خرید تور تابستان

نامه سرگشاده رییس انجمن مدیریت دولتی ایران به رییس جمهور

رییس انجمن مدیریت دولتی ایران درباره‌ی ترکیب جدید کابینه‌ی دکتر حسن روحانی، نامه سرگشاده‌ای به رییس جمهور نوشت.

به گزارش دریافتی انصاف نیوز، متن کامل این نامه در پی می‌آید:

بسم الله الرحمن الرحیم. حضور رییس جمهور محترم، جناب آقای دکتر حسن روحانی. سلام علیکم. با احترام، برحسب وظیفه دانشگاهی خود، در آستانه شروع به کار اعضای جدید هیات دولت که احتمالاً در نگاه مردم بازتاب­های گوناگونی داشته است، مطالبی را به استحضار می­رسانم، شاید مفید افتد:

از ابتدای انقلاب اسلامی ایران، دغدغه انتخاب متخصص متعهد، به سمت و سویی هدایت شد که فضای شایسته‌سالاری را مبهم ساخت و مخدوش نمود؛ چنانکه به‌جای شایستگی فنی، به شایستگی اخلاقی و تعهد ارجاع داده می­شد؛ درحالی‌که در سنت اهل‌بیت «علیهم‌السلام»، شایستگی فنی، همواره شرط جدی انتصاب افراد بوده است؛ تا حدی که گاهی از این حیث آسیب‌های زیادی به جامعه اسلامی وارد آمد؛ اما گویا بهتر آن است که افراد دارای شایستگی فنی به کار گمارده شوند و مسئولیت‌پذیر، تحت نظارت دقیق قرار گیرند تا اینکه مدعیان شایستگی اخلاقی بر سر کار آیند و با ندانم‌کاری‌های خود، جامعه را به نام دین، به تباهی بکشانند.

به‌هرحال در این دوران، سپردن کار به بی تخصصان مدعی تعهد، دو فاجعه به بار آورد: اول اینکه کار به کاردان سپرده نشد و آزمون‌وخطا، سنت رایج اداره‌های ما شد؛ دوم اینکه، ادعای موهوم تعهد، ما را از بازرسی حین انجام کار بر حذر داشت و اتفاق افتاد، آنچه همه دیدیم و شنیدیم؛ از خیانت در جبهه و جنگ گرفته تا خیانت به بیت‌المال در دولت‌های متوالی!

شاید شایسته آن بود که کار را به کاردانان می­سپردیم و حتی‌المقدور بر شفافیت امور می‌افزودیم و وامدار مدعیان بی تعهد و بی تخصص مدیریت نمی‌شدیم!

در این دوران، ساختار اداره‌ی کشور، بیش از هر چیز ازاین‌گونه حوادث تسلسلی آسیب دید؛ جالب آنکه در یک برهه از زمان (پس از پایان جنگ) راه‌حل، این‌گونه تشخیص داده شد که عده‌ای برای کسب تخصص اداری به خارج از کشور اعزام شوند. گسیل افراد فاقد هوشمندی لازم، برای کسب و انتقال دانش مدیریت، سبب شد که این افراد، درگیر واژگانی (نظیر خصوصی‌سازی، پیمان‌سپاری و برون‌سپاری) شوند که برای آنان خوش جلوه می­کردند، هرچند نتیجه­‌هایی خطرناک به بار آوردند! تا اینکه کار به تجویزهایی خطرناک در پرتو برداشت­‌های انحرافی از نظریه‌های مدیریت انجامید و خصوصی سازی افراطی و نا به‌جا در دستور کار دولتمردان قرار گرفت و بخش مهمی از منابع کشور را تلف نمود! درحالی‌که شبه دانشمندان نمایان مقلد ما، گرفتار واژه «نوین» در «شبه نظریه مدیریت دولتی نوین» بودند که اگر هم جدید بود، مقتضی سال‌های دهه 9-1980 در غرب بود که با آغاز نغمه پروستاریکا و شدت یافتن شیب فروپاشی شوروی کمونیست همراه شده بود؛ درحالی‌که این مدعیان وطنی، هنوز آن را نوین و جدید می‌دانند! بماند که پس‌ازاین رویکرد، رویکردهای متعددی در باب حکومت الکترونیک، حکمرانی خوب، خدماتی عمومی نوین، بازآفرینی حکومت کارآفرین و حکمرانی سالم مطرح شدند که برخی آزموده شده و برخی نیازموده، مدنظر کارگزارن اداری کشور، قرار گرفتند. نکته این است که آن نوین نبود و این‌ها نیز نسخه کارساز برای درد امروز اداره و حکمرانی ما نیستند. ما به نظریه­‌ای نیاز داریم که خود در روند اصلاح مستمر باشد و دلالت‌های صریح بر «عمل و اقدام» داشته باشد؛ نظریه‌ای «تعالی گرا و حق مدار».

در این میان برخی بر ضرورت چرخش از حکومت به حکمرانی و کاهش تصدی­گری، دخالت دولت و فرمانفرمایی و افزایش حضور جامعه مدنی، حاکمیت قانون، پاسخگویی و شفافیت تأکید می‌نمایند؛ غافل از اینکه این نسخه­‌های قدیمی نیز مقتضی شرایط خاص کشورهای خاستگاه آن نظریه‌ها هستند و انطباق آن با شرایط خاص ایران، به درایت فنی متخصصان اداره دولت و حکومت نیاز دارد. در همین امتداد نظریه حکومت حق مدار ارائه شد و بر ضرورت تعالی­گرایی مستمر تأکید گردید.

نکته این است که حاصل کاربست این نظریه‌ها باید در نتیجه و کار و عملکرد شما ملاحظه شود؛ همچنین برخورداری از نظریه پشتیبان قوی، ضامن موفقیت شما در مسیر پرچالش اداره امور کشور است. البته می­توان پذیرفت که دولت شما در دوره اول، ظاهری نسبتاً موفق داشت، ولی این موفقیت بیش از اینکه مرهون نیروهای تحت امرتان باشد، مرهون اقدامات نابخردانه مخالفانتان بود. تأمل بفرمایید که امروز دیگر نمی‌توانید از فجایع عملکردی دولت قبل بگویید و به‌طور مرسوم در میان کارگزاران حاضر، بفرمایید که من «ویرانه‌ای تحویل گرفته‌ام»؛ زیرا دولت قبل (دولت یازدهم)، دولت خود شما بوده است!

به‌منزله‌ی متخصص دانشگاهی در امر اداره و حکمرانی، کادر ناظر بر برنامه‌ریزی و اداره و اجرا در دستگاه شما را بسیار ضعیف ارزیابی می­کنم؛ به‌هرحال می­توان پذیرفت در میان این کادر، نه نظریه‌ای بالغ ارائه، نه طرحی جامع پیشنهاد و نه رویکردی نافذ، به اقتضای حال ایران اسلامی، پیش‌گرفته شده است. متأسفم از اینکه صریحاً مجبورم بگویم که شما در دولت یازدهم، به‌طور عمده در سایه ضعف دولت‌های پیشین، موفق جلوه می‌کردید و اصالتاً چندان موفق نبوده‌اید.

اکنون زمان حرکت اصلی شما برای کسب موفقیتی درشان ملت بزرگوار و کریم ایران است. هرگاه به خاطر می اورم که این ملت درحالی‌که گاهی به‌شدت درگیر فقر بوده‌اند، به یارانه‌های بالا و وعده‌های رنگین مالی رقبای شما «نه» گفتند، از زندگی در میان آنان بر خود می­بالم و به شما تبریک می­گویم که اعتماد چنین بزرگانی را کسب کرده‌اید؛ اما مرور سرنوشت روسای جمهور پیشین، به شما هشدار می­دهد که این اعتماد، همیشگی نیست، زیرا مردم از شما، در ورای شعارهایتان، انتظار عملکرد دارند. وعده‌های انتخاباتی شما هنوز در گوش جامعه طنین‌انداز است؛ وعده‌هایی که تحقق آن‌ها به یک هیات دولت و بوروکراسی قوی و پر شهامت نیاز دارد و سازه‌های ادبی و اداری محافظه‌کار، هرگز نمی­توانند در جهت تحقق آن‌ها مفید باشند. بدانید که اگر با قدرت در جهت تحقق آن‌ها تلاش نکنید، در برابر ما ملت ایران، مدیون و مسئولید؛ البته، دین شما در برابر پروردگار متعال، سنگین­تر و سهمگین­تر جلوه خواهد کرد!

اندکی تأمل کنید! زمانی که ما دانشگاهیان دغدغه احیاء عقلانیت را داشتیم و با انتخاب مجدد شما، آرامشی نسبی را برای جامعه طلب می­کردیم، عده‌ای فرصت‌طلب بی‌اصالت، برای شما جشن‌های پیروزی پی‌درپی گرفتند و هزینه‌ها کردند تا احتمالاً امروز سهم خواهی کنند. بدانید که شما برای این پیروزی در میان مخلوقات، فقط مدیون یک گروهید: ملت کریم ایران؛ ملت بزرگی که امروز نیز دوران حیات سختی را تجربه می­کند؛ درحالی‌که همچنان محکم ایستاده است.

از دشواری‌های کار در میان مخالفان لجوج و دوستان نادان آگاهم. در باب شکست‌های مورد ادعا در سیاست خارجی، عملکرد شما اگرچه خیلی عالی نبود، ولی مرحله‌به‌مرحله، با واقع گرایی و تمرکز بر جبران مافات پیش رفت. به‌هرحال، می­توان عملکرد شما را نقد کرد؛ نقد عالمانه و مشفقانه؛ نقدی که باید با توجه به شرایط لحظه اقدام و عمل شما، واقعیت‌های دوران را در نظر بگیرد. باید پذیرفت که شما میراث دار سیاست خارجی پر مصیبتی بوده‌اید. ضمن اینکه می­دانیم که آرامش ایران، به زیان کسانی است که سود خود را در جنجال و ناآرامی رصد می‌کنند. ولی باز می­دانیم که آرامش نباید به هر قیمت و بدون درایت نسبت به آینده، حاصل شود.

اگر در تنش‌زدایی در سیاست خارجی پرتلاش بوده‌اید، اما در اداره امور داخلی، به‌هیچ‌وجه رویه‌ها و خط‌مشی‌های شما شایسته‌سالار نبوده‌اند. من از مشکلات میراثی شما آگاهم، ولی عقل سلیم نمی­پذیرد که ما همچنان در چرخه‌های باطل و سازه‌های تسلسلی «توجیه عملکرد امروز بر مبنای عملکرد گذشته» باقی بمانیم؛ به‌ویژه که عملکرد گذشته این دوره، عملکرد دوره قبل شماست!

واضح است که دستگاه اداری شما با چشم‌انداز 1404 و برنامه‌های مورد ادعای شما متناسب نیست. شما به یک نظریه اداری و ساختار اجرایی متناسب با وضع موجود کشور نیاز دارید؛ نظریه‌ای که تعالی و پیشرفت مستمر را رصد کند و تجربه‌های موفقیت و شکست اداری را پشتوانه اصلاح مستمر خود سازد؛ نظریه­‌ای حق مدار و تعالی گرا. می­دانید و می­دانیم که شما با این بوروکراسی موروثی ناشایسته‌سالار و پرهزینه و بی تدبیر، به هیچ جا نمی­رسید.

بخشی از کادر اداری شما، در همه دولت‌های پیشین مدیر بوده‌اند! این‌ها اگر کاری را به حکمت دریافته بودند، باید تاکنون موفقیتی را حاصل می­کردند! آخر چه سود از به‌کارگیری مدیر پرتجربه‌ای که به‌طورجدی، کاری از پیش نبرده و فقط زمان را در منزلت مدیر گذرانده است؟ بسیاری از مدیران شما، با چشم‌انداز کشور یا وعده‌های انتخاباتی شما موافق هم نیستند و بسیاری از آنان، به تحقق آن امید ندارند؛ پس دو سؤال مهم پیش می‌آید:

سؤال یک) شما چگونه می‌خواهید با فوج فوج مدیرانی که چشم‌انداز شما را صحیح نمی‌دانند یا عملی نمی‌یابند، به موفقیت برسید؟

سؤال دو) چقدر مطمئن هستید که همکاران شما، به‌راستی با اهداف شما همسو بوده، به اهمیت اقدامات و ضرورت موفقیت شما باور دارند؟

البته پیش‌ازاین دو سؤال، به سؤال صفر پاسخ دهید:

سؤال صفر) آیا شما واقعاً به چشم انداز کشور (1404) و ضرورت و امکان تحقق آن باور دارید؟!

البته شما بسیار خوش‌شانس هستید که احتمالاً در 1404 رئیس‌جمهور نخواهید بود! بااین‌حال توجه کنید که این کشور امانت است؛ امانتی بسیار مهم‌تر از حزب و جناح و طرفداران متعصب و پشتیبان شما. این مسیر بدون شک دشمنان و رقیبانی دارد.

اما شما به پشتوانه رأی بیست‌وچهار میلیون نفر و حمایت حدود چهل میلیون نفر از میان ملت شریف ایران (شرکت­کنندگان در انتخابات)، می‌توانید دشمنان حقیر مردم را ساکت کنید؛ به‌طور حتم مردم به درخواست شما برای حمایت بیشتر نیز پاسخ مثبت خواهند داد، مشروط بر آنکه در عملکرد شما صداقت و صلاحیت ببینند! مردم انتظار دارند که شما با اقتدار و عزمی راسخ‌تر در جهت تحقق وعده‌های خود تلاش کنید. انتظار مردم این است که از سخن کم کنید و به عمل بپردازید. درحالی‌که امروز، موانع کمتری دارید و فرصت­ها و اعتبار و وجهه اجتماعی بهتری! پس شما باید هیات دولت قوی‌تری طراحی می­کردید.

رسالت شما در به نظم کشیدن رفتار دو قوه دیگر، بسیار تأمل‌برانگیز خواهد بود؛ قوه قضائیه باید در نقش اثربخش ناظر بر رفتار قوه مجریه و قوه مقننه ظاهر شود و قوه مقننه نیز باید ناظر بر رفتار قوه مجریه و قوه قضاییه باشد؛ در این میان، نقش مهم شما در هماهنگ‌سازی رفتار بالغ این سه قوه، بسیار مهم است.

بر اساس قانون اساسی موجود، نحوه سخن گفتن و موضع‌گیری هر سه قوه، تحت نظارت عالیه رهبری، حدود و موازین خود را دارد؛ اما آثار کنترل متوازن و متقابل سه قوه، به‌ویژه در جهت‌دهی رفتارها به خردمندی پایدار، بسیار مهم و حائز ارزش‌اند. درحالی‌که اکنون این آثار (کنترل متقابل و متوازن) مشاهده نمی­شوند!

اگر باید این رابطه سه‌جانبه، بازنگری شود، تصور می­کنم اقدام اولیه بر عهده شماست و اگر نه، چرا سطح کنترل متقابل تا این حد ضعیف و نارساست؟ اگر هر قوه، حدود وظایف خود را مرور کند، نماینده مجلس نمی‌تواند پیشنهادهای نامتعارف خود در باب بودجه را تحمیل کند و دخالت نمایندگان در امور اداری دولت، کاهش خواهد یافت و قوه قضائیه از منزلت سخنگوی وزارت خارجه، مواضع بین‌المللی کشور را مطرح نخواهد کرد!

قوه قضائیه باید با اقتدار و متین ظاهر شود؛ به‌طوری‌که گناهکاران از مواجهه با آنان هراس داشته باشند و بی­گناهان با اطمینان، به‌سوی آن پناه ببرند. شما شیوه اداره قوه قضائیه را از حیث «میزان هزینه‌های اداری» و «حدود دخالت­‌های روا و ناروا در امور اجتماعی و سیاسی» چقدر و چگونه ارزیابی و بررسی کرده‌اید؟

اگر از شما سؤال شود که چقدر به اصلاح عملکرد قوه قضائیه پرداخته‌­اید، چه پاسخی دارید؟

در باب اصلاح عملکرد قوه مقننه چطور؟ اگر این کار مهم، ربطی به شما ندارد، پس به کجا ربط دارد و چرا؟

توجه داشته باشید که این تقسیم کار خردمبنای ملی، بر اساس قانون اساسی، برمبنای ملاحظات دانشمندان کشور و تائید این ملت، همواره معتبر است؛ مگر اینکه در همه‌پرسی دیگری، عزمی جدید برای تغییر قانون اساسی ایجاد شود؛ پس اکنون شما باید با ملاحظه ظرفیت­های عمل و اقدام قانونی، همین مجموعه قانونی موجود را به‌درستی مورداستفاده قرار دهید، ظرفیت­هایی که فوق­العاده دست شما را بازگذاشته اند؛ هرچند در مواردی نیز محدودیت­هایی ایجاد کرده‌اند؛ ولی بی­پروایی دولت پیش نشان داد که می­توان در بسیاری از موارد، قوه مجریه را از چالش­های محدودکننده موجود، گذر داد!

علاوه بر ضرورت بازپردازی سیستم کنترل متوازن، اقدامات قانونی دیگری نیز بر عهده شماست که تاکنون راکد مانده‌اند. برای نمونه، تأمل بفرمایید که بودجه عمومی کشور، هنوز به‌صورت سنتی طراحی می­شود و به‌صورت سنتی تخصیص می­یابد. توجه بفرمایید که منطق حاکم بر این رویه تخصیص بودجه چیست؟ یعنی چه نظریه‌ای، پشتیبان شیوه تخصیص بودجه در دولت شماست؟ چگونه از اجرای برنامه‌های منتخب خود مطمئن می­شوید؟ چقدر اطمینان دارید که اولویت­‌های کشور را در تخصیص بودجه، به‌درستی دریافته­‌اید؟ چقدر مطمئن هستید که توانسته‌اید فشار روانی سازمان­ها و نهادهای گوناگون بلعنده بودجه را مهار کنید؟ چقدر مطمئن هستید که در پیشگاه خداوند، می­توانید درباره نحوه مصرف بیت‌المال، حجت داشته باشید؟ تا چه حد بودجه را با برنامه‌های میان برد و دوربرد و به‌ویژه چشم انداز، هم‌نوا ساخته­‌اید؟

توجه کنید که این شیوه بودجه‌بندی، مناسب دوران بحران نیست. باور کنید که ما دهه‌هاست که در بحرانیم و اگر به زندگی در بحران خوکرده‌ایم، این به معنی درمان شدگی وضعیت و نیل به وضع عادی نیست! آیا برای مهار کاستی‌ها و مضیقه‌های عادی شده در حیات مردم، طرح و برنامه‌ای دارید؟ آیا به نسل‌های آینده، به فرزندان، نوه‌ها، نتیجه‌ها و نبیره‌های نسل حاضر اندیشیده‌اید؟ آیا می­توانید بفرمایید که بر اساس برنامه‌های شما، قرار است کدام نسل ما در شرایط غیر بحرانی زندگی کند؟

نکته مهم دیگر اینکه سیستم ارزشیابی عملکرد کشور، اساساً ناقص است و شما حتی نمی­توانید گزارش­های شفاف و واضحی از پیشرفت واقعی پروژه‌های دولتی خود داشته باشید. در این شرایط، چگونه می­توانید اوضاع اداری و اجرایی کشور را مدیریت کنید؟

به نکات زیر توجه بفرمایید:

یک) در کشور ما هنوز اجماعی بر نحوه تعریف «منافع ملی» وجود ندارد؛ تا حدی که هم‌اکنون، ممکن است که یکی از ذی نفوذان، کسب امتیاز اقتصادی را در شمار منافع ملی بداند و دیگری، فحاشی به دولت‌های مخالف کشورمان را اهتمام به حفظ منافع ملی تلقی کند؛

دو) سنجه‌های نیل به منافع ملی، تعریف‌نشده‌اند و در اختیار دستگاه‌ها و متولیان امور قرار ندارند و نحوه تعریف و اولویت‌بندی برنامه‌ها در جهت نیل به این منافع روشن نیست؛

سه) شاخص‌های ارزشیابی عملکرد دولت، در جهت نیل به منافع ملی یا دست‌کم برنامه­‌ها و خط‌مشی‌های دولتی، روشن و واضح نیستند.

توجه بفرمایید که مردمی به شما رأی دادند که تفاوت پنجاه‌هزار تومان و پنجاه‌ویک هزار تومان برایشان معنی‌دار بود! ولی به وعده یارانه سنگین­تر بی توجهی کردند! شرایط کشور، شرایط حادی است؛ ولی گویا ما از حداقل هوشمندی برای اداره کردن آن بهره می­بریم.

فراموش نکنید که مردم از شما انتظار درخشش دارند و این درخشش، با کادر مدیریتی موروثی شما ممکن نیست. برخی مدیران شما، تجربه چند دهه مدیریت دارند درحالی‌که هرگز بازدهی قابل قبولی نداشته‌اند. از نگاه من بهترین وصف درباره ایشان «منصب مدار» است. منصب مدارانی که بهترین «رازهای بقا» را یافته‌اند و همچنان در دولت‌های متوالی، «محافظه‌کار و قانع»، باقی‌مانده‌اند. آن‌ها در حالی بر سر منصب خود مانده‌اند که عملکرد درخشانی نداشته‌اند! و در نگاه تخصصی از شایستگی کافی برخوردار نیستند. با تأملی بسیار ساده، می­توانید تشخیص بدهید که چرا بسیاری از مدیران ما نالایق‌اند. بررسی کنید که چند نفر از آن‌ها می­توانند بدون رانت، به پستی نظیر پست امروز خود دست یابند! این بی‌لیاقتی، به حدی تعجب‌برانگیز است که کودکان پا به سن گذارده آقایان، با تعجب از این‌همه پیشرفت و در نبود توجیه عقلانی برای این‌همه اقتدار، موفقیت‌های خود را به عوامل عجیب‌وغریب نسبت می­دهند!

در باب حقوق‌های بالا می­پذیرم که ادعای ضرورت پرداخت حقوق بالا، منطقی است؛ ولی به مدیری که در شرایط «رقابت کامل»، شرکت یا سازمان تحت فرمان خود را زیر و رو کرده، درآمد آن را چند برابر کرده باشد؛ مدیرانی لایق که دست‌کم چند تقاضای آماده دعوت به کار (در شرکت‌­های داخلی یا خارجی) را در برنامه خود دارند! درحالی‌که در دولت­های ما، مدیرانی حقوق بالا دریافت کرده­اند که اگر از دولت اخراج شوند و شانس زد و بند (به‌مثابه خصلت ذاتی خود) را از دست بدهند، احتمالاً گرسنه مانده یا مجبور به تکدی گری می­شوند! این چه توان و تخصصی است که فقط در نزد دولتیان خریدار دارد و در هیچ جای جهان مطلوب نیست؟

آقای رئیس‌جمهور، شما چهار سال بعد باید پاسخگوی ما باشید و ما در ارزشیابی شما، بسیار صریح و جدی خواهیم بود. این نامه از سوی نسل جدیدی از تحلیلگران اداره دولت و حکومت نوشته می­شود که قرار است به «خط­مشی پژوهی» در «آزمایشگاه خط­مشی» بپردازند. این نسل جدید تحلیل­گران خط­مشی و اداره، دغدغه اصلاح امور اداری کشور خود را دارند و از انواع ظرفیت‌های مدنی و مردمی برای ارزشیابی شما استفاده خواهند کرد. از امروز به شما وعده می­دهم که سیستم «دولت سنج» یا «رئیس‌جمهور سنج» را برپای خواهیم داشت؛ مگر اینکه «ایادی جیره خوار استکبار جهانی» بتوانند ریشه ما را برکنند.

گروهی از ما، وعده‌های شما را فهرست و اولویت‌بندی خواهند کرد؛ ما از شما برای ارزشیابی وعده‌های خود، شاخص می­خواهیم؛ شاخص‌هایی دقیق و صریح (نه کلی و نه انتزاعی). انتظار ما از دولت شما این است که بگویید در چه صورت شکست می­خورید و در چه صورت پیروز خواهید شد. بگویید که ارزشیابی عملکرد شما، در چه زمانی منفی و در چه زمانی مثبت خواهد بود. هرچه این اظهارنامه صریح­تر باشد، شما از خطای «خود مصلح بینی» بیشتر در امان خواهید ماند.

واضح است که شما به افرادی صاحب‌نظر در امر اداره نیاز دارید؛ کادر قبلی شما به‌شدت ضعیف، ناتوان، مقلد و فاقد نظریه جلوه کرده است. به خود آیید و به‌جای مشورت با همان افراد، به دانشگاه بیایید. نه برای سخنرانی، بلکه با گوش شنوا برای دریافت نظر صریح پزشکان حاذق اداره و مدیریت. خود را برای استفاده از داروهای تلخ ما آماده کنید و در ذهن، خود را برای پذیرش ضرورت جراحی‌های دردناک مهیا سازید. آقای رئیس‌جمهور، تناول شیرینی‌های طبق‌طبق شده مداحان حرفه‌ای بس است. این جسم­ها به‌سوی مرگ می­گرایند و شما مسئول درمان خود و درمان قوه مجریه و درمان کشورید!

من همان هنگام که به شما رأی دادم، در نظر داشتم که در صورت پیروزی شما، این نامه را بنویسم و بگویم که امیدوارم شما، از ناکامی‌های دوره پیشین عبرت گرفته، امروز با عزم قوی برای کار آمده باشید؛ عزمی که باید در انتخاب هیات وزیران، به‌مثابه هیاتی کارآمد و جدی، متجلی می­گشت. ولی اکنون نیز به نظر می­رسد که شما همان مسیر چهار سال گذشته را می­روید؛ پس بدانید که شما امانت‌دار ما هستید و ما امانت خود را سالم و رو به تعالی می­خواهیم. یکی از امانت­‌های ملت ما در دستان شما «فرصت» است؛ «فرصت تاریخی امروز» اگرچه با دشواری‌هایی همراه است، ممکن است برای روسای جمهور پس از شما، حسرت‌انگیز باشد؛ چنانکه دستیابی به درآمد افسانه‌ای «فروش نفت 120 دلاری» دولت پیشین، امروز برای شما حسرت برانگیز است. لطفاً بیدار شوید و بنگرید که در کجای تاریخ ایران ایستاده‌اید. پیامبر عزیز اسلام (ص)، ما را از سوء تدبیر بر حذر داشته است و در این کشور، ولو به مدتی محدود، فخر مدبر بشریت، امیر المومنین علی (ع) حکمرانی داشته است و امروز شما با شعار تدبیر بر سر کار آمده‌اید.

دولت پیش از شما، شرایط بحرانی کشور ما را به‌درستی ادراک نکرد و با رفتارهای نسنجیده­ا ش، اوضاع ما را بحرانی‌تر کرد. اکنون امیدوارم که شما الزامات دوران بحرانی امروز کشور ما را درک کنید.

این سخنان را در حالی می­نویسم که به‌شدت به رابطه‌ی هم افزای تجربه و دانش اعتقاد دارم و آماده‌ام از شما بیاموزم و به شما آموزش دهم. در چند مورد زیر درخواست دارم به من آموزش دهید:

1.    ابتدا به من بیاموزید که چگونه منافع ملی، مصالح ملی، منافع عمومی و مصالح عمومی را تعریف می­کنید؟

2.    چگونه دستگاه اداری بزرگ خود را به سامان خواهید کرد؟

3.    چگونه پروژه‌های ناتمام دولتی یا مرتبط با دولت را اولویت‌بندی می­کنید؟

4.    چگونه فقر طاقت‌فرسای نقاط فقیرنشین و به‌ویژه مرزنشینان کشور را برطرف می­سازید؟

5.    منطق تدبیر شما در صرف بودجه چیست؟ ساختار بودجه و نحوه تخصیص و شیوه ارزشیابی آن چگونه خواهد بود؟ نظریه پشتیبان شما در امر بودجه‌بندی کدام است؟

6.    چگونه می‌توانید عملکرد وزرای خود را ارزشیابی کنید؟

7.    چگونه الزامات اخلاق اداری بربادرفته را در میان مدعیانی که در فساد غوطه‌ور شده‌اند، ولی خود را مبنای اخلاق می­دانند، بازپردازی و بازسازی و پاگیر خواهید ساخت؟

8.    چگونه در همه این مراحل، رابطه خود را با سایر شاخه‌های حکمرانی، در جهت منافع ملی تعریف می­کنید؟

9.    چگونه از ظرفیت فوق‌العاده اثربخش «نفوذ رهبری»، برای «خدمت نافذتر به کشور» بهره می­گیرید؟

10. با چه سازوکاری «ملت» را به مشارکت دعوت می­کنید (مشارکتی عادلانه و ساختارمند و معطوف به نتیجه ملموس)؟

11. چگونه خطاکاران منسوب به دولت خود را رسوا خواهید ساخت؟ تنبیه خواهید کرد؟ و حذف خواهید نمود؟

12. چگونه جوهر عقلانیت را بر تصمیم‌های دولت خود نافذ خواهید ساخت و الگوی خردمند مردم خواهید شد؟

13. چگونه با منابع ملی رفتار خواهید کرد؟ ثروت ملی را چگونه مدیریت خواهید کرد؟ جنگل‌ها، مراتع، کوه‌ها، اراضی، سواحل دریا، معادن و سایر فرصت‌ها و قابلیت‌ها را چگونه به کار می­گیرید؟ با منابع نفتی پایان پذیر چه خواهید کرد؟

14. چگونه دست اطرافیان خود و سایر ذی­نفوذان را از این ثروت­ها و رانت دولتی کوتاه خواهید نمود؟

15. برای جبران آلودگی هوا، آب و غذا و اصلاح رژیم غذایی ناسالم مردم، چه طرحی دارید؟ چگونه برای دو دهه آینده، وجود آب سالم را برای مردم تضمین می­کنید؟

16. چگونه آمایش خردمندانه سرزمین را مبنای عمل و اقدام دولت خود قرار می­دهید؟

17. چگونه به آمایش خردمندانه استعدادهای ملی می‌پردازید؟

18. چگونه دانشگاه‌ها را به وضعیت جامع و کامل و اثربخش می­رسانید و چگونه ساخت نادرست تفکیک‌شده دانشکده‌­های پزشکی و سایر دانشگاه‌ها را اصلاح خواهید نمود؟

19. چگونه خط­مشی خود را قبل از تصویب و اجرا خواهید آزمود؟ در هنگامه اجرا و پس‌ازآن چطور؟ توجه کنید که در آزمون خط­مشی باید علاوه بر خروجی اولیه (outputs)، به پیامدهای بعدی (outcomes)، آثار نهایی (impacts) و پیامدهای تسلسلی (consequences) آن‌ها نیز پرداخته شود!

20. چگونه با دخالت دادن سازمان­‌های مردم‌نهاد، شوراها و سایر سازه‌های غیرمتمرکز، امکان بهره مندی از ظرفیت خرد عامه را فراهم خواهید ساخت و از ساختار اداری کشور تمرکززدایی می­کنید؟

21. چگونه بر حاکمیت قانون اصرار و بر اجرای دقیق قانون اهتمام و بر رویه‌­های قانونی نظارت خواهید کرد؟

22. چگونه امور اداری کشور را شفاف خواهید ساخت و چگونه بر احیای سنت شریف پاسخگویی و حساب پس دهی اهتمام خواهید داشت؟

23. چگونه رویه‌های کاهش تصدی دولت را در سایه تدبیر و خرد، عادلانه و اثربخش، هدایت خواهید کرد؟

توجه داشته باشید که سرنوشت نسل­‌های آینده کشور، در گرو تصمیم‌های امروز شماست و واضح است که هریک، از این سؤالات، موقعیت­‌هایی را هدف قرار می­دهند که هر یک، ذی نفعان و ذی نفوذان مزور و موج آفرین و آشوب سالاری دارند، بنابراین کار شما بسیار دشوار است؛ ولی یادتان باشد که شما با ادعای غلبه بر دشواری­ها بر سر کار آمده‌اید!

اگر پاسخ این سؤالات را با همه بدنه کارشناسی مدعی تعهد و تخصص در اطراف خود بدهید، کمک زیادی به افزایش دانش امثال من خواهید کرد و جامعه علمی فعال در حوزه حکومت و اداره کشور را رشد خواهید داد؛ اما لطفاً سعی کنید به‌جای پاسخ­‌های روزنامه پسند، با رعایت موازین اخلاقی، علمی و تخصصی به‌گونه‌ای پاسخ بدهید که دانشمندان صادق را در مجامع علمی واقعی و معتبر کشور، متقاعد سازد.

یادآوری می‌کنم که بوروکرات‌های مدعی دانش در اطراف شما، از پاسخ به این سؤالات عاجز بوده‌اند! زیرا اگر عاجز نبودند، امروز این سؤالات پیش نمی‌آمدند.

اگر هم متواضعانه می­پذیرید که پاسخ این سؤالات را نمی­دانید، امیدوارتان می­نمایم که امروز دانش قابل‌توجهی برای حمایت از پژوهش برای نیل به پاسخ این سؤالات در دسترس است و به اذن قادر متعال، می­توان با استفاده از شبکه دانشجویان و دانشمندان خط­مشی پژوه و آزمونگر خط­مشی در کشور، به پاسخ این سؤالات مهم پرداخت.

امیدوارم که پایان کار شما در سال 1400 شگفتی‌ساز باشد و موافقان و مخالفان خود را به تحسین و دعاگویی وا دارید.

من به‌شدت مشتاق موفقیت شما و سایر قوای نافذ در حکمرانی کشورم؛ زیرا به کشورم علاقه‌مندم و می­دانم که موفقیت این سه‌شاخه نافذ در حکومت، مقرون به موفقیت ایران است. از امروز دعاگویم و سربلندی‌تان را می­خواهم؛ اما هرگز کژروی و خمودگی و سستی را در دستگاه شما تائید نخواهم کرد که پیش از شما و بیش از شما، نگران خود هستم که «تائید ظلم در مرام ما، مترادف با ظلم است» و «کوتاهی در حق این ملت، ظلمی نابخشودنی است» که پاسخگویی درباره آن، در پیشگاه داور عادل، بسیار سخت و دشوار خواهد بود.

شما به نظریه‌ای مناسب برای حکمرانی نیاز دارید؛ نظریه‌ای مملو از تجربه فشرده درباره نحوه اولویت‌دهی به امور، مسائل و مشکلات، نحوه تجدیدنظر در چشم‌انداز کشور، مبانی اولویت‌بندی و نحوه تدوین برنامه‌های معطوف به چشم‌انداز، نحوه اجرای برنامه‌ها و نحوه ارزشیابی عملکرد دستگاه‌های گوناگون شکل‌دهنده شاخه اجرایی کشور.

راه دشوار است و پرمانع! مرد راه، بلد راه و عزم استوار می‌طلبد. خداوند تأییدتان فرماید. ان شاء الله.

علی اصغر پورعزت

استاد گروه مدیریت دولتی دانشگاه تهران

رییس انجمن علمی مدیریت دولتی ایران

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا