پاسخ به جنتی: امام نمیخواست با آمریکا بجنگد
«کی امام دلش میخواست با این جنگ کند، با آن جنگ کند؟ هیچ وقت نمیخواست». این بخشی از سخنان دادستان اسبق کل انقلاب در زمان امام خمینی (ره) است که به نظر می رسد پاسخی به سخنان چند روز پیش آیت الله جنتی باشد.
به گزارش انصاف نیوز، در خبری که چند روز پیش با تیتر «آیتالله جنتی: آرزوی امام جنگ مستقیم با آمریکا بود» در خبرگزاری ها منتشر شد، از دبیر شورای نگهبان نقل شده بود که: «امام از اینکه باید با عراقیان جنگ کند ناراحت بود و می گفت ما چرا با عراق روبرو هستیم و آنها از مسلمانان هستند و آرزوی ایشان این بود که مستقیم با آمریکا روبرو شویم تا با آنها جنگ کنیم».
آیت الله حسین موسوی تبریزی چه گفت؟
جشن سالگرد سی و پنجمین پیروزی انقلاب اسلامی ایران، توسط شورای مشورتی اصلاح طلبان قم با سخنرانی آیت الله سیدحسین موسوی تبریزی دبیر کل مجمع مدرسین حوزه علمیه قم و دادستان اسبق کل انقلاب در زمان امام خمینی (ره)، در کتابخانه اقبال قم برگزار شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا در قم، آیت الله سیدحسین موسوی تبریزی با اشاره به آیاتی از قرآن کریم، اظهار داشت: خداوند است که ما انسانها را بر روی زمین به عنوان حاکم و جانشین خود قرار داده و طبیعتا بر اساس حرکات انسانها و امتها و جوامع، عدهای بر دیگری درجه، عزت و عظمت پیدا میکنند. البته انسانها باید بدانند که این وضعیت، برگ آزادی ما نیست؛ این تفکر که ما دیگر راحت شدیم و هرچه خواستیم انجام دهیم، صحیح نیست؛ بلکه مسئولیت ما تازه شروع شده و وجود ما در این دنیا، برگه مسئولیت ماست، مانند این است که برگه امتحانی به ما دادند که چکار خواهیم کرد.
وی با اشاره به شرایط زمان شاه و مبارزات با رژیم ستم شاهی، خاطرنشان کرد: در زمان قدرت حاکمان جور و ظلم، مثل زمان پهلوی، ما یک طور امتحان میشدیم که البته امتحانمان تنها مبارزه با ظلم و ستم بود، اما بعد از شکست حکومت پهلوی و قدرت پیدا کردنمان، ما به انواع مختلف در حال امتحان شدن هستیم؛ امتحانمان مبارزه با ظلم و جور نیست، بلکه مسائل زیادی است که باید در جامعه ایجاد کنیم؛ روند رشد جامعه، تربیت نسل جوان جامعه، اندیشیدن تدابیری برای نسلهای آینده، استفاده از انواع ثروتهای خدادادی این جامعه و… را باید فکر کنیم، چرا که اگر در هر کدام این موارد کوتاهی کنیم معصیت بزرگی کردیم، چرا که حالا دیگر خدا به ما قدرت داده است.
دادستان اسبق کل انقلاب افزود: در حاکمیت جمهوری اسلامی،ابزار انجام خیلی از کارها در اختیار ما قرار گرفته و ما مسئولیم و امتحان امروزی ما هم همین جاست.
آیت الله موسوی تبریزی، تأکید کرد: خداوند با هیچ کس قول و قرار ندارد و به هیچ کس قول نداده که وقتی رئیس شد، ریاستش بماند و به هیچ جامعهای هم تعهد نداده که جامعهاش را همان طور که هست نگاه دارد، بلکه خود جامعه باید تعهد داشته باشد.
وی خاطرنشان کرد: باید بدانیم که خداوند در این موارد سریع العقاب است و در این جهت گذشت ندارد؛ از آن طرف هم، اگر درست عمل کنیم، خداوند هم غفور است و هم رحیم و رحمت پرودگار شامل همه میشود.
این استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم، گفت: حتی اگر بهترین نیروها در میان ما باشد و نتوانیم درست استفاده کنیم و یا درست عمل کنیم، نتیجه نامطلوب میگیریم؛ شما دیدید حضرت امیرالمؤمنین امام علی (ع) حکومت کردند، اما نتوانستند موفق شوند؛ چون جامعه او جامعهای نبود که بتواند موفق شوند. و بارها هشدار داده و فرمودند ای مردم، قطعا بنی امیه بر شما حکومت خواهند کرد و امروز خوشحال نباشید که علی بر شما حکومت میکند.
وی با بیان اینکه اگر از راه خدا منحرف شدیم، دشمنان بر ما حاکم میشوند، گفت: یکی از مهمترین علل حاکم شدن دشمنان این است که ما پراکنده باشیم، ما سر هم دیگر بزنیم، ما اختلاف داشته باشیم، ما دنبال قدرت و ثروت برویم، به جای اینکه تشنه خدمت باشیم، در جستجوی قدرت باشیم. خدا رحمت کند مرحوم آیت الله دکتر بهشتی را که در جلسه حزب جمهوری اسلامی گفته بودند که ما تشنگان خدمتیم و نه شیفتگان قدرت؛ واقعا اگر تشنه خدمت باشیم، موفق میشویم.
*وقتی مردم چیزی را بخواهند، خدا کمک میکند
آیت الله موسوی تبریزی با بیان اینکه وقتی مردم چیزی را بخواهند، خدا کمک میکند، گفت: شما دیدید که شاه با آن همه قدرتی که داشت و قدرت اول منطقه بود و از همه طرف به شاه کمک میکردند، اما وقتی که مردم بخواهند، مثل سیل میآید و در دلش لرزه میاندازد که خودش فرار میکند؛ شاه فقط یک بار در روز عاشورا، با هلی کوپتر به بالای تهران رفت و وقتی آن جمعیت را دیده بود، دلش لرزیده بود.
وی افزود: فرعون ۳۰۰ سال حاکمیت کرد؛ وقتی خدا حضرت موسی (ع) را با آن عظمت به سوی بنی اسرائیل فرستاد و این همه به بنی اسرائیل کمک میکند ولی آنها هر روز یک بهانه میآوردند، حقشان هم هست که بر آنها فرعون حکومت کند نه حضرت موسی (ع)؛ آدمهای این طوری را فرعون باید حکومت کند و این سنت خداست.
دبیر کل مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم، گفت: معاویه میآید از امام علی (ع) حکومت را میگیرد و بنی امیه و بنی عباس حکومت میکنند و تا امروز هم آن حکومتی که پیامبر (ص) منظورش بود را نتوانستیم پیاده کنیم.
*شعارهای اصیل انقلاب یادمان نمیرود
وی با اشاره به مبارزات مردم با رژیم شاه و دوران اوایل پیروزی انقلاب، گفت: انقلاب ما انقلاب بسیار بسیار مقدسی بود؛ واقعا آنهایی که بودند میدیدند که همه برای پیروزی انقلاب تلاش میکردند؛ در همین قم، هیچ وقت یادم نمیرود، در مبارزات مردم و تظاهراتهایی که در خیابانهای چهارمردان، آذر و کوچه پس کوچههای قم میشد، درخانهای نبود که در زمان تظاهرات باز نباشد، تا موقع حمله گارد شاهنشاهی و زدن گاز اشک آور، به سمت تظاهر کنندگان آب نگیرند؛ اکثر پیرزنها شلنگ به دست آماده بودند و کمترین کمکشان این بود؛ گاهی چایی و شربت درست میکردند و خلاصه هر کس در هر موقعیتی بود هر چه از دستش بود در طبق اخلاص میگذاشت؛ سنت الله هم این است که پیروز بشوند؛ وقتی این طور باشد پیروز میشوند. اصلا تحقق اراده خداوند، راهش همین است و غیر از این نیست؛ آن وقت این مردم، با این همه ایثارگری و گذشت چه میخواستند؟ هر چیزی یادمان برود شعارهای مردم که یادمان نمیرود؛ مردم شعار آزادی استقلال جمهوری اسلامی را مدام تکرار میکردند.
*اولین شعار مردم برای تحقق انقلاب، «آزادی» بود
آیت الله موسوی تبریزی تأکید کرد: اولین شعار انقلاب ما و مردم ما برای پیروزی انقلاب، آزادی بود؛ من این را تکرار میکنم برای اینکه بعضی از این هم لباسهای ما، فردا تعبیر غیر صحیح نکنند. مقصود مردم ما چه نوع آزادی بود؟ ما زمان شاه آزادی به معنای چه چیز نداشتیم و کدام آزادیها را خیلی زیاد داشتیم؟ آزادی به معنای بیبند و باری میخواستیم؟! مسلما نمیخواستیم، چون آن وقت حکومت پهلوی، آزادی به معنای بیبند و باری را در طبق اخلاص گذاشته بود.
وی افزود: تنها چیزی که همه مردم ایران، اعم از روحانی و غیر روحانی، خانمها و آقایان، حتی آنهایی که نسبت به برخی مسائل اسلامی مثل حجاب بیتوجه بودند اما به مسئله آزادی اهمیت میدادند، آنها آزادی انسانیت را میخواستند؛ میخواستند انسان همان طوری که خداوند آفریده، انسان باشد.
نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی گفت: انسانیت انسان و بزرگی انسان به کرامت انسانی و وجود آزادی است؛ اگر جلوی آزادی انسان را بگیرند، جلوی انسانیت انسان را گرفتند؛ آزادی در گفتن حق، آزادی در انتقاد، آزادی در بیان، آزادی در قلم، آزادی در اعتقاد و…؛ مردم ما این را میخواستند.
*آزادی برای برگزاری جلسات مذهبی نمیخواستیم، چون داشتیم
وی اضافه کرد: حتی مردم ما که انقلاب کردند، آزادی در خصوص جلسات مذهبی نمیخواستیم؛ چون این آزادی را داشتیم؛ جلسات بسیار بسیار بزرگ مذهبی و دسته جات سینه زنی بود و جلویش را هم نمیگرفتند، اما آزادی در خصوص گفتار واقعیت نداشتیم؛ یادم میآید سال ۵۴ یا ۵۳ بود در برازجان بوشهر سخنرانی داشتم و در رابطه با برنامه معاویه و… سخنرانی داشتم که البته با کنایات به حکومت صحبت کردم؛ ساواک من را خواست. آنجا گفتند شما چرا به اعلی حضرت توهین کردی؟ گفتم کجا؟ گفت در رابطه با معاویه و ابن زیاد و… میگویی ما که میدانیم منظورتان اعلی حضرت است؛ من گفتم ما نمیدانستیم شما اعلی حضرت را این قدر میشناسید و خوب هم میشناسید؛ ما میگوییم هر که این طور باشد بد است؛ شما میگویید اعلی حضرت این طور است، خوب باید انتقاد کنیم؛ یعنی حتی در رابطه با معاویه و… هم که گاهی درست صحبت میکردیم که بر معاویه صفتها تطبیق میکرد، آنها ناراحت میشدند؛ آزادی به این معنا میخواستیم.
*شعار جمهوری اسلامی از آزادی نشأت گرفت
آیت الله موسوی تبریزی یادآور شد: در زمان شاه، نقد واقعی و منطقی که نقد حکومت باشد امکان نداشت؛ آزادی در مدیریت کشور نداشتیم؛ به این معنا که افرادی را بر اساس قانون اساسی مشروطه که بر همان اساس شاه ادعای سلطنت داشت را انتخاب کنیم؛ بر اساس همین قانون مشروطه، باید نمایندگان مردم ایران در مجلس قانون بگذارند؛ نیمی از مجلس سنا را هم مردم ایران باید انتخاب میکردند؛ اما کجا انتخابات درست برگزار میشد؟ غیر از افراد خاص تعیین شده از قبل، مگر میتوانستند افرادی در انتخابات شرکت کنند و مردم آزادانه رأی دهند و آنها هم رأی بیاورند؟ شعارهای مردم ما در زمان مبارزه با رژیم شاه آزادی و آن هم آزادی در این جهات بود و شعار جمهوریت هم از اینجا نشأت میگیرد. وقتی این آزادی نباشد جمهوریت هم نیست؛ جمهوریت را که میخواستیم، یعنی مدیریت کشور به دست صاحبان کشور و به خواست مردم باشد.
*امام تأکید داشت دولت اسلامی، دموکراتیک است
وی با بیان اینکه امام خمینی (ره) در همان فرانسه تأکید میفرمودند که دولت اسلامی یک دولت دموکراتیک به معنای واقعی است، گفت: این دموکراتیک به معنای واقعی را شما دقت کنید؛ هنوز هم برخی از آقایانی که در قم هم هستند و اخیرا بعد از رحلت امام خمینی (ره) هم خیلی انقلابی شدند، میگویند اصلا لفظ دموکراسی نجس است؛ از این لفظها نباید گفت؛ میگویند دموکراسی بر خلاف اسلام است.
دادستان اسبق انقلاب افزود: امام (ره) میفرمودند دولت اسلامی یک دولت دموکراتیک به معنای واقعی است، و برای همه اقلیتهای مذهبی، آزادی به طور کامل است؛ و هر کس میتواند اظهار عقیده خودش را داشته باشد و اسلام جواب همه عقاید را به عهده دارد و دولت اسلامی تمام منطقها را با منطق جواب خواهد داد.
*امام میفرمود کسی که حجت دارد از آزادی بیان نمیترسد
وی افزود: امام خمینی (ره) در جلد سه صحیفه نور تأکید دارند که رژیمی که ما میخواهیم رژیم جمهوری اسلامی است؛ در اسلام آزادی به طور مطلق است مگر آنچه به حال ملت و مملکت ضرر داشته و دارای مفسدهای باشد؛ اسلام برای تأمین آزادی، استقلال و عقل است؛ در اسلام شخص اول مملکتش در استفاده از بیت المال با یکی از رعایا فرق نداشت و حتی پایینتر از او در استفاده از مادیات بود؛ آزادی آرا در اسلام از اول بوده است؛ در زمان ائمه ما، در زمان خود پیامبر، مردم آزاد بودند؛ حرفهاشان را میزدند؛ ما حجت داریم، کسی که حجت دارد از آزادی بیان نمیترسد. اینها فرمایشات امام است؛ این همان آزادی و جمهوریت بود.
آیت الله موسوی تبریزی خاطرنشان کرد: در فرانسه، از امام راحل میپرسند مراد شما از جمهوری اسلامی چیست؟ میفرمایند همین دموکراسی که شما اینجا دارید؛ به اضافه اسلام که ما قانون اساسی را تعیین میکنیم و بر اساس اسلام حرکت میکنیم.
وی با بیان اینکه آزادی یکی از نعمتهای خداست که انسان سرشتش با او آفریده شده است و انسانیت انسان به آن است، خاطرنشان کرد: یادم میآید که شاه میگفت ما به شما آزادی دادیم که حضرت امام (ره) فرمود تو کی هستی که به ما آزادی دادی؟ انسان آزاد آفریده شده و هیچ کس نمیتواند بگوید من به انسان آزادی دادم؛ آنهایی که این حرف را میزنند، آزادی انسان را گرفتند، حالا ممکن است روزی قطره چکان بگویند فلان چیز آزاد است؛ آنها این طور حرف میزنند، وگر نه انسان آزاد آفریده شده و هیچ کس نمیتواند جلویش را بگیرد.
*بقای آزادی به وجود جمهوریت است
دبیر کل مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم با بیان اینکه بالاخره هر انسان در رابطه با آزادی نیز، به حرمت خود آزادی، باید مقررات را رعایت کند، گفت: اگر بخواهیم این آزادی باشد، باید با مقررات رفتار کنیم تا بتوانیم همه آزادی داشته باشیم وگرنه من آزاد باشم، همه چیز بگویم و شما را متهم کنم، شما هم آزاد باشید هر چیزی بگویید و من را متهم کنید و فحش و بد و بیراه و دروغ باشد، آنوقت جامعه اصلا پیشرفت نمیکند؛ یک جامعه زمانی پیشرفت میکند که ما خودمان بنشینیم و برای آزادی چارچوب قائل شویم و بگوییم آزادی هست اما تهمت و فحش و ناسزا نیست؛ و اگر باشد، بر اساس منطق و قانونی که خودمان تصویب کردیم، تهمت زننده، تجاوزکننده به ناموس مردم، تجاوز به حق مردم و… مجازات دارد و این مجازات و محاکمه عین حمایت از آزادی است و منافاتی با آزادی ندارد و الا آزادی اصلا نمیماند.
وی گفت: بقای آزادی به این است که به خاطر حرمت آزادی طبق مقررات رفتار کنیم و مقررات را هم خودمان تعیین میکنیم.
آیت الله موسوی تبریزی گفت: هیچ جامعه انسانی، تهمت را نمیپذیرد؛ اینها احکام ارشادی اسلام است و این طور نیست که فقط در اسلام آمده باشد؛ اینها احکام قبل از اسلام است؛ فوق اسلام است؛ احکام انسانی است؛ هیچ انسانی به ما هو انسان ظلم را نمیپذیرد؛ دروغ و ضایع کردن حقوق و حیثیت مردم و جلوی آزادی مردم را گرفتن را قبول ندارد؛ راهش چیست؟ باید مقررات داشته و جمهوریت داشته باشیم، نمایندگانی از خودمان را برای مجلس انتخاب کنیم تا بروند و مقررات را تصویب کنند و بر اساس آن حرکت کنیم؛ پس جمهوریت مکمل آزادی است. اینکه میگوییم استقلال آزادی و جمهوری اسلامی، این جمهوریت مکمل آزادی است و اگر نباشد بقای آزادی امکان ندارد. تجربه بشری به این رسیده بعد از سالها جنگ و خونریزی و…، وقتی آزادی میتواند بماند که جمهوریت باشد؛ یعنی برای همه انسانها حق رأی دهیم و منتخبین مردم بروند قانون بگذارند و بر اساس قانون حرکت کنیم و الا آزادی نمیماند؛ حالا ممکن است نمایندگان بروند قانون بد بگذارند، اما همین هم از بیقانونی بهتر است؛ کما اینکه حکومت ظالم داشتن از بیحکومتی بهتر است و آدم بر اساس آن مقررات یک امنیت پیدا میکند و الا اگر حکومت نباشد آن امنیت نیست.
وی تأکید کرد: پس جمهوری اسلامی که خواستیم به خاطر حفظ آزادی و حرمت انسانی خواستیم؛ یعنی حفظ انسانیت و بشریت و کرامت خودمان را خواستیم.
*دیوانگان قدرت از حرف میترسند
دادستان اسبق کل انقلاب با اشاره به آیهای به آیه ۱۸ سوره زمر و با بیان اینکه خدا در این آیه مؤمنان و عقلا را در یک جا جمع کرده است، گفت: در ابتدای ایه ذکر شده است که «یا رسول الله، مژده بده به آن بندگان من که حق و سخن حق را از هر طرف بیاید میشنوند، پنبه در گوش نمیگذارند؛» چون ابوسفیانیها به دستور او، پنبه در گوش میگذاشتند که قرآن را نشنوند چون اگر میشنیدند عقلشان دستور میداد بپذیرند و ابوسفیان متضرر میشد؛ کسی از شنیدن حرف متضرر میشود و وحشت میکند که مستبد باشد؛ کسی که مستبد نباشد چه وحشتی دارد؟ میگوید حرفتان را بزنید اگر خوب بود میپذیرم؛ اصلا به نفع من است؛ چرا باید من بترسم؟ در ادامه این آیه ذکر شده است که بندگان شایسته ما آنهایی هستند که همه جا میگردند، حرفهای مردم را میشنوند، سبک سنگین میکنند، خودشان تحلیل دارند و فکر دارند؛ هر صدایی بیاید قبول نمیکنند، دنبال هر صدایی نمیروند. تابع هر فریادی نیستند بلکه تابع عقل و سخن حق هستند؛ در این صورت اینها هستند که هدایت خدا را دارند، یعنی عقلشان را به کار گرفتند؛ که عقل را به کار گرفتن یکی از مهترین وسیلههای هدایتهای خداست؛ آنها عاقلانند؛ یعنی هم مؤمنان واقعی که به هدایت رسیدند و خداوند آنها را هدایت میکنند و هم عقلا «اولی الالباب» هستند.
وی افزود: این معنیاش این است که دیوانگان هستند که از حرف و نصیحت میترسند ولو دیوانگان قدرت؛ چون دیوانه اقسامی دارد؛ دیوانه قدرت، دیوانه پول، دیوانه شهوت و…؛ دیوانه بیعقلی هم داریم که ضررش از همه کمتر است؛ ولی بیشترین ضرر این دیوانههای قدرت و پول و شهوت میبرند؛ برای مثال حضرت امام (س) میفرمودند صدام دیوانه است؛ واقعا هم دیوانه بود. صدام مگر به ملت خودش رحم میکرد؟ به خاطر حکومت و قدرت مردم خود را قتل عام میکرد.
آیت الله موسوی تبریزی افزود: وقتی انسان منطق نداشته باشد و قدرت داشته باشد، چنگال داشته باشد فکر نداشته باشد همین است؛ انقلاب ما برای این بود که چنگال را از دست بیفکرها گرفته و اسلحه را از دست دیوانگان بگیریم؛ البته اسلحه چیز بدی نیست و عین قانون است؛ چون در قانون هم به اسلحه نیاز هست، اما عقلا باید اسلحه داشته باشند چرا که وقتی عقلا اسلحه داشته باشند در جای خودش مصرف و در جای خودش کنار میگذارند؛ برای اینکه هم مصرفش با عقل و هم کنارگذاشتن آن با عقل است.
*امام (ره) دلش نمیخواست با آمریکا بجنگد
وی با انتقاد از مواضع برخی از گروههای مخالف دولت در خصوص توافق هستهای جمهوری اسلامی ایران با گروه ۱+۵، گفت: یک جمعی در این مملکت فریاد میزنند همه چیزمان از بین رفت و نابود شد، چرا که سفیران ایران رفتند با منطق و عزت و عظمت با یک عدهای از قدرتهای خارجی صحبت کردند؛ متأسفانه از بعضیها هم میگوید امام خمینی همیشه دلش میخواست که با آمریکا بجنگد؛ تهمت از این بالاتر میشود؟ کی امام (ره) دلش میخواست با کسی بجنگد؟ چه زمانی امام (ره) گفت ما با آمریکا قطع رابطه میکنیم؟ وقتی امام (ره) از فرانسه به ایران آمد و انقلاب پیروز شد، سفارت آمریکا در ایران فعال بود؛ مأمور کمیته با اسلحه حکومت ایران گذاشتند که حتی سفارت آمریکا در ایران را محافظت کنند؟ این حرفها چیست که به منطق جمهوری اسلامی توهین میکنند؟ کی امام دلش میخواست با این جنگ کند، با آن جنگ کند؟ هیچ وقت نمیخواست. حتی امام (رض) در رابطه با مسائلی هم که لازم بود یک وقتی در اطلاعیه بفرمایند، به مسئولین مملکتی اعم از وزارت خارجه کشور و… میفرمودند شما بروید کارخودتان را کنید، یعنی راه دیپلماسی را باید انجام دهید؛ منطق و عقل این گونه حرکت کردن را ایجاب میکند؛ تمام اهدافمان که در رابطه با جامعه بین الملل است را باید با رابطه منطقی دیپلماسی دنبال کنیم، مگر اینکه ببنیم واقعا بر علیه منافع کشورمان اقدام کردند و حرف حق ما را نمیپذیرند، که آن یک مسئله دیگر است و معلوم است آن موقع نمیپذیریم؛ تازه آن موقع هم باید ببینیم مصلحتمان در کجاست.
*امام علی (ع) میفرمایند صلح با دشمنت را رد نکن
استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم در ادامه سخنان خود با اشاره به بخشهایی از نامه امام علی (ع) به مالک اشتر، اظهار داشت: امیرالمؤمنین (ع) میفرمایند، اگر دشمن تو، تو را به صلح دعوت میکند، حتی اگر در وسط جنگ باشد، هرگز صلحی را که دشمن خونیات تو را به عنوان دعوت میکند رد نکن، اگر رضای پروردگار در آن باشد؛ چرا؟ چون در صلح، آرامش و دوباره بازسازی لشگر تو هست؛ و دوم یک مقدار شما راحتی پیدا میکنید در اجرای برنامههایتان، سبک سنگین مینکنید که کدام کار مهمتر است تا انجام دهید؛ و امنیت برای بلادت که مردمت آنجا راحت میشوند. امام علی (ع) اضافه میکنند که من نمیگویم وقتی صلح کردید و چیزی را امضا کردید بروید بخوابید؛ غفلت نکنید، همیشه باید هشیار و آگاه باشید که برنامههای دشمن چیست؛ که این یک امر عقلایی است.
*برخی دائما میگویند آمریکا دشمن ماست و فکر میکنند علم غیب میگویند
وی با بیان اینکه ما نباید چشممان را به واقعیات ببنیدم، گفت: برخی دائما شعار میدهند آمریکا با ما خوب نمیشود، خب معلوم است خوب نمیشوند؛ فکر میکنند علم غیب میگویند و یا کشف بزرگی کردهاند؛ چه کسی هست که نداند آمریکا ابرقدرت جهان با آن هژمونی که دارد، میآید و امروز به نفع ما حرکت میکند؟ اصلا مگر میشود؟ اگر یک قدم هم برمی دارد، خودش نیاز دارد؛ اما اگر ما عاقل باشیم، آن یک قدم آمریکا برای نیاز خودش را تبدیل میکنیم به دو قدم برای خودمان؛ اما در عین حال آگاهیم و اطلاعات را باید بدست بیاوریم که دشمن چگونه حرکت میکند، ولو در سایه صلح.
آیت الله موسوی تبریزی گفت: طبق آموزههای دینی ما، نمیگوید با دشمن صلح نکن، چرا که صلح خیلی خوب است، اما تأکید دارد که بعد از صلح با دشمن، به خواب نرویم و بگوییم صلح کردیم تمام شد؛ باید بدانیم که دشمن گاهی نزدیک میشود که ما را در غفلت قرار دهد و لذا باید خیلی با دقت دنبال کنیم. میفرماید همیشه حسن ظن خود را در صلح با دشمن متهم کن و همیشه با حسن ظن رفتار نکن، بلکه با دقت و بدبینی مسئله را دنبال کن و صلح را انجام بده؛ با بدبینی که احتمال بده، فردا روزی یک جا تفره برود؛ اما آنجایی که در خصوص یک برنامه، قراردادی بستی و معاهدهای را امضا کردی، از طرف شما خلاف معاهده عمل نشود؛ حتما عهدت و قول و قراردادت را عمل کن و زیر آن نزن، برای اینکه واقعا آن تعهدی که دادی بر اساس امانت باید حفظ کنی؛ حتی خودت و جان خودت را با تمام قدرت سپر این معاهده قرار بده و مادامی که طرف مقابل معاهده را نشکسته، شما هم آن را نشکن.
وی با تأکید بر اینکه عهد شکنی در میان همه امتهای گذشته با تمام اختلافات و دینهای مختلفی که داشتند، بسیار زشت بود و گناه بدی محسوب میشد، گفت: لذا اگر با دشمنت هم عهدی بستی تا آن برقرار است شما هم برقرار باش؛ این عهد بستن ولو در جنگ با دشمن، بد نیست، البته اگر مصلحت باشد و مصلحت هم باید رعایت شود و بعد از عهد بستن باید دقت شود؛ این چیزی است که امام خمینی (ره) همیشه دنبال آن بود؛ آنجا که مصلحت باشد و مصلحت را توجه کند؛ ممکن بود یک وقتی یک گروهی بگویند این مصلحت است و یک گروه دیگر بگویند آن مصلحت است؛ خلاصه ممکن بود یک گروه برای امام (رض) مورد اعتمادتر و مورد وثوقتر باشد و البته ممکن است اشتباه کند، اما امام به متخصصین اعتماد میکرد، نه اینکه صلح را رد کرده باشد.
*آیت الله منتظری، محسن رضایی و میرحسین موسوی برای پایان جنگ به امام خمینی (ره) نامه نوشتند
دادستان اسبق کل انقلاب خاطرنشان کرد: یک وقتی مرحوم آیت الله العظمی منتظری (رض) نامهای به امام (ره) در رابطه با پایان جنگ نوشتند؛ بعد از آن جریان هواپیمای ایرباس که آمریکاییها زدند؛ آن وقت آیت الله منتظری به اینجا رسیده بود که دیگر تقریبا ابرقدرتها، مسلمانان و مخصوصا دو کشور شیعه ایران و عراق را به جان هم انداخته که همدیگر را خودمان نابود کنیم و بالاخره نمیخواهند بگذارند ما صلح کنیم؛ نامهای به امام (ره) نوشت و حاصلش این بود که الآن صلاح ما بر این است که قطعنامه را بپذیریم؛ چون قطعنامه قبلا صادر شده بود؛ و بعد بین مسلمانان اتحاد داشته باشیم و اتحاد را بیشتر کنیم و در برابر دشمنان مقتدرتر برخورد کنیم؛ مخصوصا با عراق که شیعه است؛ آن وقت من در مجلس شورای اسلامی، نماینده بودم؛ امام خمینی (ره) در جواب نامه آیت الله منتظری، نامه نوشته بودند که در مجلس هم خوانده شد؛ یک جمله مهم آن نامه امام (ره) این بود که شما اطمینان داشته باشید و تردید در ادامه جنگ، خیانت به رسول الله (ص) است و شما با همه بزرگیتان مسئولین جنگ را حمایت کنید؛ آیت الله منتظری هم دیگر جواب ندادند. حدود ۱۳ روز پس از نامه آیت الله منتظری و جواب امام به نامه ایشان، امام (ره) قطعنامه را قبول کردند؛ یعنی همان شخصیت سیاسی که گفته بودند تردید در جنگ خیانت به رسول الله است همین آدم گفتند من در اینجا حاضرم خودم را فدا کنم و فدا کرد و جام زهر خورد؛ یعنی اینکه، میخواستم در جنگ پیروز شود، اما به خاطر مصلحت مردم، خودم را فدا کردم؛ این یکی از بهترین ویژگیهای رهبر است که ۱۳ روز پیش یک همچین حرفی گفته اکنون بیاید این قطعنامه را قبول کند. چرا؟ روشن است. ما در مجلس بودیم و میدانستیم. آقای محسن رضایی به عنوان فرمانده کل سپاه پاسداران نامهای نوشته بود و حضرت آیت الله هاشمی هم برده بود خدمت امام (رض)؛ نامه چه بود؟ این بود که ما اگر سه سال جلوی جنگ را بگیریم و آتش بس باشد و در این سه سال ما ۳۰۰ هزار نیرو جمع کنیم و چندصد هواپیمای جنگی بخریم و… و در این سه سال صدام هیچ کار نکند بعد از سه سال شاید بتوانیم پیروز شویم؛ البته حالا ممکن است الفاظ آن نامهها کمی فرق کند اما مضمون کلی آن همین بود؛ آقای مهندس میرحسین موسوی، آن وقت به امام (ره) نامه نوشته بود که از نظر بودجه، ما دیگر هیچ بودجهای نداریم، چون واقعا مسئله فروش نفت بسیار بسیار کم شده بود، تحریمها اثر گذاشته بود و…؛ این دو نامه خدمت امام (ره) رفت؛ وقتی امام (رض) این دو نامه را دید حجت برایشان تمام شد؛ مصلحت در این بود که قطعنامه را بپذیرد، هیچ اشکالی هم ندارد؛ این بزرگی امام (ره) است؛ خودش میگوید جام زهر خوردم؛ به نظر من به همان مقداری که عظمت امام راحل در تحقق انقلاب و در رهبری انقلاب به چشم میخورد، همان مقدار عظمت امام راحل در قبول قطعنامه و پایان جنگ قابل مشاهده است.
*نرمش قهرمانانه خوب است
وی افزود: همیشه عظمت این طور نیست که یکی بکشد، یکی پیروز شود، بلکه گاهی نیز، قبول مصلحت بر خلاف غرور شخصی، از آن مسئله، شجاعت بیشتری میخواهد؛ اصلا اصل شجاعت در اینجاست، و مدیریت باید این شجاعت را داشته باشد؛ الحمدالله امروز هم دنبال این مسئله میروند و نرمش شجاعانه و نرمش قهرمانانه را دنبال میکنند.
آیت الله موسوی تبریزی با بیان اینکه دنبال کردن روش نرمش قهرمانانه در سیاست خارجی خیلی خوب است، تأکید کرد: نه فقط حالا بلکه حتی در زمان امام خمینی (ره) هم همین طور بود، که امکان ندارد، بدون اذن و اجازه رهبری، مسائل مهم سیاست خارجی را انجام دهند.
*مذاکرات مک فارلین با اجازه امام خمینی (ره) بود/امام در پی مخالفت برخی نمایندگان با مذاکرات مک فارلین گفت شما از اسرائیل بدتر هستید
وی افزود: شما فکر میکنید جریان مک فارلین، و مذاکراتی که دوستان آن موقع راه انداختند و خیلی هم مذاکرات خوبی بود، بدون اجازه امام خمینی (ره) بود؟ نه؛ با اذن امام خمینی (ره) و با اطلاع امام (ره) و با اطلاع بزرگان بود؛ حالا شرایط جوری عنوان شد که مسئله دیگری است؛ یک روزی در همین مجلس شورای اسلامی، برخی از تندروهای آن آمدند علیه آقای ولایتی به عنوان وزیر خارجه کارهایی کردند و میخواستند به بهانه جریان مک فارلین او را استیضاح کنند؛ البته پشت پردهاش میخواستند علیه آقای هاشمی اعتراض کنند، چون ریشه این مذاکره دست آقای هاشمی به عنوان رئیس مجلس بود؛ آن وقت بعضیها که آن وقت گروه خاصی در مجلس بودند نامه نوشتند و آقای ولایتی را در مجلس خواستند که استیضاح یا سؤال کنند؛ امام راحل متوجه شدند که پشت این جریان خراب کردن آقای هاشمی است؛ آن تعبیر امام خمینی (ره) که اینها از اسرائیل بدترند در اینجاست؛ چرا؟ برای اینکه یکی از حساسترین قدرتهایی که آن روز نمیخواست این مذاکرات انجام بگیرد اسرائیل بود؛ البته یک طوری هم برخی کارها با اسرائیل انجام شده بود که من کار ندارم، اما آن نمایندگان مجلس، در آن مذاکره صرف با آمریکا، اطلاعات نداشتند؛ بنا این بود که آن مذاکرات مخفی باشد، اما وقتی اسرائیل اطلاعات پیدا کرد مسئله را فاش کرد؛ چون اسرائیل از روز اول انقلاب میخواست، کشور ایران رابطهاش با کشورهای اروپایی و آمریکا اصلاح نشود مگر اینکه قبلا رابطهاش با اسرائیل اصلاح شود. اسرائیل به خاطر منافع خودش این جنجال را کرد. اما چهارنفر در مجلس و جای دیگر جنجال میکردند و آگاهانه یا ناآگاهانه به نفع دیگران این کار را کردند و اگر آن روز آن مسئله جریان مک فارلین دنبال میشد و درست دنبال میشد، و به نتیجه میرسید قطعا خیلی از ضررها را نمیکردیم و این کار پیش نمیآمد و امروز هم به بسیاری از این تحریمها دچار نشده و مسائل خیلی بهتر حل میشد.
*تدبیر ما کمک کردن به دولت تدبیر باشد/برخی از روی کار آمدن دولت تدبیر متضرر شدند
دبیر کل مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم، با بیان اینکه از روی کار آمدن تفکر تدبیر در مدیریت کشور خوشحالیم و به شخص آقای دکتر روحانی که خدا ایشان را حفظ کند کاری نداریم، گفت: ما تدبیر را دنبال کردیم و دنبال تدبیر هستیم؛ این تدبیر باید در دولت ما باشد که هست؛ تدبیر ما نیز باید کمک کردن به دولت تدبیر باشد که دولت تدبیر واقعا نیاز به کمک دارد؛ امروز کم نیستند کسانی که از روی کار آمدن دولت تدبیر متضرر شدند؛ متضرر شدند از برداشته شدن تحریمها؛ متضرر میشوند از روابط ما با کشورهای اروپایی و رقابت صنعت و سرمایه گذاری و…؛ عدهای هستند که فقط منافعشان در انحصار و پشت پرده کار کردن است و آنها راضی نیستند و راضی هم نمیشوند؛ حالا البته یک عده هم ناآگاهانه فکر میکنند برخی از مخالفان دولت به خاطر دین این حرفها را میزنند. بعضیها هم واقعا متوجه نیستند.
وی افزود: ما نمیگوییم کورکورانه هر کاری آقای دکتر روحانی و دولت کرد را تأیید کنیم؛ نه؛ انتقاد سازنده و آزادی بیان برای ما اصل است؛ نماینده مجلس باشیم یا نباشیم؛ اما باید آزاد باید باشیم و حرفمان را بزنیم، اما اینکه بر اساس روال ناصحیحی که شده جنجال کنیم این مسئله بد است.
*از برخی نمایندگان باید پرسید در ۸سال گذشته چند سؤال کردید؟
آیت الله موسوی تبریزی تصریح کرد: کسانی که امروز در مجلس مدام از دولت ایراد میگیرند، در ۸ سال گذشته چند سؤال از دولت کردند؟ و چند سؤال کننده بعد از طرح سؤال، امضایشان را پس گرفتند؟ جایی که خیلی هم عصبانی شدند و سؤال کردند، قبل از اینکه دولت به مجلس بیاید، امضا را پس میگرفتند. همینها امروز با وجود اینکه سه ماه از دولت دکتر روحانی نگذشته بود، مدام ایراد میگرفتند و باز میگیرند؛ واقعا انصاف هم داشته باشیم و باید بگوییم کمی صبر کنیم؛ ما خودمان در بحث سبد کالا انتقاد داشتیم؛ انتقاد هم باید داشته باشیم، اما انصاف هم باید داشته باشیم.
*جمهوری اسلامی باید شکر خدا کند که بهترین اپوزیسیون را دارد
وی با بیان اینکه انتخابات ۲۴ خردادماه با تدابیر رهبری و جوانان فهیم، نتیجهای مطلوب برای مردم ایران داشت، گفت: این قدر خوشحالم در زمانی زندگی میکنم که این جوانان با فهم و با شعور و با گذشت زندگی میکنند؛ این حکومت باید آن چنان شکر خدا کند که منطقیترین بیتوقعترین اپوزیسیون در این حکومت وجود دارد؛ اگر این زندانیان را بگوییم بهترین و منطقیترین اپوزیسیون بگیریم دیدیم که در همان زندان نامه نوشتند که مردم باید در انتخابات شرکت کنند. عدهای از ایرانیان هم که مجبور شدند و به خارج کشور رفتند هم از مردم برای شرکت در انتخابات دعوت کردند؛ البته آنها که به دشمنان ملحق شدند را کار نداریم اما عقلای افرادی که به خارج از کشور رفته و مستقل فکر میکنند، در زمان انتخابات نامه نوشتند که در انتخابات شرکت کنید؛ آدم ارزش این منتقدان منصف و خوب را نباید بداند؟ این نعمت بزرگی است؛ همه این عوامل باعث شد دست به دست هم دادیم و رهبری هم فرمودند اگر نظام جمهوری اسلامی را نمیخواهید مملکت را که میخواهید؛ و خلاصه جوانان ما در انتخابات اخیر ثابت کردند آزادمرد و آزاد اندیشاند؛ آمدند و رأی دادند و شما یقین بدانید همان روز انتخابات ملت ایران پیروز شد؛ کار به برنامه بعد آقای دکتر روحانی ندارم.
نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی افزود: دنیا به شما توجه کرد؛ اگر امروز دکتر روحانی و وزرای ایشان را در دنیا تحویل میگیرند، به خاطر رأی شماست؛ اگر این نظام را تحویل میگیرند، به خاطر این است که این نظام بزرگترین قدم را در انتخابات ریاست جمهوری ۲۴ خرداد برداشت و گفت همه بیایند، دوم آنچه که مردم به صندوق ریختند در آمد؛ دیگر جو سازیها را توجه نکردند؛ دست آنها که میخواست آلوده باشد را کوتاه کرد؛ آنچه که مردم خواستند در آمد؛ حالا یک عدهای هم شرکت نکردند، مسئله دیگری است که امیدواریم دفعه بعد شرکت کنند.
وی تأکید کرد: ما که مملکتمان را رها نمیکنیم؛ مملکت ما همیشه باید زنده و آگاه باشد و انقلابمان مداوم باشد؛ این مهم با گذشت و تفاهم و اتحاد همه ملت ایران میسر خواهد شد.
انتهای پیام