سیاست در انتظار دیوار مهربانی
حسن محدث زاده در یادداشتی با عنوان «سیاست در انتظار دیوار مهربانی» در عصر ایران نوشت: به تازگی عکسی قدیمی منتشر شده است که نمازخواندن امیرمحبیان تحلیل گر صاحب نام اصولگرا در کنار عباس عبدی تئوریسین و روزنامه نگار شناخته شده جریان اصلاحات را نشان می دهد. این عکس منتشر شده توسط سایت خبری خلیج فارس، از آن عکس های کمتر دیده شده است که در حال و هوای این سالهای کشور حداقل برای بخشی از جوانان امروزی، کمی جالب می نماید.
این تصویر از دو جهت حائز اهمیت است:
اول این که نمازجماعت چهره های سیاسی منحصر به این اتفاق نیست که نامزدهای انتخابات سال 92 هم علیرغم اینکه در مناظرات به خوبی از خجالت هم در آمدند، اما پس از چندی بر رییس جمهورِ معمم اقتدا کردند که شاید در آن روز اگر میل شان هم بر این جماعت نبود، اما در پیشگاه لنز دوربین ها مجالی برای فرادا گزاردن هم نمی یافتند. ولی محبیان به گواهی دوست موثقی که خود شاهد صحنه بوده است، در حالی که نه رسانه ای در کار بود و نه جبر و رو دربایستی، با میل خود چنین کرد که نشان از مناعت طبع این چهره سیاسی دارد.
دوم اینکه تصویر مربوط به سال 79 و در دوره دولت اول اصلاحات است. دوره ای که جریان سیاسی پیرو رییس جمهور وقت از سوی طیف مقابل متهم به دین گزیزی و نشر بداخلاقی در لوای بسط آزادی های مدنی بود. در این شرایط پذیرفتن نظریه پرداز اصلاحات به عنوان امام جماعت در حالی که شاید برخی از دوستان همفکر، خط قرمزی بر دین مداری وی و سایرین می کشیدند، از حریت، آزادگی و استقلال اندیشه ای محبیان و امثالهم حکایت دارد. نکته مهم قضیه این است که یک فعال جریان اصولگرا، ماموم شخصیتی دوم خردادی شده است که اگر عکس آن رخ می داد، این قلم هم رغبتی برای نوشتن نمی یافت.
اما انگیزه اصلی این گفتار، نه سیر در گذشته و تمجید صرف از رفتار آرشیوی محبیان باشد بلکه صحبت از امروزِ سیاست و کم رنگ شدن اخلاق در بین سیاسیون است. کنشگران حوزه سیاست از سر صبح تا بوق شب بر هم می تازند و هر اتفاق و رویداد کوچک و بزرگ سیاسی یا غیرسیاسی را فرصتی برای تاختن می دانند. هر چند شعار تحمل مخالف را پر طمطراق سر می دهند، اما در عمل به کوچکترین نقد، به تندترین واکنش ها روی می آورند. گسترش شبکه های اجتماعی هم زمینه ای را فراهم آورده تا با فراغ بال ببشتری در قالب کامنت ها و بیانیه های واتساپی یا تلگرامی منتقد خود را بنوازند.
شوربختانه دامنه این بداخلاقی ها به اردوگاه خودی نیز کشیده شده است و تاب تحمل همفکر نیز گاهی وقت ها به مینیمم می رسد که این هم مختص به چپ و راست نیست و دامن هر دو بر این ناپاکی آلوده است. چه آنکه نجومی خواری پدر را سهم خواهی از سفره انقلاب می داند در حالی که مردم، هشت روزگارشان در گرو نه شان است و چه آنکه “خبر مرگش” را می نویسد، هر دو به نحوی در باتلاق بداخلاقی گیر افتاده اند.
شاید گفته شود که پدیده بداخلاقی نه تنها مختص سیاسیون، بلکه کل جامعه از این موضوع رنج می برد. البته این گزاره درستی است که بیان می شود، همچنانی که در برنامه نود این هفته نیز، مجادله فوتبالی های باشگاه آبی، زخم های جدیدی را بر صورت فوتبال کشید. اما رعایت اخلاق برای سیاسیون که منتسب مستقیم یا غیرمستقیم به مناصب حکومتی و دولتی هستند، از مرتبه ای اولی برخوردار است، چرا که گفته اند: الناس علی الدین ملوکهم. کنش مثبت یا منفی فعالان حوزه سیاست به نسبت سایرین، تاثیر به مراتب بیشتری بر لایه های اجتماعی می گذارد.
از منظر دیگر می توان گفت هر چه درخت اندیشه ورزی سیاسیون پر میوه تر باشد، افتادگی و مناعت طبع بیشتری، آراسته و مزین شخصبت شان می گردد. رفتاری که از اندیشه تعمیق یافته نشان گیرد، تابعی از فضاسازی، غوغاسالاری، شایعات و حرف های دور از منبع معتبر، نخواهد بود بلکه بر سیر خط فکری تثبیت یافته رشد، نمو و منعکس می گردد. چو اینکه مرحوم ابراهیم یزدی که سیاست ورزی اندیشه مدار بود، با آنکه از دایره جکومت برافتاد و سالهای واپسین عمر را در محبس گذراند، اما هیچ گاه حریم اخلاق را زیر پا نگذاشت و با احترام، حاکمیت را نقد می کرد.
اما در فضای ضعف شدید تحزب به منظور پرورش سیاستمدار و سرانه پایین مطالعه و کتابخوانی، شاهد مرجعیت یافتن کنشگران موقتی یا پخته نشده هستیم. در این فضا حتی کسی که تا دیروز “من از پشت لباستو می بندم” می خواند، هم خود را سیاستمدار می خواند و با انبوهی اشتباه املایی، بداخلاقی را برای فالوورایش نشر می دهد.
سیاستِ امروز بیش از هر زمان نیازمند تکثیر رفتارهایی مشابه رفتار سالهای دور محبیان است. عرصه سیاست به شدت نیاز دیوار مهربانی است. دیواری که نه لباس های دست دوم،بلکه اخلاق را بر آن آویخت.
انتهای پیام