انتصابات جدید آموزشوپرورش، به نام تحول، به کام مردان، علیه زنان
«جواد بابا زاده رها» تحلیلگر مسائل آموزشوپرورش در یادداشتی ارسالی برای انصاف نیوز درباره عزل و نصبهای اخیر آموزشوپرورش نوشت: پس از پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری گمانهزنی و لابیها در خصوص انتخاب وزرای کابینه شروع شد. یکی از وزارت خانههایی که حاشیههای بسیاری در خصوص انتخاب وزیرش وجود داشت. وزارت آموزشوپرورش بود که مباحث و تنشهای زیادی را به وجود آورد، پس از کشوقوسهای فراوان، سید محمد بطحایی توانست در این مارتن نفسگیر بر دیگر رقبا پیروز شود و توسط حسن روحانی بهعنوان وزیر آموزشوپرورش به مجلس معرفی شود. بحثها پس از معرفی وی بین فعالین حوزهٔ آموزشوپرورش ادامه یافت. سید محمد بطحایی ازلحاظ سیاسی جزو طبقهٔ میان رو محسوب میشود که توانایی کار با گروههای معتدل هر دو جناح را دارد همچنین بطحایی مراحل و سلسلهمراتب اداری را بهصورت تدریجی طی کرده است. با توجه به شرایط و بستر آموزشوپرورش این نکات از سوی موافقینش نقاط قوت وی برشمرده شد ولی ازنظر مخالفین و منقدین وی اینکه بطحایی خط و مشی شفاف سیاسی ندارد یا در به وجود آمدن وضعیت موجود آموزشوپرورش سهیم بوده نهتنها نقطهٔ قوت بهحساب نمیآید بلکه نقطهٔ ضعف است. با این اوصاف بطحایی توانست با شعار تحولگرایی و بهبود اوضاع آموزشوپرورش با ۲۳۸ رأی نمایندگان از پیچ مجلس عبور کند.
عزل و نصبهای بطحایی تا این مرحله بهصورت خاکستری بوده است و نشان از تحولگرایی خاصی ندارد.
بعد از تعیین وزیر، وزرا تلاش میکنند بهوسیلهٔ سخنرانیهایی و سردادن شعارهایی فضای آموزشوپرورش راکمی امیدوارتر و بانشاطتر بکنند تا بتوانند فضا را برای پیش برد برنامههای خود محیا کنند ولی تاریخ ثابت کرده که این شعارها در بیشتر موارد از حد حرف فراتر نمیروند و وزیران در زمین پر چالش آموزشوپرورش دچار روزمرگی میشوند ولی چیزی که در مرحله اول مورد رصد کارشناسان و اهالی این حوزه قرار میگیرد عزل و نصبهای وزیر است که موجب واکنش دفاعی یا انتقادی تحلیل گران میشود تلاش برای گرفتن پست توسط تشکلها و افراد یا ابقا و تغییر مدیران شروع میشود. بطحایی هم از این دایره خارج نیست. در این نوشته نمیخواهم به مسئله موفقیت یا عدم موفقیت بطحایی در سالهای آینده ورود کنم ولی عزل و نصبهای بطحایی تا این مرحله بهصورت خاکستری بوده است و نشان از تحولگرایی خاصی ندارد.
زمانی که «جدایی» فهمید دانش ماندنی نیست و وزارت به رقبایش خواهد رسید درخواست بازنشستگی داد تا صدای شکستنش توسط رقبایش کمتر شنیده شود!
بطحایی تابهحال ۵ حکم انتصاب صادر کرده است که نهتنها نام هیچ زنی در بین آنان دیده نمیشود، بلکه یکی از عزل شدگان مرضیه گرد معاون موفق سازمانهای غیردولتی و مشارکتهای مردمی در ۴ سال گذشته بود! احکامی که توسط بطحایی صادرشده است بدین شرح است: عادل عبدی بهعنوان مشاور وزیر منصوب شد عادل عبدی که قبل از این هم سابقهٔ مشاور وزیر و سمتهای مختلف را دارد. عملکرد موفقی در سمتهای قبلی خود دارد و میتوانست بهعنوان یکی از گزینههای اصلی مشاور برای هر وزیر مطرح باشد. انتصاب دیگر بطحایی، انتصاب مرتضی نظری بهعنوان رئیس مرکز اطلاعرسانی و روابط عمومی بود؛ علیرضا جدایی رئیس این مرکز ازجمله افرادی بود که در زمان وزارت فانی با بطحایی مشکل داشت و پس از آمدن «دانش» بهعنوان یار اصلی وی جزو حلقهٔ اصلی وزارت شد، تا بطحایی به سازمان برنامهوبودجه کوچ کند زمانی که «جدایی» فهمید «دانش» ماندنی نیست و وزارت به رقبایش خواهد رسید. درخواست بازنشستگی داد تا صدای شکستنش توسط رقبایش کمتر شنیده شود!
به نظر میرسد هر وزیر که میآید میخواهد حکمی برای «کمره ای» هم صادر کند. سؤال این است اگر او در سمتهای خود موفق بوده است چرا در زمان بسیار کمی بجای دیگری منتقل میشود؟
«مرتضی نظری» از مدیران جوانی محسوب میشود سابقه معاونت در همان مرکز را دارد او نوشتههای زیادی در حوزهٔ آموزشوپرورش دارد و فعالیت رسانهای هم کموبیش داشته است. انتصاب وی با واکنش نسبتاً مثبت تحلیلگران مواجه شد. انتصاب سوم بطحایی که واکنش بسیار منفی منتقدان را برانگیخت «علیرضا کمره ای» بهعنوان سرپرست مرکز بینالملل و مدارس خارج از کشور بود. علیرضا کمره ای نزدیک به دو ماه قبل بهعنوان مدیرکل ارزیابی عملکرد و پاسخگویی به شکایات هم منصوب شده بود؛ که هماکنون بهطور همزمان دو صندلی شورای معاونین بنام وی است؛ همچنین کمره ای در حدود یک سال قبل بهعنوان مدیرکل تهران شروع به کارکرده بود که در عرض کمتر از یک سال برکنار شد قبل از آنهم مدتی مدیرکل شهرستانهای تهران بود. به نظر میرسد هر وزیر که میآید میخواهد حکمی برای کمره ای هم صادر کند. سؤال این است اگر او در سمتهای خود موفق بوده است چرا در زمان بسیار کمی بجای دیگری منتقل میشود؟ این نوع عزل و نصبهای مدیریتی نهتنها نشان از تحولگرایی ندارد بلکه نوعی توهین به جامعهٔ معلمان محسوب میشود.
اما اصلیترین انتصاب چالشی و جنجالی بطحایی انتصاب «مجتبی زینی وند» بهعنوان معاون سازمانهای غیردولتی و مشارکتهای مردمی بود این انتصاب به دلیل عزل مرضیه گرد یکی از دو معاون زن شورای معاونین و یکی از معاونین موفق و نزدیک به دولت در ۴ سال گذشته وزارت خانه بود. عزل مرضیه گرد در رسانههای مختلف خارج از حوزهٔ آموزشوپرورش هم بازتاب زیادی داشت و انتصاب مجتبی زینی وند را تحت شعاع قرارداد. زینی وند قبلاً بهعنوان مدیرکل مدارس غیردولتی عملکرد موفقی داشت بهعنوان مدیرکل دفتر وزارتی هم عملکرد قابل قبولی داشت ولی سؤالی که در اذهان منتقدان پیش آمد چرا بطحایی او را جایگزین یک مدیر موفق زن کرد؟ شنیدهها حاکی از آن بود که بطحایی به گرد پیشنهاد ریاست سازمان نهضت و سوادآموزی را داده بود ولی مرضیه گرد آن را نپذیرفته است و به دانشگاه فنی و حرفهای برگشته است.
با خالی شدن صندلی زینی وند در دفتر وزارتی «شاپور محمد زاده» مدیرکل گزینش بجای وی مدیرکل دفتر وزارتی معرفی شد. این روزها خبرهای زیادی از تغییرات مدیران در سازمان نهضت و سوادآموزی و کانون پرورشی و فکری کودکان مرکز نیروی انسانی و برنامهریزی، سازمان پژوهش و ریاست دانشگاه و معاونتهای آموزشی به گوش میرسد شنیدههای موثق حاکی از آن است که به مهناز احمدی مدیرکل فعلی زنان وزارت خانه پیشنهادشده است مدیرکلی مدارس شاهد و ایثارگران را قبول کند و فرحناز مینایی پور برای مدیرکلی زنان در نظر گرفتهشده است که طبق شنیدهها، آنها نیز مانند مرضیه گرد هیچکدام تمایلی به پذیرش سمت پیشنهادی ندارند. اسامی افرادی چون حیدر تورانی و نادر جهانآرا برای معاونت ابتدایی مطرح میشود ولی موجی که عزل مرضیه گرد برانگیخت موجب شد گمانهزنیها برای انتخاب جایگزین حکیم زاده کمی فروکش کند.
سمتهایی که به زنانی چون گرد، احمدی و مینایی پور پیشنهاد میشود نمایشی و برای حفظ تعادل جنسیتی موجود است نه از روی توانایی و تخصص!
از سویی همه روز اخباری از راهیابی افرادی مانند عبدالرضا فولادوند و سید علی حسینی و منصور مجاوری و … به شورای معاونین به گوش میرسد. مسالهای که در این اخبار مشهود است برخلاف شعار انتخاباتی روحانی در مورد سهم زنان و جوانان در مدیریتها، زنان و جوانان زیاد جدی گرفته نمیشوند و سمتهایی که به زنانی چون گرد، احمدی و مینایی پور پیشنهاد میشود نمایشی و برای حفظ تعادل جنسیتی موجود است نه از روی توانایی و تخصص! در زمان انتخاب وزیر بیشتر افراد میخواهند با نزدیکی به وزیر، آیندهٔ خود را تضمین کنند و در این بازی وزرا هم به دلیل رسیدن به صندلی وزارت بیمیل به نزدیکی به آنان نیستند حتی کار تا جایی پیش میرود که وزرا مدیران کل استانها را برای لابی با نمایندگان استان جمع میکنند بیآنکه بهدرستی یا نادرستی این کار بی اندیشند!
آنچه تاکنون روال بوده پس از انتخاب وزیر تشکلها و افراد مختلف سعی میکنند سابقه و عملکرد خود را در رقابتهای انتخاب وزیر توسط رئیسجمهور و کسب رأی اعتماد از مجلس به رخ وزیر بکشند تا ارتقا یابند یا در بدبینانهترین حالت در سمت خود ابقا شوند چنان چه خبرهایی به گوش میرسد افراد مختلف مدعی هستند که هرکدام رأی چند نماینده را برای بطحایی گرفتهاند پس باید ارتقا یابند یا ابقا شوند؛ این سخن از سوی مدیران کل استانها که مدعی هستند رأی نمایندگان استانی را گرفتهاند بیشتر شنیده میشود. طبیعتاً به دلیل حضور کمرنگ زنان و جوانان میان مدیران کل و تیمهای لابیگر صدای سهم خواهی آنها هم شنیده نمیشود یا کمتر شنیده میشود و بازیگر سطح اول بهحساب نمیآیند. بطحایی باید این بازی غیراخلاقی و شکستخورده را بر هم بزند و از حلقه بسته و مردانه مدیران آموزشوپرورش عبور کند تا فضا برای حضور زنان و جوانان و مدیرانی تفکرات متفاوت در مدیریت ارشد و میانی آموزشوپرورش باز شود. بطحایی باید بداند هیچگونه تحولی بدون حضور زنان که بیش از ۵۳ درصد نیروی انسانی آموزشوپرورش را تشکیل میدهند و جوانانی که آیندهٔ آموزشوپرورش به دست آنها خواهد بود میسر نخواهد بود.
انتهای پیام