خرید تور نوروزی

فضايي دموكرات براي انتقال ايده

«شوكا حسيني» در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت:نمايش‌ «من در پوست شيرم نمي‌گنجم» ظاهرا اقتباسي‌ از نمايشنامه «در پوست شير» اثر «شان اوكيسي» است اما در حقيقت اقتباس از بخشي از نمايشنامه اوكيسي است، بخشي كه نويسنده يعني روزبه حسيني آن را ترجيح داده و با برجسته كردن اين بخش و دخل و تصرف‌هايي در متن، نمايشنامه خود را از اين نمايشنامه نوشته‌ است.
او با استفاده از فرم گفت‌وگوي تك‌تك شخصيت‌ها با مخاطب، به جاي توضيح و توصيف هر يك از كاراكترها و موقعيت‌شان، ظاهرا فضاي دموكراتي را براي انتقال ايده خود به مخاطب انتخاب ‌كرده اما چيزي كه در لايه‌هاي زيرين اين نوع انتخاب مستتر است، نظام دال‌هاي مستبدانه‌اي است كه ذهن مخاطب را، به سمت هدف و مدلول مورد نظر خود هدايت مي‌كند.
يكي از ويژگي‌هاي اين نمايش وجود دو گروه مخاطب فرضي است: گروه اول مخاطب عام است كه مشاهده‌گر است و هر آنچه را نمايش در سير خطي و زماني به او ارايه دهد دريافت مي‌كند؛ يعني روايت و فرم و محتواي نمايش مي‌تواند در محور همنشيني با قواعد مشخص خود كه اصولا هدايتگري آن توسط نويسنده و كارگردان صورت مي‌پذيرد، به او تحميل شود و او فقط نقش مشاهده‌گر را بر عهده دارد.
اما گروه دوم، مخاطبان خاص هستند كه مشاهده‌شان با ارايه نويسنده رابطه تناظري يك به يك ندارد و از يك خط پيروي نمي‌كنند و به صورت مداخله‌گر نمايش را پيگيري مي‌كنند.
اين نوع مخاطب كه از دانش و سليقه متفاوتي بهره‌مند است، در سير ديدن يك نمايش با تداخل داده‌ها و دانش و تجربه خود روبه‌رو مي‌شود از اين رو اساسا نمايش را آن‌طور كه مي‌خواهد مي‌بيند و معنادهي او دقيقا منطبق با خواست نويسنده و كارگردان نيست.
البته اين تقسيم‌بندي تنها مختص اين نمايش نيست، همه نمايش‌ها مي‌توانند اين دو گروه مخاطب را داشته باشند اما براي هر نمايشي، «ويژگي» محسوب نمي‌شود.
حال با توجه به اهميت اين دو نوع مخاطب، نمايش «من در پوست شيرم نمي‌گنجم» را مورد بررسي قرار مي‌دهيم.
يكي از دال‌هاي مورد نظر نمايش مذكور، جايگاه زن در موقعيت اجتماعي- سياسي بوده. طبق پيش‌فرض برخي، زن‌ها بيرون از پروسه انقلاب ايستاده و تماشاگري بيش نبوده‌اند.
در اين نمايش نيز نويسنده با استفاده از اغراق در توصيف و نماياندن زن در نقش‌هاي از پيش تعيين شده‌اش با شخصيت نمايش كه در نهايت با معرفي او به عنوان دلقك سيرك و طراحي لباس ويژه‌اش كه نهايت اين نوع زن را به نمايش مي‌گذارد با ذهنيت مخاطبي كه اين نقش‌ها را براي زن پذيرفته، همخوان مي‌شود و از ديگر سو مخاطب روشنفكر را به آستانه عصبيت مي‌كشاند.
اما حسيني با زيركي از تكنيك آشنايي‌زدايي و روابط علي معلولي، تصور هر دو گروه مخاطبان خود را به چالش مي‌كشد.
اگر چه با تاكيدهاي زباني كه اين زن، سبك‌سر و لذت‌جو و… است گويي مخاطب را پذيراي اين نقش زن به صورت تاريخي بازتوليد مي‌كند اما در نهايت چهره ديگري را از اين دلقك به نمايش مي‌گذارد. در نهايت او را از كليشه تاريخي‌اش رها مي‌سازد.
اين نقطه تاريخي طنز سياه زنان است: زنان كه تبديل به وسيله و شيء در بزنگاه‌هاي حساس تاريخ مي‌شوند، حتي در ايده شاعر هم نمي‌گنجد كه او روزي بتواند برهم زننده نظم موجود باشد.
زني كه در نقش يك دلقك به مشاهده كنش‌هاي اجتماعي نشسته ناگهان نقطه تغيير و تبديل مي‌شود و واكنش مردان در اين ميان خود بسيار حايز اهميت است.
گروهي از مردان با سكوت و بي‌اعتنايي از كنار اين دگرديسي مي‌گذرند، گروهي با نگاهي متحيرانه، گويي به اين «اتفاق» متذكر مي‌شوند كه اين يك اتفاق نادر است و از «زن» اينگونه اعمال دور از انتظار است و حيرت غريب‌شان دقيقا تاييدكننده همان پيش‌فرض‌ها در مواجهه با زنان است و گروهي گويي كه با «پديده» مواجه شده باشند، شروع به آناليز كنش و واكنش اين موجود مي‌كنند و گروهي هر نوع عمل خارج از پيش فرض زن را از روي سبك‌سري و نه نتيجه خردورزي او مي‌بينند.
حسيني با تعيين اين وضعيت، مخاطب عام و خاص خود را به شكل مستبدانه‌اي در روبه‌روي تاريخ مي‌نشاند.
مخاطب عام را با عمل آشنايي‌زدايي و مخاطب خاص را با ديالوگ سقراطي. مخاطب عام كه انتظار چنين واكنشي را از زن دارد شگفت‌زده مي‌شود و مخاطب خاص از طريق روابط علي و معلولي و عنصر تاثيرپذيري و تاثر در كاراكتر زن.
از ديگر سو، نمايش «من در پوست شيرم نمي‌گنجم» با استفاده از ويديو و موسيقي، فضاي زنانه را در اين نمايش پررنگ‌ كرده و فاصله‌اي بين عادت مالوف نمايش كلاسيك را براي مخاطب به وجود آورده است كه مي‌تواند ادعا كند كه هر انقلابي بسته به «فضاي زنانه» است و انقلابي موفق است كه ريشه در اين فضا داشته باشد و زنانه خون خود را جاري سازد حتي اگر شانه‌هايش نحيف باشد.

انتهای پیام

بانک صادرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا