خرید تور نوروزی

همه‌ی مردان جمهوری اسلامی ایران

دکتر هوشنگ عطاپور در یادداشت ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «همه‌ی مردان جمهوری اسلامی ایران» نوشت:

بعد از انتخابات دوم خرداد ۷۶ که مشابه ایام فعلی، موضوع انتصابات داغ بود؛ یکی از دوستان سیاسی که نماینده‌ی دور چهارم مجلس شورای اسلامی هم بودند، از روی نقد عملکرد دولت مستقر حرف نغزی زدند که همچنان وصف حال ماست. ایشان می‌گفتند که «در کشور ما رسم جاری بر این است که برای افراد به دنبال پست و مسوولیت می‌گردند تا این که پست و مسوولیتی باشد و بر اساس شاخص‌های متناسب با آن مسوولیت، مدیر یا مسوول پیدا بکنند!»؛ واقعیت هم همین بود. فردی را سراغ داشتیم که نامزد وزارت سه یا چهار وزارتخانه‌ی متفاوت بود و در نهایت به یکی از آن وزارتخانه‌ها رسید!

واقعیت جاری هم همین است که عموما تعدادی محدود از مدیران در کشور موجود هستند که از بدو تاسیس جمهوری اسلامی ایران و از عنفوان جوانی بر مسوولیت‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی تکیه زده‌اند؛ و اگرچه به دو دسته یا جناح سیاسی هم تعلق داشته‌اند، ولی در نهایت از پست‌های سیاسی به مسوولیت‌های اقتصادی و بالعکس جابجا شده‌اند و هر زمان قدرت اجرایی دست به دست می‌شد، در جریان این دست به دست شدن‌ها؛ غایب بزرگ توده‌های جوانی بودند که به مشاغل دولتی رسیده بودند و تا حدودی از پله‌های مسوولیت‌های دولتی بالا رفته، ولی برای ارتقا به مدارج بالاتر، به «مانع بزرگ» مدیران همه فن حریف چهار فصلی برخورد کرده و می‌کنند که از سابقه و ارتباط مستحکمی در ساختار قدرت برخوردار هستند.

قصد نام بردن از آنها را ندارم؛ چون اکثر فعالین رسانه‌ای و افکار عمومی آنها را می‌شناسند و به قولی آنها «سلبریتی‌های سیاسی» کشور هستند و تا وجود دارند فضا برای عرض اندام بقیه فراهم نیست.

همه می‌دانیم که هدف از انتخابات و دموکراسی، «انتقال مسالمت آمیز قدرت» بین جریان‌ها و گرایش‌های سیاسی و «چرخش نخبگان در ساخت قدرت» است. کشوری که حدود ۸۰ میلیون نفر جمعیت دارد و الان یکی از باسوادترین کشورهای خاورمیانه است و دانشمندان آن گردانندگان مراکز برجسته و مطرح علمی دنیا هستند؛ آیا ظرفیت و توان مدیریتی آن تنها به همین ۲۰۰ نفر مدیری محدود می‌شود که از بدو تاسیس نظام جمهوری اسلامی، سکان مدیریت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشور را بر عهده داشتند؟

حالا همین تعداد مدیر، یعنی حدود ۱۰۰ نفر هم در سطح استانی، گلوگاه های مدیریت محلی را قبضه کرده‌اند و جالب آن که اینها بعد از بازنشستگی هم با تدوین و تغییر و یا به عبارتی دستکاری در قوانین، راه تداوم و استمرار مسوولیت خود را در مناصب قدرت حفظ کرده‌اند و همچنان بر مسوولیت‌های اجرایی تکیه زده‌اند.

امروز، راه ورود جوانان تحصیل‌کرده با تجارب مدیریتی متکی بر دانش روز، تا حدودی به ساختار قدرت بسته است؛ الان جای طرح این سوال مهم است که، «بعد از ۳۸ سال از عمر نظام جمهوری اسلامی ایران، چه تعداد به مدیران حرفه‌ای بلند پایه افزوده شده است؟ چند نفر در حد و قواره‌ی وزارت آموزش و پرورش و سایر وزارتخانه‌ها و سازمان‌ها و استانداری‌ها و … در درون گروه‌ها و جریان‌های سیاسی توانسته‌اند عرض اندام بکنند؟ در صورتی که هر دولتی سرکار می‌آید نام تعداد محدودی وزیر و استاندار و … در افواه مطرح و در نهایت همان‌ها هم ردای مناصب دولت را می‌پوشند و بقیه تماشاچی خواهند بود و با این میزان از تطویل عمر مدیران، قطعا وصول به مناصب بالا برای نسل سوم انقلاب اسلامی، سرابی بیش نخواهد بود!

یکی از موانع اصلی چرخش نخبگان در ساختار قدرت سیاسی در ایران، همین «مدیران قدیمی» هستند که با داشتن ژن‌های خوب (آقازاده‌های سابق) در پیرامون خود، حلقه‌های قدرت سیاسی با مدیران مشخص را که تا حدود زیادی از «توارث سیاسی» هم بهره می‌برد؛ تشکیل می‌دهند! یکی از فعالین سیاسی می‌گفت که «بالاخره ما هر زمان خواستیم مسوولیتی را بگیریم گفتند تو هنوز جوان هستی، الان ۴۰ سال دارم باز جوان هستم، پس کی ما به بلوغ مدیریتی می‌رسیم؟»

آفت چنین رویکردی به مدیریت عالی و میانی در کشور ، خسارت بار است ؛ زیرا نظام اداری را از جذب ایده‌های جدید و خلاق محروم می‌کند و با گذشت زمان نظام اداری کشور به سوی تصلب و محافظه کاری کشیده می‌شود که هر نوع تحول و تغییری را پس می‌زند و حتی به شکل گیری لایه‌های مخفی و پایدار فساد در درون ساختار اداری منجر می‌شود که به آسانی قابل رفع نخواهد بود.

اکنون از این حیث، تجارب بسیاری در دنیای پیشرفته در دسترس است که می‌تواند مورد بهره برداری نهادهای سیاستگذار و مراجع بالای تصمیم گیری قرار بگیرد. به طور کلی نظام‌های اداری در دنیای پیشرفته، از صدر تا ذیل به سوی جذب ایده‌ها، و تجارب جدید و نیروهای جوان در حال حرکت هستند؛ زیرا در دنیای کنونی، جوانان بنیانگذاران و کارآفرینان برتر و صاحب نام جهانی هستند و رخداد چنین تغییری در دل وزارتخانه‌ها و سازمان‌های ملی و محلی، به شور و نشاط سیاسی بین نیروهای جوان منجر می‌شود و فتور و سستی حاکم بر نظام اداری را مرتفع می‌سازد؛ از طرفی چهره‌های جدیدی را به افکار عمومی معرفی می‌کند که برای عموم مردم به‌ویژه جوانان الهام بخش خواهد بود.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا