فروشگاه زیرزمینی به وسعت یک شهر؛ «دستفروشی خوب یا زشت!؟»
ساعت 2 ظهر یکی از روزهای گرم تابستان است؛ اینجا متروی چهارراه ولیعصر یا همان تئاترشهر است؛ یکی از شلوغترین ایستگاههای مترو پایتخت که دو خط 3 و 4 را به هم مرتبط میکند. خط 4 یعنی مسیر «آزادگان – قائم» را انتخاب کردم؛ تعداد زیاد دستفروشان جلب توجه میکند تا آنجا که درصدد برآمدم گپ و گفتی با برخی از آنها داشته باشم؛ هرچند هرکدام به بهانهای از پاسخ دادن طفره رفتند و ترجیح میدادند وقتشان را صرف معرفی محصولاتشان کنند.
به گزارش خبرنگار انصاف نیوز، در میان دستفروشان از کودکان تا افرادی با سنین بالا را میبینید که برای تامین هزینههای زندگی خود یا خانوادهشان به ویترین بزرگ مترو میآیند و در میان آنها علاوه بر دختران و پسران کم سن و سال و افراد میانسال که سرپرستی خانواده را بر عهده دارند، دختران نوجوان و حتی دانشجویی را میتوان دید که با ظاهری متفاوت و فروش اجناس و کالاهایی مانند بدلیجات، لوازم آرایشی، پوشاک، کارهای دستی و هنری در جمع مسافران زن حاضر میشوند. دخترانی حتی با ظاهری شیک و زیبا که به نظر میرسد بدلایل و انگیزههای فراتر از تامین هزینههای روزمره زندگی، دستفروشی در واگنهای مترو را به عنوان شغل یا گاه تفریح انتخاب کردهاند؛ شاید انعطاف زمان و شرایط کار در مترو، زنانه بودن محیط، نیاز نداشتن به سابقهی کار و مهارت خاص از عواملی باشد که برخی را به این شغل جذب کرده است. در واگنهای ویژه زنان وضع پیچیدهتر بوده و فروش به مراتب از واگنهای آقایان بیشتر است و به همین دلیل فروشندگان خانم ترجیح میدهند در قسمت بانوان محصولاتشان را عرضه کنند.
از تعداد دستفروشان مترو آمار مشخصی در دست نیست، اما با توجه به تردد روزانه میلیونها نفر از طریق مترو میتوان حدس زد که بازار مترو به تنهایی از ارزشی میلیارد تومانی برخوردار است. اغلب اجناسی که در مترو فروش میرود «چینی» است، اما به گفتهی تعدادی از مشتریان کار راهانداز است. از خودکاری که میتوان با ۵۰۰تومان خرید تا انواع لوازم خیاطی، خوراکی، مسواک، آدامس، لوازم آرایش، شال و روسری، لباس زیر، جوراب، بدلیجات، انواع هندزفری، اسباب بازی و لوازم آرایش که تا ۱۰هزار تومان و حتی ارزانتر یافت میشود. لوازم آرایش، پوشاک، لوازم الکترونیکی، بازی و سرگرمی، لوازمالتحریر از بازار تهران، شهرهای مرزی همچون مریوان، جوانرود و بانه و همچنین اقلام بیکیفیت چینی به واسطه نیاز مشتریان و قابل حمل بودن آنها در مترو به فروش میرسد و این ارزانی موجب جذب مشتری بسیاری میشود، بطوری که فراوانی مشتری در ایستگاهها و واگنها، دستفروشی در مترو را تبدیل به شغلی با درآمد مناسب کرده است.
سرانجام توانستم به بهانهی خرید آدامس از نوجوانی که آدامس و لواشک میفروخت، سر صحبت را با او باز کنم. از او پرسیدم برای شروع کار چه شرایطی باید داشته باشیم، در پاسخ گفت که گاهی میتوان اجناس را امانی گرفت، اما باید معرف داشته باشی وگرنه با یکصد هزار تومان برای شروع، کارت راه میفتد. از او دربارهی محل تهیهی این اجناس سوال کردم که با لبخندی از پاسخ، طفره رفت و مجدد مشغول تبلیغ آدامسهایش شد.
پیرمردی که گفتوگویم با کودک دستفروش را دیده بود، پس از رفتن او به من گفت: دستفروشی در مترو یک معظل اجتماعی است و باید با آن برخورد قانونی شود. او، دستفروشان را افرادی بیملاحظه و خودخواه معرفی کرد که به حقوق شهروندی هیچ اهمیتی نمیدهند و بیشتر آنها اختلالات شخصیتی و روانی، مشکلات جنسی، اعتیاد به مواد مخدر و … دارند. با لبخندی پاسخ پیرمرد را میدهم، اما خیلی موافق قضاوت آدمها آنهم به این راحتی نیستم. فرد دیگری که ایستاده بود و گفتوگو ما را میشنید با حالت تعجب گفت: «چرا نباید بگذاریم یه عده آدم نان و روزی خود را از دستفروشی دربیاورند، خودتان را جای آنها بگذارید؛ باید در بیشتر ایستگاهها اینقدر اینطرف و آنطرف بروند و سر و کله بزنند تا جنسی به فروش برسانند؛ مطمئن باشید تا کسی مجبور نباشد، دستفروشی نخواهد کرد؛ کمی انصاف داشته باشیم؛ مرهم باشیم؛ با رفتار و حرفهایمان درد بیشتر نشویم!»
کمی آنطرفتر، دیگری میگوید: «من حیرتزدهی شبکهی عظیمی هستم که دستفروشان را آموزش میدهند و این اجناس را در اختیارشان میگذارند. جالب است به محض این که کالایی در ماهواره تبلیغ میشود، از چند روز بعد در مترو همان جنس با قیمت خیلی کمتر عرضه میشود!»
چند ساعت از مترو گردی من میگذرد و حالا دستفروش دیگری حاضر شده به یک سوالم پاسخ دهد؛ از او دربارهی محل تهیهی این اجناس سوال کردم و او در جواب گفت: «بستگی به نوع جنس دارد، بعضی از آنها را از عمدهفروشان بازار تهران میتوان خرید و بعضی دیگر که وارداتی هستند و از زیرزمینها و انبارهایی که همیشه جای مشخصی ندارند. طبق گفتهی این فرد اغلب پخشکنندههای اجناس در داخل مترو با یکدیگر در ارتباط هستند و بصورت شبکهای برای عرضهی کالاهای خود برنامهریزی میکنند.»
یکی میگفت: «حضور دستفروشان در مترو بیشتر به نفع واردکنندگان کالا بویژه کالاهای چینی و قاچاق است و آنها میتوانند کالاهای بیکیفیت شخص وارد کننده را در مترو براحتی بفروشند و در حالی که بیشتر مشاغل مجبور به پرداخت مالیات هستند، اما دستفروشان مترو نه مالیاتی پرداخت میکنند و نه اجارهای، پس این شغل علاوه بر تاثیر منفی بر تولید داخلی به نوعی به نظام مالیاتی کشور نیز صدمه وارد میکند.»
اگرچه دستفروشی نمیتواند شغلی خوب برای بیکاران و افراد جویای کار محسوب شود، اما در این اوضاع نابسامان اقتصادی، شغلی با درآمد ماهیانه حداقل 500 هزار تومان و بدون سابقه کار و سرمایهی زیاد و … میتواند با وجود مشقتهایی که همراه خود دارد، بسیاری از افراد را به خود جذب کند، اما نکتهی مهم این که سازماندهی دستفروشان در مترو نیازمند همکاری شرکت بهرهبرداری مترو تهران با شهرداری، وزارت رفاه ، وزارت کشور، سازمان تامین اجتماعی، نیروی انتظامی، سازمان بهزیستی و قوهی قضائیه است که با همکاری یکدیگر میتوانند وارد عرصه ساماندهی این معضل اجتماعی شوند.
پس از حدود 5ساعت سفر در مترو در ایستگاه میدان جهاد از مترو خارج شدم. قدم زنان به این فکر میکنم که دنیای تک تک دستفروشان مترو دنیای عجیبی و در مواردی بسیار ساده و کودکانه است که هرکدام دغدغهها و مشکلات خاص خود را دارند که تا زمانی که در جای آنها قرار نگیریم، نمیتوانیم آنها را قضاوت کنیم، اما در عین حال دستفروشی در مترو به اشتباه به صورت یک فرهنگ درآمده و باید اصلاح شود و هر چند حضور این دستفروشان در مترو چهرهی زشتی به این محیط داده است، اما نباید غافل شد که دستفروشی به مراتب بهتر از گدایی، خرید و فروش مواد مخدر و بسیاری از کارهای دیگر است.
متروی پایتخت علاوه بر این که در طول سالهای گذشته در توسعهی حمل و نقل عمومی پیشرفت چشمگیری داشته، در توسعهی کسب و کاری به نام «دستفروشی» نیز نقش عمدهای ایفا کرده است، به طوری که در آن انواع و اقسام کالاها به صورت گسترده عرضه میشود. شاید اصطلاح بزرگترین فروشگاه زیرزمینی دنیا برازندهترین عبارت در توصیف وضع کنونی مترو تهران باشد.
انتهای پیام