسئله حزب بعث است. از او پرسيدم: حزب بعث چند سال است تأسيس شده؟ صدام (با نوعي از تبختر و غرور) گفت نزديک به ۵۰ سال است. در پاسخ او گفتم: حزب بعث با يک سابقه ۵۰ ساله، هر مسئله عربي را مسئله خود مي‌داند. حوزه علميه نجف بيش از ۹۰۰ سال سابقه دارد و با منطقي که حزب بعث دارد، امام‌خميني هم مي‌گويد هر مسئله اسلامي، مسئله ماست. حال اگر مي‌خواهيد وارد اين چالش شويد، فکر عواقب آن را هم کنيد.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا