خرید تور تابستان

«مهجوریت نهج البلاغه» از نگاه آیت الله حائری شیرازی

شفقنا – مصطفی صالحی؛ آیت الله محی ­الدین حائری شیرازی نهج البلاغه را تجسّم تشیع حقیقی می داند و می گوید: حضرت علی(ع)، عالی­ترین جلوه­  تشیع هستند.

او مقاومتی که از لحاظ سیاسی در جهان داریم را حاصله آموزه های نهج البلاغه عنوان و تأکید می کند که باید از نهج البلاغه مسائلی را که مردم امروز به آن تشنه هستند، بیان کنیم و سبک زندگی که در این کتاب غنی مملو هست را استخراج و کاربردی بگردانیم.

متن گفت وگوی شفقنا با آیت الله حائری شیرازی را می خوانید:  

 * نهج البلاغه چگونه می تواند تشیع حقیقی را معرفی نماید؟

نهج البلاغه تجسّم تشیع حقیقی است. خود حضرت، عالی­ترین جلوه­ی تشیع هستند؛ صحبت­های ایشان حاکی از حقیقت تشیع است و حقیقت تشیع این است که شیعه، نماز، روزه، حج و جهاد را جسم دین می­داند و روح دین ما، عشق و ولایت و محبّتی است که اینها را زنده می­کند. ولایت طاغوت مرگ آفرین است و ولایت­الله حیات آفرین است. ولایت طاغوت جهت حرکت را از نور به ظلمت معکوس می­کند. ولایت­الله جهت حرکت را مستقیم می­کند. تشیع، یعنی حرکت مستقیم؛ اهدنا الصراط المستقیم. در حالی­که ولایت طاغوت، به­منزله حرکت وارونه و ارتجاعی است.

ما باید از نهج البلاغه مسائلی را که مردم امروز به آن تشنه هستند، بیان کنیم. من به عنوان پاسخ به سوالات دیگرتان، تکه­ای از نهج البلاغه را بیان می کنم. علی(ع) می­فرماید: «العالم حدیقهٌ سیاجها الشریعه والشریعه سلطان تجب له الطاعه والعامه سیاسه یقوم بها الملک والملک راع یعضده الجیش والجیش أعوان یکفلهم المال والمال ورقٌ تجمعه الرعیه والرعیه سواد یستعبدهم العدل والعدل اساس» یعنی عالم، باغ و بهشتی است که حصار آن شریعت است؛ شریعت سلطانی است که اطلاعتش واجب است؛ طاعت سیاستی است که حکومت به آن قائم است و حکومت، نظامی است که سپاه و نظام به آن کمک می کند. مال، سپاه را کفالت می کند. مال را هم از رعیت جمع آوری می­کنند؛ رعیت را عدالت مدیریت می­کند لذا عدالت اساس حکومت است.

باید این تکه­های زیبا را از نهج البلاغه بیرون بکشیم. مثل همین مورد که عدالت عالم برپا می­شود. قرآن هم همین را می­فرماید: «لقـد ارسـلنـا رسـلنـا بـالبـیـنـات و انـزلنـا مـعـهـم الکـتـاب و المـیزان لیقوم الناس بالقسط». ناس به قسط و عدالت سرپا می­شود. این هر تکه­ای از آن یک کتابی است؛ شما اگر می خواهید تشیع را با نهج البلاغه ترویج کنید، این گونه تکه­ها را بیاورید و از هر قسمتی، کتابی بنویسید. اگر حصار عالم شریعت باشد، باغ می شود و اگر این حصار را نداشته باشد، کویر می شود. باید این حصار دور عالم باشد. آنجایی که شریعت هست، عالم بهشت است و آنجا که شریعت نیست، عالم جهنم است. برای هرکدام از این موارد می­توان مفصل بحث کرد.

* آموزه های نهج البلاغه برای تعالی انسان و نجات انسان امروز از سرگشتی چیست؟

روشن است؛ حضرت­امیر بر مبنای اینکه خدا، انسان را آفریده، سخن گفته و رفتار کرده است و خدا کاتالوگ انسان را می نویسد. شهید عراقی گفت هر کارخانه­ای اختراعی کرد، کاتالوگش را خودش نوشته. خدا انسان را آفریده و شما انسان­ها می­خواهید کاتالوگ برایش بنویسید؟! همه سرگشتگی­ها و بیچارگی­های انسان به خاطر این است که انسان را نشناخته و می­خواهیم برایش کاتالوگ بنویسیم؛ در حالی­که علی(ع) برای انسان، از کاتالوگ الهی استدلال می­آورد.

*چرا نهج البلاغه در حوزه های علمیه مهجور است ؟

حوزه­های علمیه عموما برای این است که وقتی مردم درباره نماز و روزه و… گرفتار سوالاتی می­شوند، فقیهانی داشته باشند که تکلیف آنها را مشخص کنند. قبل از این، چادر سر زنها نمی­گذاشتند، عمامه سر مردها نمی گذاشتند، روحانیون چه­کاری می­ توانستند بکنند؟ ایشان حتی روضه­هایشان را در مخفی گاه­ها می­خواندند. ضرورت­های اجتماعی، حوزه را وادار می کند که سراغ نهج البلاغه بیاید و به موقع خودش هم می­آید و جای نگرانی نیست. این­ها افراد سهل­انگاری نیستند. بحث های نهج البلاغه حکومتی است؛ اینها که باید حتی روضه­هایشان را پنهانی بخوانند، درباره حکومت چطور می توانستند بحث کنند؟

* تا چه اندازه نهج البلاغه را در سیاست­های حکومتی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی خودمان به کار بسته­ایم؟

از لحاظ سیاسی در جهان مقاومتی که ما می­کنیم،  همه از نهج­البلاغه است. ایستادگی در سوریه، ایستادگی در یمن و ایستادگی در عراق از دستورات نهج­البلاغه است.  اما در مورد مسئله حکومتی باید دستمان باز شود، ما می­خواهیم هم­زمان که در عالم منزوی نشویم، اسلامی هم کار کنیم، نتیجه این می­شود که دست به عصا راه می­رویم. یکی از آموزه­های قرآن اینست که دست دزد را قطع کنید. در عربستان هم دست دزد را قطع می­کنند. اما می­دانند دست دزدی که ما قطع می­کنیم دزدی است که می گوید من که می توانم دزدی کنم چرا کار کنم. عربستان چون دست قطع­کردنش، قطع­دست آفتابه دزد است و از آن­جهت که غربی­ها هم می خواهند این مسخره را به اسلام نسبت دهند، (به عربستان) می­گویند تو کارت را بکن و برای تو تنبیهی نداریم لذا اگر ما اینکار را بکنیم زمینه ورودمان به تمام دلها بسته می­شود. بنابراین ما باید اول دفاع جانانه از قطع دست سارق در دانشگاه­های جهان کنیم و اگر در آنجا دلایل ما قانع کننده بود، می­توانیم قطع ­ید کنیم.

* بهترین راه به کار بستن آموزه های نهج­البلاغه در زندگی امروزین چیست؟

نهج­البلاغه سبک زندگی را بیان می­کند. افراد بیکار می­نشینند بعد می خواهند سبک زندگی را هم بدانند. وقتی دست علی(ع)را از حکومت قطع کردند، رو به آباد کردن زمین آورد، املاکی را برای اسلام احیا کرد که خرج اسلام شود، پول تولید کرد و عبادت بزرگی را انجام داد. ما باید ذهنمان را باز کنیم. علی(ع) معتقد نیست که داشتن، موجب فساد انسان می­شود. این آموزه کمونیستی است که می­گوید فقط دولت باید مالک باشد. آموزه اسلامی این است که اگر مردم برای خودشان نیاز ندارند، برای دیگران تولید مال کنند و لذا بهترین راه به کاربستن نهج­البلاغه در زندگی امروز،  همین است. ذهن مردم را از دیدگاه های لیبرالی و کمونیستی آزاد کنید.

عثمان خراج آفریقا را به برادرش و خراج ایران را هم به پسرعمویش داد اما علی به برادرش عقیل وقتی که چیزی از بیت المال خواست، یک نعل داغ روی دستش گذاشت و گفت آیا تو مرا دعوت به جهنم می­کنی؟ باید این­طور آموزه­های علی(ع) را در زندگی امروزمان به­کار ببندیم.

* چگونه می­توان ضمن حفظ دستورات و موازین اسلام و تشیع، بین مفاهیم نوینی همچون حقوق شهروندی حقوق بشر و مردم سالاری و… با آموزه های نهج­البلاغه پیوند برقرار کرد؟

آیا می­خواهید این آموزه­ها را با آموزه­های نهج­البلاغه مقایسه کنید؟! این واقعا تنزل نهج­البلاغه است که کارش به جایی برسد که اینهایی که چیزی در دستشان نیست و دنیا را برای خودشان جهنم کرده­اند و چیزی به نام حقوق شهروندی و حقوق بشر علم کرده­اند و این مفاهیم را برای مبارزه با اسلام آورده اند و می­گویند عقیده آزاد است و اگر کسی می­خواهد بهایی شود چرا با او مخالفت می­کنید را با نهج­البلاغه مقایسه کنیم. اینها می­خواهند زیرآب اسلام را بزنند، نمی­خواهند بشر را متعالی کنند. اینها می­خواهند شما را با این مفاهیم گدا کنند؛ نمی خواهند شما را غنی کنند.

* سیره امیرالمومنین در مواجهه با مخالفان و منتقدین خود چگونه بوده است و ما به عنوان پیروان ایشان در این مسئله چگونه می توانیم از نهج البلاغه کمک بگیریم؟

علی(ع) با یک یهودی صحبت می­کرد تا اینکه رسیدند سر دوراهی. خانه علی(ع) یک طرف بود و خانه یهودی طرف دیگر. حضرت همراه یهودی آمد. یهودی گفت چرا دنبال من آمدی؟ حضرت گفت برای مشایعت تو و احترام به تو. لذا این یهودی فعلا همنشین من است و با او مشغول صحبت هستم. حضرت می­فرماید کسی که همراهت است احترامش کن حتی اگر یهودی باشد.

 انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا